پلیس در تعقیب گروگانگیرهای بامرام!
«آنها را نمیشناسم و وقتی شنیدند سکههایم سرقت شده، گفتند که از روی مرام کمکم میکنند تا به پولم برسم.» این بخشی از اعترافات طراح نقشه گروگانگیری است که برای پسگرفتن سکههای طلایش نقشه آدمربایی کشید.
بهگزارش همشهری، حدود 2هفته پیش مردی 35ساله به اداره پلیس رفت و مدعی شد که 5ساعت گروگان چند مرد خشن بوده است.
وی گفت: ظهر از خانهام در جنوب تهران بیرون آمدم تا به محل کارم بروم. چند قدمی از خانهام دور شده بودم که 2موتورسوار مقابل من پیچیدند. یکی از آن چاقو در دست داشت و آن را روی پهلویم گذاشت. او که سر و صورتش پر بود از آثار چاقو، تهدید کرد که اگر تکان بخورم و یا حرفی بزنم، با چاقو مرا به قتل میرساند. او میگفت تا حالا چندین نفر را کشته و آدمکشی برایش مثل آب خوردن راحت است. شاکی ادامه داد: به دستور او سوار موتور شدم و بین او و همدستش نشستم. همدستش کلاه کاسکت بهسر داشت و آنها به سمت جاده بهشت زهرا حرکت کردند و مرا داخل سولهای متروکه در آن حوالی بردند. بعد با تهدید کارت عابربانکم را گرفتند و تمام موجودی آن را که حدود 6 میلیون تومان بود، خالی کردند. وی ادامه داد: آنها به 6 میلیون اکتفا نکردند و اینبار با تهدید از من خواستند تا به خانوادهام زنگ بزنم و از آنها درخواست پول کنم.
من هم از ترس به خانوادهام زنگ زدم و 4میلیون دیگر از آنها پول گرفتم. حدود 5ساعت گروگان آنها بودم و در این مدت حسابی مرا شکنجه کردند، بهحدی که سر و صورتم خونآلود شده بود. نمیدانستم واقعا انگیزه آنها از گروگانگیری، شکنجه و اخاذی چه بود تا اینکه در آخر گفتند این سزای کسی است که سکههای دوستش را سرقت میکند. همان لحظه بود که متوجه شدم آنها توسط یکی از دوستانم به نام جعفر اجیر شدهاند. جوان گروگان درباره دوستیاش با جعفر گفت: چند وقت پیش با همسرم دچار اختلاف شده و خانه را ترک کردم. آن شب ناچار شدم در مسافرخانه بمانم. در مسافرخانه بهصورت اتفاقی جعفر را که از دوستان دوران خدمتم بود، دیدم. از او شنیدم که برای کار و زندگی از شهرستان به تهران آمده است. او قرار بود مدتی در مسافرخانه بماند و بعد با پیداکردن کاری مناسب خانهای اجاره کند. یکی از روزهایی که هر دو در مسافرخانه بودیم، او کیفش را بهصورت امانت در اختیار من قرار داد تا برای انجام مصاحبه کاری به یک شرکت برود. وقتی برگشت به من تهمت دزدی زد و گفت تعدادی از سکههای طلا که داخل کیفش بوده، ناپدید شده و من آنها را سرقت کردهام. به او گفتم من سارق نیستم و مسافرخانه را ترک کردم و دیگر خبری از جعفر نداشتم اما او کینه به دل گرفته و به خیال اینکه من سکههایش را سرقت کردهام، نقشه گروگانگیری کشیده بود. گروگانگیرها پس از گذشت 5ساعت مرا همانجا رها کردند و متواری شدند.
دستگیری
با این شکایت، پرونده پیش روی قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری گروگانگیران شروع شد. مأموران با اطلاعاتی که از شاکی بهدست آورده بودند، جعفر، طراح نقشه گروگانگیری را بازداشت کردند. او در بازجوییها گفت: وقتی برای کار به تهران آمدم و به مسافرخانه رفته بودم، اتفاقی دوست دوران خدمتم (شاکی) را دیدم. چون دوستم بود، به او اعتماد کردم و کیفم را به او امانت دادم، چون میخواستم به یک مصاحبه کاری بروم. داخل کیفم تعدادی سکه بود که میخواستم آنها را در تهران بفروشم و خانه اجاره کنم اما وقتی برگشتم، دوستم تعدادی از سکهها را سرقت کرده بود، چون مدارک نداشتم نتوانستم ثابت کنم و دیگر دوستم را ندیدم، اما 2روز بعد وقتی موتور کرایه کرده بودم تا به یک مصاحبه کاری دیگر بروم، در بین راه شروع به حرفزدن با راننده موتور کردم و برایش تعریف کردم که دوستم سکههایم را سرقت کرده است. او گفت سرش درد میکند برای این کارها و از روی مرام حاضر است برای پسگرفتن سکهها کمکم کند. روی صورت او پر بود از آثار چاقو و معلوم بود که شرور است. حتی میگفت پول هم نمیخواهد و فقط بهخاطر مرام و معرفت پول سکهها را برایم زنده میکند. این شد که نقشه گروگانگیری کشیدیم و او و همدستش با ربودن دوستم، 10میلیون تومان از او زورگیری کردند و به من دادند. من هم 2میلیون تومان به آنها پرداخت کردم و هیچ آدرس و نشانی از آنها ندارم چون اصلا نمیشناختمشان.
پس از اعترافات مرد جوان، وی با قرار قانونی بازداشت شد و جستوجو برای بازداشت 2 آدمربا ادامه دارد.