
خبر آتشسوزی را که شنیدم صدای ناقوسهای کلیسا در گوشم طنین انداخت
گپ و گفتی با کاوه میرعباسی درباره جایگاه کلیسای نوتردام در ادبیات فرانسه

مرتضی کاردر/روزنامهنگار
کلیسای نوتردام پاریس فارغ از جایگاه تاریخیاش، در ادبیات نیز از جایگاه درخور توجهی برخوردار است. ویکتور هوگو، نویسنده بزرگ فرانسوی در رمانی به نام «نوتردام پاریس» کلیسای نوتردام را جاودانه کرده است. نویسندگان دیگری مثل مارسل پروست و زیگموند فروید نیز با عظمت و تجلیل از این کلیسا یاد کردهاند. با کاوه میرعباسی، مترجم نامآشنای ادبیات فرانسه که سالهای تحصیل را در پاریس گذرانده است درباره جایگاه کلیسای نوتردام و رمان ویکتور هوگو گفتوگو کردهایم.
از جایگاه کلیسای نوتردام در شهر پاریس آغاز کنیم. بفرمایید که این کلیسا چه جایگاهی در شهر پاریس دارد و در میان بناهای شاخص پاریس در کجا میایستد؟
کلیسای نوتردام فارغ از جایگاهش در ادبیات با خود شهر پاریس پیوند خورده و یکی از نمادهای شهر به شمار میرود. اگر بخواهیم چند بنای شاخص را در پاریس نام ببریم مثل پانتئون، انوالید، اپرای گارنیه، کلیسای نوتردام هم جزو یکی از همین بناها بوده و یکی از نشانههای پاریس و بناهای هویتبخش به شهر پاریس است. این کلیسا از مکانهایی است که نهتنها به پاریس که به کل تمدن اروپا تعلق دارد. بناهایی مثل کلیسای فامیلیا ساگردا در بارسلونا بهدلیل نوآوری معمارانه و کلیسای نوتردام بهدلیل سابقه و قدمت تاریخیاش از ارزش و اهمیت بسیاری برخوردارند.
قدری هم از حال و هوای محله نوتردام بگویید.
نوتردام اکنون یکی از محلههای مرکزی پاریس است و مثل همه محلههای مرکزی پاریس بسیار گران است. کلیسای نوتردام نزدیک محله کارتیه لاتن واقع شده که محله دانشجویی پاریس است و نزدیک به دانشگاه سوربن و محل آمد و شد دانشجویان و هنرمندان پاریس. کتابفروشیهای بسیار دارد. باغ لوکزامبورگ هم در همان محله است. کسی نیست که در پاریس دانشجو باشد و به این محله سر نزند. من هم با وجود اینکه ساکن حومه پاریس بودم در سالهای دانشجویی آمد و شد بسیار به آنجا داشتم اما چنانکه گفتم کارتیهلاتن نشین بودن کار هر کسی نیست و مستلزم هزینههای بسیار زیاد است.
برسیم به رمان ویکتور هوگو، رمانی که بارها به فارسی ترجمه شده و خوانندگان بسیار داشته است.
رمان «نوتردام پاریس» که در فارسی به «گوژپشت نوتردام» ترجمه شده است از رمانهای بسیار محبوب و شناخته شده جهان است که یکی از بزرگترین نویسندگان دنیا آن را نوشته است. «نوتردام پاریس» بازآفرینی یکی از الگوهای معروف داستانی یعنی دیو و دلبر است و یکی از بهترین بازآفرینیهایی است که براساس این الگو انجام گرفته و از زیباترین عاشقانههای دنیاست؛ الگوهایی که بارها تولید میشوند اما هیچوقت تکراری نمیشوند.
خبر آتشسوزی را که شنیدم صدای ناقوسهای کلیسا در گوشم طنین انداخت و بیاختیار به یاد کازیمودو شخصیت گوژپشت رمان افتادم که گوشهایش بر اثر ضربههای ناقوس کلیسای نوتردام کر شده بود.
از اقتباسهای سینمایی رمان «نوتردام پاریس» کدام را دیدهاید؟
دو تا از اقتباسهای سینمایی رمان نوتردام پاریس را دیدم؛ در یکی چارلز لافتون نقش کازیمودو و مائورین اوهارا نقش اسمرالدا را بازی میکرد و در دیگری آنتونی کوئین نقش کازیمودو و جینا لولوبریجیدا نقش اسمرالدا را بازی میکرد.
و کدام را از جهت بازآفرینی حال و هوای رمان و شخصیتها بیشتر دوست داشتید؟
البته اقتباس اولی قدیمیتر است و من پیش از خواندن رمان آن را تماشا کردم اما اقتباس دوم را بیشتر دوست داشتم و بهنظرم بازیهای بهتری دارد. دستکم میتوانم بگویم که اسمرالدا در اقتباس دوم بیشتر در من جای گرفته و تأثیر بیشتری بر من گذاشته است.