رسانهها خود گرفتار بحران هستند
فریدون صدیقی/روزنامهنگار
رویکرد رسانهای در کشور ما تابعی از رویکردی است که مدیریت بالاسری رسانه یعنی نظام حقوقی منبعث از نگاه و نظر قوای مقننه، اجراییه و قضاییه به رسانهها دارند. عدموحدترویه به معنی تعالی بخشی جایگاه رسانه نتیجهاش این میشود که شاهد رسانههای منفعل باشیم که در همه موارد بهصورت خنثی عمل میکنند. آیا در جایی که رسانهها به دلایل مختلف تحت فشار هستند میتوانند به نقش و وظیفه خود عمل کنند. در این شرایط به این نتیجه میرسیم که یک وحدترویه در نظام مدیریتی حاکمیت وجود ندارد و هر سازمان و نهادی با تشخیص و نگاه خود وارد بحرانها و پدیدهها میشود و نتیجه این نوع نگاه نبود انسجام رسانهای خواهد بود، همان اتفاقی که در قبال سیل خوزستان، لرستان و گلستان افتاد و هنوز یک وحدترویه مدیریتی و رسانهای برای رویارویی با بحران در کشورمان وجود ندارد.
الان نیروهای سپاه، بسیج، ارتش و دولت هر کدام بهرغم اقدامات مهمی که انجام میدهند اما کار خود را میکنند و چون مدیریت واحد ندارند شاهد برخی موازیکاریها در این مناطق هستیم که این در پوشش رسانهها هم رخ میدهد. در مناطقی هم شاهد تمرکز نیرو هستیم که شاید حضور این تعداد نیرو ضروری نیست. تنها جایی که شاهد وحدت رویه هستیم حضور مردم در صحنه کمکرسانی است که با دست خالی حضور دارند. برخوردی که استاندار خوزستان با یک شهروند در قبال گلایهای که راجع به خدماترسانی داشت، انجام داد و عصبانی شدن وی اگر چه توسط رسانههای رسمی بازتاب گستردهای داده نشد و رسانههایی که آن برخورد ناروا را پوشش دادند رسانههای رسمی نبودند و یک شهروند خبرنگار این پدیده را بازتاب داد باز هم در نهایت باعث عذرخواهی استاندار از آن فرد شد.
در این شرایط انتظار و گلایه از رسانه این است که چرا در بحرانها غایب هستند. نکته غمانگیز و تلخ اتفاق این است که سیلی که دامنهدارتر از سیل اخیر بوده بحران گرانی کاغذی است که روزنامهها را در نوردیده و رسانهها در پی حل مشکلی که در آن غرق میشوند بر نیامدهاند. اکنون جامعه رسانهای اعم از روزنامه، سایت و خبرگزاریها در بدترین دوران خود به سر میبرند و امنیت شغلی و حرفهایشان به مخاطره افتاده و انتظار مدیریت رسانهای بحران از رسانههایی که خودشان در بحران و در آستانه خفگی هستند، چندان نمیتوان داشت.
الان مگر ستاد بحران کشورمان به رسالت خود به درستی عمل کرده؟ که اگر عمل کرده بود شاهد این همه سردرگمی و بلاتکلیفی در قبال کوچکترین آسیبها نبودیم. موضوع غمافزا این است که رسانههایی که علاقهمندند نقش و حضور فعالی داشته باشند نقش کوتاهی در این زمینه دارند و جای تأسف است که راهحلی برای این موضوع نیست چرا که راهحل را ابتدا باید در مدیریت رسانه و فراتر از آن در دولت و مدیریت جامعه که خودش غافلگیر شده جستوجو کرد؛ مدیریتی که در موج گرفتار شده چطور میتواند نقش مدیریتی ایفا کند.
در این بین شایعهسازی یکی از مشکلاتی است که در مواقع بروز بحران شاهد آن هستیم. رسانهها نمیتوانند نقش مؤثری در کم کردن یا از بین بردن شایعات داشته باشند چرا که مرجعیت خود را از دست داده و مخاطبان به آنها اعتماد ندارند و در این شرایط نمیتوانند جلوی انتشار شایعات را هم بگیرند. کارکرد رسانهها پلی برای انتقال مطالبات مردم و مسئولان و پیامرسانی عملکرد دولت و مسئولان به مردم است اما زمانی که اعتماد از سوی مردم از میان میرود در واقع این ارتباط قطع میشود، در این شرایط چگونه میتوان انتظار داشت که مردم و سیلزدگان به رسانهها اعتماد کنند؟