چرا امدادرسانی در زمان حوادث با نارضایتی همراه است؟
اینجا هر کسی ساز خود را میزند
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات: ناهماهنگیها در امدادرسانی به مناطق سیلزده نخستینبار نبود و آخرینبار هم نخواهد بود
شبنم سیدمجیدی
میان آن همه تصاویر بد و زخمزننده، عکس خانههایی که گل تا نیمه دیوارهایشان را پوشانده، زنی که همه خانه و زندگیاش یک گونی شده و آن را از میان آب بیرون میکشد، پسربچهای درمانده که روی دیوار خانه میان سیلاب نشسته و گویی که دیگر کودک نیست، میان آن همه تصاویر ناامیدکننده که هر جا را نگاه میکنی یا آب است یا گِل، میان مدرسههای بدون دیوار، خانههای با خاک یکسان شده، میان همه آن تصاویر زهرآلود، بالاخره امید، هر چند خیلی سخت، راه خودش را پیدا میکند. کمکم زندگی از میان گِلولای بیرون کشیده میشود. نیروهای جهادی از راه میرسند. مردم و امدادگران دستبهدست میدهند تا دوباره خانهها و راههایشان را بسازند. مرد جوان وسط آبهای میان خانهاش میگردد و برای تازه عروسش وسایل صبحانه میبرد. چادرهای هلال احمر برپا و دوباره بچهها پا به توپ میشوند و طبیعت باز هم غافلگیر میکند. خورشید بدون توجه به مصیبتی که مردم تجربه میکنند، دوباره در آسمان میدرخشد و شاخههای درختی که مقابل سیل ایستادگی کرده، شکوفه میدهد. زندگی به رسم همیشه، چنگ میزند و خود را دوباره نشان میدهد. پیرمردی که خانهاش را آب برده، میگوید باران رحمت الهی است و وسط مهلکه بیلزدنها در خاک و گِل یکهو صدایی با شعف برمیآید که «خانم قوری گل قرمز را پیدا کردم».
سطح همدلی قابلقبول بود
آسیبدیدگان با صبوری روزها را به همین منوال و با اندکی امید که در دلشان جوانه زده، میگذرانند و از مسئولان میخواهند که یاریشان دهند. باز هم یادشان نمیرود برای سلامتیشان خدارا شاکر باشند، اما برای اینکه دوباره روی پای خود بایستند و به زندگی بازگردند، کمک میخواهند. سازمانهای مردمنهاد، هلال احمر، بسیج، سپاه، ارتش، نیروهای خودجوش مردمی، فعالان اجتماعی، داوطلبان و... همه پای کار آمدهاند. اما فیلمها در فضای مجازی خبر از آن دارد که مردم همچنان از وضعیت امدادرسانی ناراضیاند. مثل تمام حوادث گذشته در این کشور، همه، همه کار میکنند و نظم مشخصی وجود ندارد. حسامالدین نراقی -کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات- در اینباره میگوید: متأسفانه طی حوادثی که در طول 100سال گذشته تجربه کردیم بیاعتمادی، نارضایتی، رفتارهای هیجانی و سازماننیافته و درنهایت نبود تعامل و همکاری بین دستاندرکاران اصلی و علاقهمندان به مشارکت در امدادرسانی را شاهد بودیم. نخستین ناهماهنگی در امدادرسانی را در این سیل ندیدیم و آخرینش هم نخواهد بود.
اما نراقی اعتقاد دارد که با همه ناهماهنگیهایی که شاهدش هستیم، نخستینبار است که همدلی، همراهی، همکاری، همافزایی و همفکری را در سطحی قابلقبولتر شاهد بودهایم. او میگوید: در روزهای گذشته در مقایسه با حوادث قبلی، اغتشاش و ناهماهنگی و اتلاف منابع کمتر دیده شد؛ البته وضعیت مطلوب نیست، اما تا حدودی بهینه است.
از تجربه زلزله کرمانشاه در سال96 و حادثه زمینلرزه سال91در ورزقان درسهایی گرفته شد. در آن حوادث هر فرد و گروه و سازمانی، هر چهره اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داوطلبانه وارد ماجرا شدند. اما در حوادث مربوط به سیل 98، مردم متوجه شدند که کار را باید به سازمانهای تخصصی بسپارند. این بار هماهنگیها بیشتر بود و کمکهای مردمی به مراجع تخصصی روانه شد. نراقی میگوید: در کشور ما حوادث و سوانح، همواره انسانها، داراییها، محیطزیست، اقتصاد و جامعه را تهدید میکند. از اشتباهات و نارضایتیهایی که در روند امدادرسانی در سوانح و حوادث پیش میآید باید درس گرفت و برای حوادث بعدی استفاده کرد. فضای مجازی باعث آگاهی مردم شد، ناهماهنگیها در امدادرسانی و فاز بازسازی کرمانشاه بسیار بیشتر از حادثه سیل بود.
اول هرج و مرج، بعد جمعآوری
هر بار بعد از هر حادثه، دولت برای بازسازی مناطق آسیبدیده هزینه میکند. هر بار میلیاردها میلیارد تومان صرف میشود تا مردم بتوانند به زندگی عادی بازگردند. نراقی که خود رئیس هیأت مدیره انجمن امداد ایرانیان و عضو داوطلب سازمان هلالاحمر است، در اینباره میگوید: دولت آنچه در توان دارد بعد از هر حادثهای به میدان میآورد. نمیتوانم بگویم که در این زمینه کمکاری میشود، اما چند مشکل وجود دارد که همه اینها باعث نارضایتی یا بیاعتمادی میشود.
او ادامه میدهد: یکی اینکه دستگاههای متولی امدادرسانی، هیچ وقت گزارش دقیقی از اقدامات خود ارائه نمیکنند. همین الان اگر از وزارت کشور فهرست روستاهایی که در حادثه سیل آسیب دیدند را بخواهید، این آمار را ندارد. اگر بپرسید دقیقا به چند نفر امدادرسانی شده، نمیدانند. برای جلب رضایت مردم باید شفاف بود و گزارشهای مالی دقیق ارائه کرد. اگر گزارش عملکرد هر دستگاه را داشته باشیم، آن وقت میتوانیم بگوییم کدام انتقاد و اعتراض بهحق است و کدام بهحق نیست.
این کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات میگوید: مورد دوم این است که متأسفانه اقداماتی که برای آموزش همگانی از سوی دستگاه متولی ارائه میشود، ضعیف است. دستگاهها روشهای قدیمی دارند و مردم هم با توجه به دغدغههای اقتصادی تمایلی برای آموزش دیدن و اجرای آن آموزشها ندارند. شیوههای آموزش برای پیشگیری، هم از نظر محتوا و هم نوع اجرا باید اصلاح شود.
نراقی با بیان اینکه مورد سومی که به انتقادات مردمی منجر میشود، ناهماهنگی میان دستگاههاست، ادامه میدهد: دانشگاه و مراکز علمی، سازمانهای دولتی و حاکمیتی و سازمانهای غیردولتی، همه در زمان حادثه میخواهند کمک کنند. در زمان وقوع حادثه دیگر زمانی برای گفتوگو وجود ندارد. گفتوگوی مشترک باید قبل از وقوع حادثه اتفاق بیفتد و تقسیم نقش بین افراد و گروهها انجام گیرد. اما قبل از وقوع حادثه زبان مشترکی میان دستگاهها وجود ندارد چون سطح و اندازه آنها با هم برابر نیست. یک نهاد بزرگ مثل هلال احمر حاضر نیست در کنار یک سازمان غیردولتی کوچک که از نظر توان و نیروی انسانی ناپایدار است، بنشیند. سازمان نظامی دستورات خود را از مرکز فرماندهی خود دریافت میکند و کاری به هلال احمر ندارد. سازمان مدیریت بحران کشور هم که باید هماهنگکننده همه اینها باشد، دارای برنامه، بودجه مشخص و منابع نیست و در حد یک فرماندهی عالی عمل نمیکند.
او ادامه میدهد: سازمان مدیریت بحران برنامه کارشناسیشده و مشخصی در زمینه اقدامات آموزشی و پیشگیرانه، به سازمان برنامه و بودجه ارائه نمیکند، درنتیجه نمیتواند برای گرفتن منابع مالی قبل از وقوع حوادث، آنها را اقناع کند. بنابراین بودجههای دولتی، تنها بعد از وقوع شرایط اضطراری سرازیر میشوند، یعنی میگویند بگذارید اول هرج و مرج بشود، بعد آن را جمع میکنیم.
موج جدید انتقادات در راه است
نراقی میگوید: احتمالا بعضی رفتارهای احساسی یا اعلام نارضایتیها از هفتههای بعد شکل جدیتری بهخود میگیرد چون جامعه درگیر تعطیلات نوروز و برخی دغدغههای اجتماعی خود بود و هنوز عمق حادثه و خسارتهای اقتصادی بالای آن سنجیده نشده است. در هفتههای آینده در توزیع و تولید دام، غلات و حبوبات کشاورزی به مشکل برمیخوریم. زیرساختهای کشاورزی آسیبهای جدی دیدهاند و همه اینها باعث میشود موج جدید انتقادات شکل بگیرد.
به گفته این کارشناس امداد و نجات، مردم حق دارند اعتراض کنند و به رفتار دستگاههای متولی انتقاد داشته باشند. اما مواردی که مطرح میشود نباید در میانه حادثه به اخلال در روند امدادرسانی منجر شود. همه باید بهطور هماهنگ به آسیبدیدگان کمک کنیم. بخشی از این اعتراضات هم دقیقا به نبود آگاهی و آموزش برمیگردد. دیدن فردی که یکشبه خانه و زندگیاش را از دست داده باعث ناراحتی همه است، اما نباید توقعات نابجا داشت. قرار نیست همین فردا غذای گرم برای همه آسیبدیدگان فراهم شود. امدادرسانی زمان میبرد و البته به تخصص نیاز دارد.
هنوز در کشور ما همه قبول نکردهاند که ایران همواره در معرض خطر است و پیشگیری باید یکی از اولویتها باشد. وقتی حادثه رد میشود، موضوعات دیگر بهعنوان اولویت کشور مطرح میشوند و موضوع پیشگیری و ایجاد آمادگی برای مقابله با حوادث فراموش میشود. همین میشود که هر چند وقت یک بار، مثل یک سیر باطل، باید شاهد از دست رفتن زندگیها، اموال و فضاها باشیم، هر بار عدهای آواره و بیپناه و ناامید شوند، دوباره برخیزند، بسازند و دوباره حادثهای دیگر همهچیز را از بین ببرد.