عیسی محمدی
نوشته خود را با چند نقل قول شروع میکنیم. نقل قول اول، متعلق به وین گرتسکی، بازیکن حرفهای هاکی است که او را دارای بیشترین گل زده در میان تمام بازیکنان تاریخ هاکی معرفی کردهاند. در جایی گفته است: «یک بازیکن خوب هاکی در لحظه تصمیم میگیرد، ولی یک بازیکن عالی، تصمیم خود را از قبل گرفته». نقل قول بعدی هم متعلق به مایک تایسون، بوکسور معروف سالهای نه چندان دور است. او معتقد است که هر کسی برنامهای و نقشهای در ذهنش دارد تا اینکه نخستین مشت به چانهاش میخورد. بعد از آن مشخص میشود چقدر به نقشه و برنامهاش وفادار است. و نقل قول نهایی، متعلق به دنیای رزم و جنگ است که حالا آن را منتسب به ناپلئون و یکی، دو تا از پادشاهان چند سده قبلی اروپا یا چند تا از ژنرالها میدانند. اینکه شکستخوردگان را میشود بخشید، غافلگیرشدگان را هرگز.
تعادلهایی که به هم میخورد
باید کمی عقبتر برویم. اساسا بحران چیست و مدیریت بحران یعنی چه؟ بحران، بخشی از فرایند مدیریت تلقی میشود؛ به همین دلیل بدان لقب مدیریت بحران دادهاند. صرفاً هم جنبه طبیعی ندارد و جنبه مالی و اجتماعی و روانی و سازمانی و... هم میتواند داشته باشد. در این میانه، البته عنصر بحرانشناسی هم مطرح میشود. هر چه بحرانها را بهتر و دقیقتر بشناسیم، طبیعی است که در کنترل و هدایت مثبتتر آنها میتوانیم موفقتر ظاهر شویم. مهمترین نکته و تکیهگاه هم در این بحث، واژه تعادل است. اساساً بحرانها وقتی اتفاق میافتند تعادل معمول و مرسوم را به هم میریزند که حالا نتیجهاش میتواند جنبههای منفی باشد یا مثبت. در چنین تعاریفی، بحران باعث ایجاد عدمتعادل شده و در نهایت، این عدمتعادل به نوعی ثبات، مثبت یا منفی، ختم میشود.
مشکل اصلی، ساختاری است
بعد از بیان کلیات، حالا وقت آن است که درباره خودمان، یعنی ما ایرانیها، بیشتر صحبت کنیم. چرا غالبا غافلگیر میشویم؟ سیل اخیر، زلزله پیرارسال، جنگلسوزیها، ویرانی پلاسکو و دیگر بحرانهای ریز و درشت و... . همانطور که اشاره شد بزرگترین دلیل همان سهلانگاری و عدمآیندهنگری است که باعث میشود تا این موضوع گذشتناپذیر باشد. از سوی دیگر، ما در کشورمان با مشکلات عمده مدیریتی در سطح کلان و میانی روبهرو هستیم. مدیران ما، غالبا چندان آیندهنگر و دوراندیش نیستند. چون زود به زود هم تعویض میشوند، برنامه بلندمدتی ندارند. از آنجا که پژوهش هم در امور اجرایی محلی از اعراب ندارد، در نتیجه کسی با خودش فکر نمیکند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. از سوی دیگر، هماهنگی و همکاری ضعیف سازمانهای مختلف، کمبود مقررات و رویههای مشخص به این منظور و محدودیت منابع مالی و... را از دیگر دلایل این غافلگیری میدانند. به این ترتیب بحرانها در سطوح جهانی، ملی، طبیعی و غیرطبیعی باعث غافلگیری ما میشوند. طبیعی است وقتی پژوهش و کار علمی در بدنه اجرایی و مدیریتی ما به چشم نمیخورد، مدیریت بحرانی که تعریفش «علمی کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستوجوی یافتن ابزاری است که بهوسیله آنها بتوان از بروز بحرانها، پیشگیری کرد یا درصورت بروز آن درخصوص کاهش اثرات آن آمادگی لازم و امدادرسانی سریع و بهبودی اوضاع اقدام کرد» است، دچار مشکل خواهد شد. پس مشکل اصلی، ریشهای و ساختاری است.
دیگران چه میگویند؟
البته بخشی از چهرهها به علل دیگری هم اشاراتی دارند. عباس عبدی، صاحبنظر مسائل سیاسی، در یادداشتی اشاره کرده است که به واسطه بستهبودن و فرسودگی و ضعف در رویههای مدیریتی، ما با مدیرانی پیر و خسته و بیانگیزه روبهرو هستیم که نمیتوانند کاری خاص انجام بدهند؛ ازجمله مقدماتی که برای چنین مواقعی نیاز است. در واقع او، علت اصلی را مدیریت خودمان و نوع و سبک و فیلترهای آن میداند. از سوی دیگر حجتالاسلام منتظری، دادستان کشور نیز اشاره کرده: «متأسفانه بخشی از آسیبهایی که از طریق سیل به مردم عزیز و زیرساختهای کشور وارد شد ناشی از سوءمدیریت و بیتوجهی به اصولهای مدیریت بحران بوده» و نیز «متأسفانه درسالیان اخیر تعدادی از افراد سودجو و منفعتطلب در حریم رودخانهها ساختوساز کردهاند، این در حالی است که ادارات منابع طبیعی و دیگر سازمانهای متولی نباید اجازه چنین اقداماتی را به این سودجویان دهند». او اشاره کرده است که خشکسالی و عدمبارندگیها، باعث نمیشود تا مسیلها و رودها را تبدیل به خانه و فضای سبز و... کنیم. البته این نکته را رئیسجمهور نیز اخیراً مورد تأکید قرار داد و «وقتی ما مسیل رودخانه را قطع میکنیم، سیل هم خانه ما را خراب میکند» و «برخی خانههایی در اطراف تهران وسط رودخانه ساخته شده، چهکسی مجوز داده؟ این کار معامله جان مردم با پول کثیف است» و «امیدوارم با سیل فروردین امسال باعث یک تحول بزرگ در آزادسازی مسیر رودخانهها باشیم» مهمترین فرازهای گفتههایش بود.
باید پیشگیری، جدی گرفته میشد
البته موضوع پیشگیری و کارهایی که باید میشد و غافلگیرشدن، از زبان دیگر مسئولانارشد نظام نیز مطرح شد. ازجمله رهبر انقلاب طی جلسهای که با دستاندرکاران مدیریت بحران سیل اخیر داشتند، اشارتی داشتند که «در کنار این نکات اما موضوع مهمتری نیز وجود دارد که آن هم مسئله پیشگیری از ویرانیها و خسارات است که باید از قبل پیشبینی میشد، زیرا سیل قابل جلوگیری نیست اما ویرانی و خسارت قابل جلوگیری است». همچنین ایشان در بخشهایی دیگر از سخنرانی خود فرمودند: «این حادثه باید یک درس عبرت باشد تا در طرحهای مختلف آینده ازجمله سدسازیها، راهسازیها، احداث راهآهن، و عمران شهری، همه جوانب مختلف دیده و آیندهنگری لازم و جامع انجام شود». علی لاریجانی، رئیس مجلس نیز طی سخنانی، اشاره کرده بود: «واقعیت این است که تر سالی امسال پیشبینی شده بود، حتی مرکز پژوهشهای مجلس هم گزارشی در این زمینه به من داده است، ولی واقعا کسی این میزان از سیلاب را پیشبینی نمیکرد و ما غافلگیر شدیم». بهنظر میرسد که گوشواره بیشتر بحثها همان غافلگیرشدن و برنامهریزی برای عدمتکرار آن بوده. برای کشوری که در مسیر طبیعی بحرانهایی چون سیل، زلزله، جنگ و دیگر بحرانهای اجتماعی و اقتصادی قرار دارد، این قصهها باید تا به حال حل شده باشد؛ درست کاری که کشورهایی چون ژاپن انجام دادهاند.
شنبه 24 فروردین 1398
کد مطلب :
52084
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/7xoG
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved