روزگار غمگین شادگان؛ بیآب،بیهوا
روز گذشته مردم شهرستان شادگان گلایه خود را از کم آبی و ریزگردها به نمایندگان رئیس جمهوری اعلام کردند
رسول عودهزاده/ اهواز - خبرنگار:
«از مسئولان تعجب میکنم! همه وقتشان را برای کاشت نهال گذاشتند و فکر میکنند با این کار جلو ریزگردها گرفته میشود! کارشناسان هزار بار گفتند تنها راه مقابله با ریزگردها، بازکردن سدها و دادن حقابه تالابها و رودخانههاست.»
این را فیصل عامری، فعال محیط زیست، میگوید. او قبل از همه با نقشه و مدرک در فرودگاه منتظر هیأتی است که به موازات هیات دونفره حجتی،کلانتری که توسط رئیس جمهور تعیین شدهاند به خوزستان آمدهاند و حالا امید مردمند.
این هیات شامل مسعود پزشکیان، نایب رئیس اول مجلس شورای اسلامی، عبدالمهدی بخشنده، معاون برنامهریزی وزیر جهاد کشاورزی، سید محمد مجابی، معاون امور مجلس وزیر جهاد کشاورزی، سید جاسم ساعدی، مشاور وزیر جهاد کشاورزی، خلیل آقایی، رئیس سازمان جنگلها و مراتع کشور، یدالله شمایلی، مدیرعامل موسسه جهاد نصر به خوزستان آمدهاند و غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، و مجید ناصرینژاد، نماینده شادگان در مجلس شورای اسلامی، آنها را در بازدید از شادگان همراهی میکنند.
امکانات درمانی رایگان چه شد؟
ساعت ۱۰ از فرودگاه اهواز به سمت کانال امیر، نهر بحره و کانال ریزگرد در جنوب اهواز و شمال شادگان راه میافتیم. در طول مسیر راننده ماشین مرتب تکرار میکند تا بلکه مسئولان صدایش را بشنوند: «یک هفته به دلیل آلودگی هوا بستری شدم. همه هزینهها را خودم پرداخت کردم. برای چه چیزی از کار و زندگی عقب افتادم؟ مگر قرار نبود امکانات درمانی رایگان در روزهای خاکآلود در اختیار بیماران تنفسی گذاشته شود؟»
عکاس همراهمان وسط حرفش میآید: «برای من سؤال شده است چرا پیشبینی هواشناسی خوزستان درست از آب در نمیآید؟ آیا کمبود کارشناس دارند یا مجهز نیستند؟ اصلا جایی بحرانیتر از اهواز در زمینه گرد و غبار وجود دارد که فقط یک دستگاه شهری اعلام وضع هوا را بر عهده داشته باشد؟ آیا نظارتی بر این بر هم ریختگی و شلختگی در پیشبینیها میشود؟»
تا چشم کار میکند، خشکی است
بازدید میدانی و بررسی عملیاتی طرح انتقال فوری آب برای نجات نخیلات و تالاب شادگان مهمترین برنامه سفر این هیات عنوان شده است. به آنجا میرسیم. تا چشم کار میکند، خشکی است و بیآبی؛ نخلهایی که خشک و مراتعی که شورهزار شدهاند. بسیاری از نخلستانها خالی شدهاند و فقط نامی از رودخانه جراحی مانده است. تالاب شادگان هم تعریفی ندارد. فقط بخش گردشگری آن یعنی روستای صراخیه و رگبه آب دارد و بقیه تالاب یا خشک یا با پساب نیشکر آبگیری شده است.
سال گذشته نیم میلیون نخل در نخلستانهای شادگان بر اثر بیآبی خشک شدند. تالاب بینالمللی شادگان به همین دلیل بخشهای زیادی از مساحت خود را از کف داد و تعداد زیادی از اهالی منطقه که عمده فعالیتشان کشاورزی و دامپروری است بیکار شدند.
دیگر چیزی نداریم
بعد از بازدید از تالاب و رودخانه به شادگان بر میگردیم. مردم در مسجد شهر منتظر هیاتند. زن و مرد نامه به دست جلو در مسجد ایستادهاند. یکی از شادگانیها با لحنی عتابآمیز به پزشکیان میگوید: «شما آب منطقه ما رو بردین، حداقل هوا رو به ما برگردونین!» یکی از زنان شادگانی هم با صدای بلند از بیکاری ۴ پسرش گله میکند: «آب که برگرده و نخلستانها دوباره جون بگیرن ما نیازی به کار دولتی برای مشکل ریزگردها نداریم!»
یکی از جوانان که نسل در نسل کشاورزی کردهاند، میگوید: «داروی درد ما آب و تنها راه نجات شادگان دادن حقابه است. نبود آب هوا را از ما گرفت. آب را میتوانیم بخریم، اما هوا را که نمیشود خرید.»
یکی دیگر از اهالی پشت تریبون میرود و میگوید: «شادگان با گفتاردرمانی مسئولان رونق نمییابد. مردم حقشان را میخواهند. ما برای تامین آب آشامیدنی هم مشکل داریم. کار از کار گذشته است و صدای ما شنیده نمیشود. نسلها در حال زنده به گور شدن هستند.»
کشاورزیمان نابود شد
سعید حزباوى یکی از اهالی است که پمپ آب را در کف رودخانه جراحى نصب کرده تا مقدار آب موجود در کف را به زمینهاى شخم خورده برساند. مىگوید: ١٠ هکتار گندم کاشتم و بهترین بذرها را امسال بنا به قول برخورداری از سهمیه آب خریدم، اما هنوز موفق نشدهام آبیارى کنم.
این کشاورز مىافزاید: علاوه بر این، ٢٠ هکتار زمین را به قیمت 100 میلیون ریال اجاره کردهام و پول اجاره را جلوتر پرداختهام. همه دار و ندارم را در این زمین ریختهام. سال گذشته هر هکتار را یک میلیون و 700 هزار ریال بیمه کردم، اما بیمه یک ریال خسارت به من پرداخت نکرد.
ابوسعد منیعاوى هم مىگوید: ٥٠ هکتار زمین را شخم زدم و بذر پاشیدم. ٥٠٠ میلیون ریال هزینه کردم. اگر به ما قول رهاسازى حقابه را نمى دادند، اینقدر هزینه نمى کردیم.
ابوسعد از اینکه زمینهاى بالادست چون ماهشهر را تا حالا سی بار آبیارى کردهاند، معترض است. فنیان مقدم هم که به حالت فریاد حرف مىزد ١٥٠ هکتار را در امالصخر شخم و دیسک زده و به امید قول جهاد کشاورزى بذرپاشى کرده است. او مى گوید: یکبار زمین را با آب سیلاب آبیارى کردم، اما کافى نبود.اگر تا یک هفته دیگر آب لازم براى آبیارى زمینها به من اختصاص نیابد، پایان زندگى من و برادرانم خواهد بود، چون تمام سرمایه خودمان را در این زمین هزینه کردهایم.
پاسخ مسئولان
مجید ناصرینژاد، نماینده شادگان، هم گلایههای مردم را تایید میکند و میگوید: حداقل ۲۰ هزار نفر از شادگان به دلیل بیآبی مهاجرت کردند و از ۴ میلیون نخل فقط ۲ میلیون نخل باقیمانده است.
پزشکیان این صحبتها را میشنود. در پاسخ به همه گلایههای مردم قول میدهد و میگوید: ما شرمنده شما هستیم و از شما عذرخواهی میکنیم. از صبر و تحملتان قدردانی میکنیم. اگر شما نبودید دشمن بارها اینجا را گرفته بود و تنها حرفی که میتوانیم بزنیم این است که با تمام توان قول میدهیم مشکلات را پیگیری و برای حل آنها چارهجویی کنیم.
مردم امیدوارند...
تنها امید مردم کشاورزی است، اما رودخانه جراحی از ۴ سال پیش به دلیل توزیع ناعادلانه و برداشت بیرویه آب در بالادست با تنش آبی مواجه شده. اقدام فوری برای نجات نخلستانها و تالاب، تخصیص سهمیه آب شادگان و رهاسازی فوری آب است تا شاید مرهمی باشد بر زخم بیآبی، مرهمی باشد بر ریزگرد.