حرف دل عشق موتورها چیست؟
رفیق روزهای سخت
ساسان اکبری، قهرمان موتور ریس ایران از علاقه خود به موتورسواری و گلایههایش میگوید
خدیجه نوروزی
«با تمسخر به من گفت: این همه پول واسه موتور هزینه میکنی که چی بشه؟ که آخرش یا دست و پات بشکنه یا بمیری؟
گفتم: دست و پام بشکنه و بمیرم بهتر از اینه که دلم بشکنه! تو چه میفهمی وقتی به قول شما یه تیکه آهن پاره بشه همدم تنهاییات و سنگ صبورت یعنی چی! تو چه میفهمی وقتی نصفه شب تمام غم و غصه و درداترو جمع کنی توی مشتات و بهش گاز میدی و اون جای تو نعره میزنه یعنی چی! من از دنیای به ظاهر زنده آدما دنیای سرد و لاستیک مرده رو انتخاب کردم...».
کم نیستند عشق موتوریهایی که از این قبیل حرفها میزنند. کسانی که صبح تا شبشان را با موتور سر میکنند و برای شرکت در مسابقات همهچیزشان را میفروشند. ساسان اکبری، قهرمان 29ساله موتور ریس ایران، یکی از عشق موتورهای جوان است که سر پرشوری دارد که در گفتوگو با درنگ از مسیر رفتهاش طی این سالها میگوید:
اولین باری که موتور سوار شدید به چه زمانی برمیگردد؟
12سالگی با یاماها 80 سیسی شبانه و پنهانی در خیابانها موتورسواری میکردم. معمولا در جادههایی که پیچوخم زیاد داشت و خلوت بود این کار را انجام میدادم.
بیشتر کدام جادهها؟
جاده هراز و مسیر تهران به آبعلی.
پس حسابی عشق موتور بودید؟
بله خیلی(باخنده). علاقه زیادی به پیست داشتم و هر زمانی که مسابقات موتورسیکلت برگزار میشد به ورزشگاه آزادی میرفتم و ورزشکاران مورد علاقهام را تشویق میکردم.
قهرمانانتان در آن زمان چه کسانی بودند؟
سام رحیمی، تومیک بانوسیان، بهزاد اقتصاد و مهران حمتیان از قهرمانان سالهای نوجوانیام بودند.
اولین مسابقاتتان چه سالی بود؟
سال86 استارت ورزشیام بهطور رسمی خورد و نخستین مسابقهام را در کنار بزرگان موتور ریس ایران تجربه کردم و توانستم جایگاه دوم را کسب کنم.
با چه موتوری؟
با موتور 250سیسی.
در آن لحظه چه احساسی داشتید؟
خیلی برایم لذتبخش بود و هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم بتوانم در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشم.
در خارج از کشور نیز آموزش دیدهاید؟
بله. 2گواهینامه (Certificate) جهانی دارم.
برای گرفتن این گواهینامهها چقدر هزینه کردید؟
حدود 50میلیون تومان.
این دوره را در کدام کشور گذراندید؟
اواخر سال96 در دبی دوره را گذراندم که در کنار شیرینی یک تلخی هم برایم داشت.
چرا؟
از آنجا که امکان بردن موتور خودم را نداشتم مجبور شدم از یک کمپانی در دبی یک موتور اجاره کنم با روزی 3هزار درهم. اما در طول تمرین در پیست با سرعت 250کیلومتر بر ساعت زمین خوردم. این در شرایطی بود که در قرارداد اجاره موتور، اجازه نداشتم به پیست بروم و فقط باید در شهر تردد میکردم. این اتفاق در شرایطی بود که 3روز بعدش باید به تهران برمیگشتم اما مانده بودم چه کار کنم و در نهایت مجبور شدم 13هزار درهم خسارت موتور را پرداخت کنم که ارزش ریالی آن حدود 50 میلیون تومان شد.
شیرینیاش چه بود؟
اینکه راننده برتر و باتکنیک کلاس معرفی شدم. برای مربیان و همدورهایهای من سؤال بود که چرا با این همه توانایی در مسابقات برونمرزی شرکت نمیکنم. البته آنها از شرایط داخل ایران و عدمحمایت از ورزشکاران کاملا بیاطلاع بودند.
اسپانسر دارید؟
تنها راننده ایرانی هستم که اسپانسر ندارم و به سختی دارم ادامه میدهم.
خب چرا اسپانسر نمیگیرید؟
چون زیر بار هر شرایطی نمیروم. مثلا اسپانسری به من میگوید برای مسابقه یک جفت لاستیک برایت میگیرم اما من میگویم ارزش من یک جفت لاستیک نیست. ترجیح میدهم بیشتر کار کنم و حتی شده قرض کنم اما زیر بار چنین شرایطی نروم.
شغلتان چیست؟
خرید و فروش موتور.
پس تا حدودی میتوانید از پس هزینههایتان برآیید؟
سال91 فدراسیون قرار بود مدرک مربیگری به من بدهد اما بهانه کمبودن سنم را آوردند. در صورتی که هر فردی اگر 2یا 3عنوان قهرمانی داشته باشد و در کورس قهرمانی باشد میتواند گریدC مربیگری را بگیرد. اما متأسفانه فدراسیون با بیبرنامگیهایش این موضوع را لغو کرد. سال94 باز در دورههای مربیگری شرکت کردم اما باز هم مدرک مربیگری من را ندادند. امسال هم پیش آقای سلطانیفر -وزیر ورزش- رفتم و موضوع را گفتم. ایشان نیز قول همکاری دادند اما فدراسیون کاری در این زمینه انجام نداد. درصورتی که اگر این کار انجام میشد میتوانست برای امثال من که در کورس قهرمانی هستیم یک نوع درآمدزایی ایجاد کند.
اگر فدراسیون مدرک مربیگری و فضا در اختیارتان میگذاشت چه خدمتی میتوانستید به عشق موتورها کنید؟
میتوانستم دورههای رایگان آموزش موتورسواری در سراسر کشور برگزار کنم تا درصد تصادفات موتورسواری در خیابانها کم شود. چون خیلی از جوانان اطلاعی از اینکه چطور و از چه راهی باید وارد پیست شوند، ندارند. ممکن است از روی ناآگاهی در خیابان تمرین کنند که بسیار خطرناک است. اما اگر رسانه ملی و مسئولان ورزشی کمکمان میکردند خیلی میتوانستیم به جوانان کشور کمک کنیم.
خودتان تا حالا جریمه شدهاید؟
من کوچکترین جریمه موتور سواری ندارم.
تا حالا چندبار روی سکو رفتهاید؟
از سال86 تا الان 50 قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی کشور را دارم.
موتورسواری چه آسیبهای جسمی به شما زده؟
بارها از ناحیه پا، دست، ستون فقرات، کمر، قفسه سینه و سر دچار آسیبدیدگی شدهام که همه به زمانهایی برمیگردد که در خیابان موتورسواری میکردم.
برای عشقتان چقدر هزینه کردهاید؟
اگر بخواهم با عدد و رقم حساب کنم بیاغراق چیزی حدود 3میلیارد تومان البته به ارزش ریال امروز.
چطور از پس این هزینههای گران برآمدهاید؟
خب من در کنار کار موتور، خرید و فروش ملک و ماشین هم انجام میدهم.
الان چه موتوری سوار میشوید؟
هوندا و مینی جی پی. در 2کلاس 1000cc و کلاس مینی جیپی ١٥٠ cc هم فعالیت دارم.
تا الان چند تا موتور برای مسابقاتتان خریدهاید؟
20موتور در طول دوران ورزشیام عوض کردهام که 4تای آن را هنوز دارم.
میتوانید از موتور دل بکنید؟
وقتی موتورسواری نمیکنم انگار چیزی را گم کردهام. موتور رفیق روزهای سختی و تنهاییام است؛ رفیق رقابتهایم.