پستخانه
انوشه منادی/ نویسنده و فیلمساز
پست و تلگراف ادارهای است نوستالژیک، محصول مدرنیسم؛ ادارهای که نامهرسانش مهربان بود. زنگ تکتک خانهها را میزد. بالا یا پایین بودن محله مهم نبود. انتظار و چشمبهراهبودن برای رسیدن دستخط و خبر از دوست سفر کرده و سربازی رفته و خارج رفته.
قبل از هجوم فضای مجازی، جامعه لذت خواندن نامه را چشیده بود. طعم خاطرهانگیزش همچنان در عمق روح جمعی جاخوش کرده بود. از دهه 70 به بعد سنت نامهنویسی منسوخ ماند و نامهنگاری به شکل پیامک، چت و ایمیل رایج شد. تحولات تکنولوژیک ماهیت اداره پست را تغییر داد و به بنگاه حملونقل بستههای پستی تبدیل شد. شعار درآمدزایی و خودکفایی مالی، این اداره را به نحو نئومدرن، به ادارهای پردرآمد تبدیل کرد. حال اگر میخواهید بستهای با پست عادی ارسال کنید و کارمزد کمتری بدهید، کارمند مسئول با لحن جدی میگوید: اگر عادی ارسال کنید هیچ تضمینی بر رسیدنش به مقصد نیست و اداره هم مسئولیت نمیپذیرد، اما اگر از روش پست سفارشی استفاده کنید، با پرداخت هزینهای تا دوبرابر و تضمینی میتوانید اطمینان داشته باشید نامهتان به مقصد خواهد رسید. تأکید بر سلب اطمینان از ادارهای که وظیفهاش ارسال نامه است و در لفافه با تهدید، ته دل مشتری را خالی کردن تا ترغیب شود به انتخاب روش درآمدزا. همگامشدن با تحولات و پیشرفتهای تکنولوژیک، امری قطعی است اما نباید به بهای سلب اعتماد از ادارهای دلنشین و خاطرهساز و مهم در زندگی روانی جامعه، شکل بگیرد. روند کالاشدگی و تبدیل فعالیتهای اجتماعی به روند پولساز، امروزه به حدت و شدت در جریان است و روند وظیفهزدایی از دولت با عناوین دهانپرکن، با قدرت پیش میرود. بدون توجه به روند عمومی، نتایج زیانبار این تفکر ناکارآمدی و ضایعاتش را عیان ساخته است. بیایید روند اعتمادسازی و اطمینان جمعی را فدای کسب پول بیشتر نکنیم.