مدیریت دیروزین و بحران امروزین
امیر ناظمی/ معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران
واقعیت ۱: استارتاپها، شبکههای اجتماعی و بازیگران حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات امروزه همراه با بزرگتر شدن سهم اقتصادیشان، جایگاه بزرگتر اجتماعی نیز مییابند. مسئولیت اجتماعی و نقشآفرینی آنان در حوزههای مختلف اجتماعی و مدیریتی تبدیل به یک واقعیت شده است. به همین دلیل مدیریت بحران مانند سایر عرصهها در روندی جهانی، فناوریپایه شده است. از پیشگیری حادثه و پیامهای هشدار به شهروندان گرفته تا بررسی وضعیت حین حادثه یا حتی بازسازی مناطق آسیبدیده و رسیدگی به وضعیت آسیبدیدگان، موارد زیادی هستند که از طریق سامانههای نوین قابل پیگیری و مدیریت خواهند بود.
واقعیت۲: مشارکت شهروندان، اپراتورها، سازمانها و کارشناسان که در مواجهه با مشکلات اخیر بیوقفه تلاش میکردند تا سرویسهای جدیدی را ارائه کرده و توانستند در مدت کوتاهی، سرویسهای مهم امدادی را راهاندازی کنند؛ مشارکتهایی که دیگر تنها محدود به کمکهای نقدی نیست و در آن دیگر مشارکتجویان مثل یک قلک دیده نمیشوند؛ حالا بیش از گذشته سهم کسب میکنند. مردم و کارشناسان مشارکتشان که حالا از جنس زمان، مهارت و انرژیشده است، در همین چارچوب نیز به ایفای نقش مشغول شدهاند.
ترکیب دو واقعیتی که گفته شد اما در این روزهای بحران با اشکالاتی برخورد کرد. چالش اصلی آن بود که بستر مناسبی برای استفاده و جذب این سرمایههای مشارکتجویانه وجود ندارد و با نهادهای دولتی طرف هستیم که طبق رویههای سابق از مردم دعوت میکنند تا پول را بهحساب کمیته امداد و هلالاحمر واریز کنند، اما نسبت به بقیه انواع مشارکت تمایل چندانی نشان نمیدهند. با نهادهایی روبهرو هستیم که ابزار فناورانه را نمیشناسند و از آن بهره نمیگیرند و آنها را از جنس کارهای فرعی میدانند. با مدیرانی روبهرو هستیم که برای این روزها و این بحرانها کمی پیر شدهاند.
البته نقصهایی درباره کاربری استفاده از این ابزارهای نوین در زمان حادثه نیز وجود دارد و بهنظر میرسد مردم، ابزار فناورانه را بهعنوان یک ابزار کارآمد برای عبور از بحران نمیشناسند. این موضوع شاید بهخاطر سرمایه اجتماعی پایین دولت باشد که نتوانسته نگاهها را به سوی خودش جلب کند یا بهخاطر اینکه برخی خطرها برای مردم باورپذیر نیست. شاید نیز به این دلیل باشد که آموزشهای لازم به آنها داده نشده است. شاید رسانههای ما کارهای مهمتری دارند تا آموزش شهروندان برای ایمنی!
این در حالی است که فناوری سهم بسزایی در کاهش لطمات حوادث دارد و میتواند در کاهش مخاطرات سهم جدی داشته باشد. در گزارشی که «فروم اقتصادی جهان» ارائه داده، حدود ۶۰درصد از پیامدهای حوادث طبیعی مانند سیل از طریق هشدار و پیشآگهی قابل پیشگیری هستند و سهم بسیار بالایی در کاهش مشکل دارند.
بخش دیگری از ابزارهای فناورانه- مثل پیامهای هشدار، سرویسهای امدادی مکانمحور و... - هستند که میتوانند حین بحران به یاری امدادگران، کارشناسان و مردم آمده، از خطر موجود تا حد قابل توجهی کم کنند. در نهایت، پس از بحران، همین سامانههای نوین و استارتاپها میتوانند کمکهای داوطلبانه را برای بازسازی و بهسازی مناطق و اشخاص آسیبدیده ساماندهی کنند تا سازمانهای مردمنهاد و افراد مستعد بتوانند به ارائه خدمت بپردازند. در این میان، نمیتوان نقش مثبت شبکههای اجتماعی و پیامرسانها را در زمینه امداد و اطلاعرسانی درباره فاجعه، نادیده گرفت. از اسکان مردم تا انتشار اخبار و اطلاعرسانی درباره مشکلات مردم، جزو سویههای مثبت شبکههای اجتماعی بودند که همیشه میتوانند به کمک ما بیایند اما متأسفانه از این سویههای مثبت شبکههای اجتماعی نیز اغلب غفلت میشود و عموما به سویههای نامطلوب آن اشاره میشود. انگار که کسی دوست ندارد آن جنبههای مهم و مثبت را ببیند. حادثهای که برای کشور پیش آمد و تجربهای که در حوزه فناوری برای مقابله با آن داشتیم، درسهای مهمی به ما داد.
واقعیت این است که باید بهخاطر داشته باشیم، اگر به اندازه آسیبهایی که دیدهایم و قربانیهایی که دادهایم، برای آیندهمان منفعت ایجاد نکنیم، مطمئنا و حتما دچار ضرر مضاعف شدهایم. حداقل منفعت هر جامعهای از بحرانهایی که از سر میگذراند، یادگیری برای آینده است؛ یادگیری برای کاهش هزینههایش در آینده و آمادگی برای مواجهههای آیندهاش با آن حوادث و بحرانها. یادگیری از بحرانها حداقل ادای دین ما به قربانیان امروزمان است، باید گزارشهای ملی تدوین کرده، گروههای ارزیاب دولتی و غیردولتی ایجاد کنیم تا برای بحران بعدی آماده شویم. در غیراینصورت، با رخدادن مشکل بعدی، دوباره دچار همین معضلات خواهیم شد. ما تأکید میکنیم که دوران مدیریتهای سنتی غیرفناورانه تمامشده است. در چنین فضایی، اگر سیستم مدیریت بحران نمیتواند فهم درستی از فناورانه و ابزار فناورانه داشته باشد، باید بهروز شود و از هزینه ملی برای مردم و جامعه بکاهد. در فضای جدیدی که بهوجود آمده، بیمعنا خواهد بود که بخواهیم همچنان با ابزارهای سنتی و موضوعات پوپولیستی، با جنس حضور در منطقه با حرفهای کلیزدن، با شماره حساب دولتیدادن، با گفتن همهچیز امن و امان است، بحران را مدیریت کنیم. ما نیاز داریم لباس نو بر تن کنیم.