• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 17 فروردین 1398
کد مطلب : 51337
+
-

چه روزهایی در سال‌جاری در انتظارمان است؟ چه آرزوهایی برای این روزها داریم؟

کاش‌های 98

کاش‌های 98

مائده امینی

سال ترس‌، سال ابهام، سال آرزوهای لب تیغ... بالاخره سال 98 رسید؛سال بعد از آسیبِ برجام، سال بعد از دلارِ 14هزار تومانی، سال بعد از 5‌ برابر شدن قیمت کاغذ و گوشه‌گیری دوباره کتاب‌ها... . بالاخره هزار و سیصد و نود هشت  رسید.

اقتصادی‌ها می‌گویند سال 97، سال نگونبختی برای اقتصاد کشور بود. حالا یک سال بعد از سالی هستیم که بهار آن با رشد عجیب نرخ ارز آغاز شد و رشد اقتصادی کشور سقوط آزاد کرد.

اوضاع اقتصادی تأثیر خود را روی حوزه‌های دیگر هم گذاشت. فعالان فرهنگی بر این باورند که کتاب، ‌تئاتر و سینما روزهای سختی درپیش خواهند داشت، چرا که هزینه‌های تولید فرهنگی مانند هر فعالیت دیگری بیش از 100درصد افزایش پیدا کرده است.

اما در سیاست با وجود همه خط و نشان‌هایی که رئیس‌جمهور تازه آمریکا برایمان کشیده‌ است، حداقل امسال بیم وقوع جنگ بین ایران و آمریکا نمی‌رود. اما امسال واقعا چه سالی است؟ 

اقتصادی

توسعه ایرانی به روایت سال 98
ایمان اسلامیان| تحلیلگر اقتصادی مدیریت و توسعه



شروع هر سال با خود امید و اضطرابی شیرین به همراه می‌آورد تا با دگرگونه شدن طبیعت و آغاز سال جدید، زندگی و معیشت نیز با چرخشی خوش، بر مداری نیکو و مثبت قرار گیرد. سال97 در توسعه ایرانی، خوش‌عاقبت نبود و این زمانی تلخ‌تر می‌شود که بدانیم پیش‌بینی‌ها در سال 98 نیز عمدتا تلخ و گزنده است. نرخ رشد اقتصادی، منفی 4تا 6درصد برآورد شده و افت شاخص‌های تولید و صنعت نیز قطعی قلمداد شده است. تنگ‌تر‌شدن تحریم‌های بین‌المللی و آسیب‌پذیری مستقیم و غیرمستقیم از این محدودیت نیز می‌تواند حلقه دیگری از سناریوهای سال 98 برای اقتصاد ملی باشد و پیش‌بینی‌های دیگر نیز کم و بیش همین روال را دنبال می‌کنند.

اما آیا این همه ماجراست؟ در سال 98چه خواهیم کرد و به کجا خواهیم رسید؟ آیا قرار است مقهور این جو یأس و بی‌امیدی باشیم؟ اسفند 98 کجا ایستاده‌ایم و به یکدیگر چه خواهیم گفت؟ این نوشته ادعا، مجال و طاقت پیشگویی ندارد، اما با کمی اغماض می‌توان اولویت‌های راهبردی سال آینده را در سال 98بیابیم و بدانیم که چه باید کرد تا حسرت جدیدی به افسوس‌های انباشته‌مان اضافه نشود. چه آرزوهایی می‌توان برای سال 98کرد؟ 

1- اجماع ملی درخصوص توسعه و تعیین تکلیف لایحه جامع سیاستگذاری توسعه 
2- عبور از فاز مطالعاتی در مدیریت ابرچالش‌ها، به‌ویژه اصلاح ساختاری نظام بانکی و صندوق‌های بازنشستگی
3- تداوم و تعمیق سیاست تعامل‌گرایی اقتصادی، به‌ویژه با کشورهای منطقه و قدرت‌های اقتصادی نوظهور 
4- آغاز ابرپروژه احیای سرمایه اجتماعی در کشور 
5- تداوم مقررات‌زدایی و بهبود فضای کسب و کار در کشور 
6- ایجاد داشبورد پایش استقرار مولفه‌های حکمرانی خوب در ایران 
7- انضباط مالی حداکثری در حاکمیت اقتصادی کشور 
8- حذف نهادها و ساختارهای اضافی و آغاز نهضت بازآفرینی نظام اداری کشور 
9- عمق‌بخشی به بازارهای مالی و هدایت بخش دیگری از تامین مالی اقتصاد از نظام بانکی به بازارهای مالی 
10- بازآفرینی نظام مالیاتی کشور، آغاز اخذ مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) و مالیات بر ارزش زمین(LVT) و نهایتا افزایش سهم مالیات در درآمدهای ملی
11-  نهایی‌سازی‌ نظام جامع سلامت و رفاه و تامین اجتماعی با همگرایی نهادهای ذی‌ربط 
12- راه‌اندازی کلینیک‌های نجات و توان‌افزایی واحدهای تولیدی 
13- باز‌تمرکز بر نظام‌های توسعه محلی  
... و اولویت‌های دیگری که در مجال این دلنوشته نیست.

فرهنگ و هنر 

حکمرانی ناگزیر سرمایه
شاهین امین| روزنامه‌نگار




حقیقتش را بخواهید پیش‌بینی یا تصویری که از حوزه فرهنگ در سال آینده دارم برای خودم چندان دلپذیر نیست. البته می‌دانم عده‌ای اینگونه نگاه به پدیده‌های اجتماعی را عقب‌مانده می‌دانند و انواع اتهام را برای تخطئه آن مطرح می‌کنند. اما به هر روی نگاه و سلیقه من و امثال من هیچ تأثیری در واقعیتی نداردکه بر سر ما هوار می‌شود؛ واقعیتی که هر روز بیشتر وابسته به عدد، ریال، دلار و سرمایه است.

ناگفته پیداست، سال 98بیش از گذشته و بسیار سریع‌تر و گسترده‌تر از سال‌های 95، 96، 97، سرمایه محوری و سرمایه‌سالاری بر حوزه فرهنگ مستولی خواهد شد، چراکه هزینه‌های تولید فرهنگی مانند هر فعالیت دیگری بیش از 100درصد افزایش پیدا کرده است. در نتیجه کسی دست بالا خواهد داشت که سرمایه در کف دارد و اگر خوش‌بین باشیم او می‌تواند صاحب اندیشه و ایده را به استخدام درآورد. البته این گزاره در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که اساسا درخواستی برای همراهی با صاحب تفکر در میان باشد. و شوربختانه آنکه می‌دانیم در شرایط دشوار اقتصادی و رکود تورمی، بسیاری از تولیدات به سمت کاستن از هزینه‌ها، بدسلیقگی، سهل‌الهضم بودن و تنزل کیفیت‌های زیبایی‌شناسانه و روایی میل می‌کنند.

ابتدا از سینما مثال می‎آورم که همچنان و با وجود همه گرفتاری‌ها، گرانی‌ها، کمبود سالن و... در سبد فرهنگی جایی ولو اندک دارد. در سال 98 هزینه تولید یک فیلم سینمایی با یک بازیگر مطرح در فضای شهری و قصه‌ای آپارتمانی حداقل 3میلیارد تومان می‌شود، درحالی‌که این عدد در سال گذشته حدود 2میلیارد تومان بود. تازه اگر توجه داشته باشیم آثار مطرح جشنواره سال 97 مثل «متری شش ونیم»، «ماه کامل شد»، «سرخپوست»، «رد خون»، «تختی» و... براساس گفته سازندگانشان، هزینه تولیدی بین 5/4 تا 12میلیارد تومان داشته‌اند که در زمان اکران، هزینه‌های سنگین تبلیغات هم به آن افزوده می‌شود. بخش اعظم تولیدات سینمایی هم تنها از محل بازار محدود داخلی ارتزاق می‌کنند و از فروش یک فیلم در بهترین وضعیت فقط 37درصد به تهیه‌کنندگان اختصاص می‌یابد. با توجه به همین اطلاعات ساده، یک فیلم متوسط در سینمای بدنه برای اینکه به اصل پول خود برسد، باید بیش از 10میلیارد تومان درآمد داشته باشد. طبعا در چنین وضعیتی قدرت سرمایه (چه از طرف ارگان یا نهادی تامین شده ‎باشد و چه توسط اشخاص حقیقی) و استیلای صاحبان آن بر بازار بیش از پیش گسترش می‌یابد.

با چنین شرایطی 2جریان اصلی سینما در سال 98 قوی‌تر خواهند شد. از یک سو تعدادی فیلم پرهزینه واجد کیفیت که به هر شکل توانسته‌اند سرمایه سنگین خود را تامین کنند راهی اکران می‌شوند و از سوی دیگر آثار ارزان و بساز بفروشی همچنان عرضه خواهند شد که با هجو، لودگی یا ساده‌انگاری مفرط، تنها به بازگشت سرمایه در کوتاه‌ترین زمان ممکن فکر می‌کنند و با عناوینی مثل وای آمپول یا میلیونر میامی، تگزاس و... سریع می‌خواهند به کسب سود خود برسند.

البته در حاشیه این 2جریان، یک جریان ضعیف و مستقل فیلمسازی نیز همچنان با چنگ و دندان به حیات خود ادامه می‎دهد و تلاش می‎کند در این غوغای سرمایه‌سالاری با سرمایه‌های اندک حتی شخصی، آثار قابل‌قبولی ارائه دهد.

 در حوزه نشر هم با 5برابر شدن قیمت کاغذ در نیمه دوم سال 97و افزایش حداقل 100درصدی سایر اقلام مصرفی چاپخانه‌ها، قیمت کتاب در سال‌جاری بین 3تا 4برابر نسبت به بهار سال گذشته افزایش خواهد داشت. در حوزه تئاتر با توجه به کاهش کمک‌های دولتی که دیگر توان چندانی برای تامین هزینه تولیدات فرهنگی ندارد و البته افزایش هزینه‌ها احتمالا سرمایه‎دارانی خارج از تئاتر بیشتر وارد این عرصه می‌شوند و تعداد نمایش‌های لاکچری افزایش می‌یابد. البته در این میان بعید می‌دانم آرزوی دوستداران تئاتر محقق شو دکه این نمایش‌ها به نسبت هزینه‌هایشان واجد کیفیت هم باشند و فقط محدود به جولان بازیگران گران‌قیمت بر صحنه نشوند.

عرصه‌ها دیگر مانند موسیقی، هنرهای تجسمی هم وضعیتی بهتر ندارند، مطبوعات هم که تکلیفشان روشن است. بخشی از نشریات کوچک از همین امسال تعطیل کرده‌‌اند، رسانه‌های بزرگ‌تر هم برای زنده ماندن تقلا می‎کنند یا به مدیوم‌های دیگر مانند فضای مجازی پناه می‌برند. با این چشم‎انداز در حوزه فرهنگ و هنر حکمرانی سرمایه در سال 98 به‌مراتب بیشتر، عمیق‌تر و قوی‌تر از گذشته نهادینه می‌شود و مرتبت و قدرت صاحبان تفکر کاهش می‌یابد، سهم محصولات فرهنگی جز سینما -آن هم تاحدی- در سبد اقتصادی خانواده‌ها کاهش می‌یابد.

البته می‌توان خوش‌بینانه آرزو کرد  در وضعیت دشوار اقتصادی، سرمایه‌ها جذب ایده‌هایی قوام‌یافته‎تر شود و به هنرمندان تواناتر اختصاص یابد. اما متأسفانه تجربه نشان داده، این نگاه اندکی رؤیایی و خوش‌بینانه است. اما ما با ‌رؤیا زنده هستیم و آرزو می‌کنیم سرمایه‎های مختلف با مبدا و منبع مشخص و شفاف به تولیدات فرهنگی باکیفیت منجر شود تا حداقل مخاطبان، احساس محترم و معتبربودن داشته باشند.

سیاسی

توسعه ایرانی به روایت سال 98
صادق زیبا کلام| تحلیلگر سیاسی




سال 98 را سال حساس و مهمی برای جمهوری اسلامی می‌دانم. سال98 سالی است که آمریکا و دقیق‌تر اگر بخواهیم بگوییم رئیس‌جمهور تندروی آن خط‌ونشان‌های بسیاری برای ایران کشیده است.

اگرچه نگرانی جنگ بین آمریکا و ایران، عربستان و ایران و ... بین مردم وجود دارد اما من احتمال درگیری در سال98 را بسیار کم می‌دانم، چرا که ترامپ در نهایت یک بیزینس‌من و اهل سبک‌‌سنگین‌کردن است. ریسک حمله به ایران برای او و آمریکا بسیار بالاست. درست است که او می‌تواند پیروزی‌های جزئی به‌دست آورد و آسیب‌های جدی اقتصادی به ایران وارد کند، اما ترامپ به خوبی می‌داند که ایران و متحدانش می‌توانند اقدامات تلافی‌جویانه‌ای انجام دهند و اوضاع و روابط بین کشورهای مختلف به هم می‌ریزد.

درگیری نظامی باعث سقوط نظام نخواهد شد و آمریکا این را به‌خوبی می‌داند؛ درنهایت فقط منطقه وارد تلاطم و بحران می‌شود که نتیجه آن مشخص نیست. اما در این میان چه آرزویی می‌توان برای ایران کرد؟ 

آرزو‌های من برای سال 98، آرزوهای آرمانی و رؤیایی نیست. سعی می‌کنم آرزوهایم با واقعیت‌های جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم و رویکرد مجموعه نیروهای سیاسی که در کار هستند، فاصله نداشته باشند.

آرزو می‌کنم قوه قضاییه ما  پاسخگو‌تر باشد.

آرزو می‌کنم آقای روحانی حداقل در سال 98 با مردم جدی صحبت کنند. مردم می‌فهمند و می‌دانند. اگر مسائل به شکل جدی‌ مطرح نشود، مردم بدتر دچار بغض و کینه می‌شوند. بارها و بارها گفته‌ام و می‌دانم که خود آقای روحانی و اطرافیان آنها از این گفته‌ها دلخور می‌شوند، اما واقعیت این است که هربار که از بعد از بیست‌و‌نهم اردیبهشت 96 که آقای روحانی با مردم صحبت کرده‌اند (به‌زعم خودشان خواستند رودررو با مردم صحبت کنند) درصدی از آن 24میلیون نفر هوادار را از دست‌ داده‌اند، چرا که گویا ایشان مردم را امین نمی‌دانند و مسائل را به شکل سطحی با آنها در میان می‌گذارند.

آرزو می‌کنم از کینه و ناراحتی و دشمنی نسبت به اروپا، آمریکا، استرالیا، کانادا و... در ایران کاسته شود و روحیه‌ای که در دوران اصلاحات در سیاست خارجی کشور وجود داشت، دوباره زنده شود.

من آرزو می‌کنم آن شاخه زیتونی که دست رهبر اصلاحات بود دوباره در دست مسئولان دیده شود. زبان شفقت، دوستی و مدارا که در آن سال‌ها در جریان بود دوباره در سال 98 شکل بگیرد ولو با آنها که دشمن ما هستند.

آرزو می‌کنم با مردم، با متقاضیان عدالت و با فعالان محیط‌زیست با مهربانی صحبت و از خشونت‌ها کاسته شود.

آرزو می‌کنم که صداوسیما قربان صدقه مردم رفتن را کنار بگذارد و با آنها به شکل واقعی صمیمی و صادقانه صحبت کند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید