• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
چهار شنبه 4 بهمن 1396
کد مطلب : 5121
+
-

دوست داشتم از رئیس‌جمهور پرسش‌های دیگری هم بپرسم

یادداشت
دوست داشتم از رئیس‌جمهور پرسش‌های دیگری هم بپرسم

 

رضا رشیدپور| مجری:

ما اهل گفت‌وگو نیستیم. نه همین چند سال. فرهنگ سنتی ما هم تعاملی نیست. شاعران بزرگمان به تک گویی و نصیحت شهره‌اند. قهرمان‌ها را در فضای مونولوگ بسیار بیشتر دوست داریم. سکانس‌های محبوب سینمای قدیم و جدید ایران را به یاد بیاورید.

پس شاید یک سویه بودن رسانه‌هایمان و عدم‌تمایل بزرگان به تعامل با افکار عمومی را بهتر بتوان فهمید. انکار نمی‌شود کرد که علاقه به تغییر داریم. می‌خواهیم تجربه‌های جدید خلق کنیم. اما هنوز به آداب آن تسلط کافی نداریم. بزرگان طوری حرف می‌زنند که دانای کل بنمایند و پرسش‌کنندگان دوست دارند قطب مردم به‌نظر برسند. حتی منتقدمان هم طوری می‌کوبد که راه برای هرنوع پاسخ دادنی مسدود باشد. بی‌تکلف بگویم که روزگار ما از همان خطابه‌خوانی در میدان اصلی شهر تا توییت کردن در فضای مجازی همین بوده است. همیشه هم دیگری را مقصر دانسته‌ایم. چرا رئیس‌جمهور خوب جواب نداد؟ چرا مجری پرسش خوب نپرسید؟ چرا هیجان ماجرا کم بود؟چرا دلمان خنک نشد و هزار چرای دیگر.

همه این پرسش‌ها درست است اما به گمانم چیزی کم دارد. محصول مرغوب در خاک حاصلخیز رشد می‌کند. هوای خوب می‌خواهد و مراقبت کافی.

جبر تک‌گویی همیشه آزارمان داده و البته با ظهور روش‌ها و امکان‌های جدید ما را به سمت ناخوشایندی سوق داده. حالا مدتی است که دنبال سوژه می‌گردیم تا جبهه فوری تشکیل دهیم و مونولوگ‌هایمان را شلیک کنیم. از تمسخر انسان‌ها در اینستاگرام تا محکوم کردن افکار عمومی به کم‌سوادی و اغتشاش‌طلبی. این فضا برای گفت‌وگو اصلا مناسب نیست و باید سال‌ها برای رهایی از آن تلاش کرد. گفت‌وگوی اخیر با رئیس‌جمهور هم از همین زاویه قابل ارزیابی است. هم اتفاق‌های روبه‌جلو دارد و هم درجا زدن‌های خسته کننده. امتیاز ماجرا این بود که تحول خواهی و نیاز به تطبیق با جامعه نوخواه به یک دغدغه مهم تبدیل شده و تا بالاترین سطوح حاکمیتی اوج گرفته و جایی ملال‌آور می‌شود که تلاش می‌کنیم با همان تک‌چرخ همیشگی به پرواز درآییم.

قطعا اجرای آن شب من نقص‌های فراوان داشت و البته خالی از قوت هم نبود. آموخته‌ام که در فضای گفت‌وگو فقط پرسش‌کننده باشم و نه دانای کل. تحلیل نکنم. قضاوت نکنم. گفت‌وگو را به میدان زد و خورد تبدیل نکنم. اصالت کلام را فدای هیجان آنی نکنم. تعادل در گفت‌وگو را یک استراتژی بدانم و نه یک تاکتیک. و البته همیشه هم در رعایت همه آنها موفق نیستم. دوست داشتم که از رئیس‌جمهور پرسش‌های دیگری هم بپرسم. از ریشه اعتراض‌های مردمی اخیر تا گره‌های فرهنگی و نیز دستاوردهای برجام.

اتفاقا این بخشی از نیمه خالی لیوان است. مخاطب آن را از گفت‌وگو‌کننده می‌خواهد و البته حق دارد. و لابد گفت‌وگو‌کننده هم دوست دارد فریاد بزند که من می‌خواستم ولی نشد. همین می‌خواستم و نشد هم بخش دیگری از نیمه خالی لیوان است. و شاید یکی از مهم‌ترین دلیل‌ها برای رشد نکردن فضای تعاملی در جامعه. چون می‌دانیم همیشه پاسخی تکراری وجود دارد که در لحظه حساس می‌توان به‌کار برد و بار سنگین مسئولیت را کم کرد. می‌خواستم اقتصاد را درست کنم ولی نگذاشتند. می‌خواستم فرهنگ را سامان بدهم ولی نگذاشتند. می‌خواستم با شما موافق باشم اما نشد. شاید هم واقعا نمی‌شود و راست هم می‌گوییم اما ناخواسته فضا را برای باور عمومی و تعامل تأثیر‌گذار کم‌رنگ کرده‌ایم. همین فضای مخدوش پاسخگویی را به تعلیم حکمت، پرسش را به بیهودگی و نقد را به مغالطه روشنفکرنمایانه تبدیل می‌کند.

اما هر چه باشد گفت‌وگوی آن شب یک قدم بزرگ رو به جلو بود. فرموده‌اند که چرا رشیدپور گفت گفت‌وگوی متفاوت؟ چون هیچ نمونه مشابهی نداشت. که اگر داشت رشیدپور را با آن مقایسه می‌کردید و نه با خودش. از همه منتقدان سپاسگزارم. همه را می‌خوانم. افتخار بزرگی برای من است. امیدوارم در رساندن بخش کوچکی از مطالبات مردم رنج‌دیده کشورمان به عالی‌ترین مقام اجرایی موفق عمل کرده باشم. البته خیلی چیزهای دیگر هم می‌خواستم بپرسم که نشد !!!

این خبر را به اشتراک بگذارید