هوشنگ گلمکانی درست بعد از سال تحویل سال 46 در صف خرید بلیت فیلم «اشکها و لبخندها» بود
اگر سینما نباشد نوروز به چه دردی میخورد؟
مردم نیاز به سینما رفتن دارند؛ تجربه فیلم دیدن جمعی قابل مقایسه با فیلم دیدن انفرادی نیست
مریم سمائی
نوروز بدون سینما برایش معنایی ندارد. میگوید از وقتی یادم میآید همیشه بعد «از سال تحویل به سینما میرفتم و نخستین عیددیدنیام با سینما بود»؛ هوشنگ گلمکانی، روزنامهنگار، منتقد فیلم و مترجم سینمایی است که از ابتدای راهاندازی ماهنامه «فیلم» سردبیر آن بوده است. در کارنامه کاریاش ترجمه کتاب «نقشی از رؤیا» و فیلمنامههایی مانند «سینما پارادیزو»، «جاده»، «شب» ، «پاریس، تگزاس» و... و نوشتن کتابهای «از کوچه سام» و «تنگنا» را نیز دارد. او همچنین داوری چند فستیوال معتبر داخلی و خارجی را برعهده داشته است. در ادامه، گفتوگوی کوتاه ما با او درباره لذت فیلمدیدن در ایام نوروز را میخوانید.
فیلم دیدن و سینما رفتن را از چه سنی آغاز کردید؟ چه فیلمهایی را در نوروز دیدید؟
من از کودکی سینما را دوست داشتم و فیلم میدیدم؛ آنقدر دور و زود که از فیلمهای اولیهای که دیدم تصویر مبهمی در ذهنم هست و یادم نمیآید نخستین فیلم را کی دیدم و کدام فیلم بود. میتوانم بگویم که تمام نوروزهایم با سینما آمیخته بوده و اصلا عید بدون سینما برایم معنایی ندارد. در آن سالها، همیشه نخستین کاری که بعد از سال تحویل انجام میدادم آماده شدن برای رفتن به سینما بود. آن زمان ما در گرگان زندگی میکردیم (تا 15سالگی) و عشق به سینما موجب میشد پس از تحویل سال به همراه دوست و همکلاسیام آقای غلامعلی رضایی که الان از پیشکسوتان تئاتر گرگان است و گاهی با برادرم جمشید به سینما برویم و یکی از فیلمهای برنامه نوروز سینماها ببینیم.
شاخصترین فیلمی که در این ایام دیدید کدام فیلم بود؟
آن سالها، اغلب فیلمهای ایرانی در برنامه نوروزی سینماهای گرگان گنجانده میشد، اما شاخصترین خاطره من از سینما و دیدن فیلم بعد از تحویل سال ، مربوط به سال 46 میشود که فیلم «اشکها و لبخندها» را دیدم. سینما دیاموند تهران در سال 45 با این فیلم افتتاح شد و نوروز سال بعد این فیلم برنامه افتتاحیه سینما کاپری گرگان بود و من و دوستم و برادرم نخستین کسانی بودیم که روز اول عید پس از تحویل سال در صف خرید بلیت این فیلم ایستادیم و بلیت خریدیم. درست در اول صف. یکی از فیلمهای محبوب عمرم است که یاد نمیآید چندبار آن را دیدهام و حالا هم انواع کپی آن را دارم؛ فیلمی موزیکال و رؤیاآفرین که آوازهای آن هم دوبله و خوانده شده و یکی از شاهکارهای دوبله ایران بهحساب میآید. این فیلم زیبا جزو فیلمهای برجسته هنری دنیا نیست، اما به یکی از نیازهای بشر برای پناه بردن بهرؤیا جواب میدهد. من کتاب نقشی از رؤیا را در پاسخ به علاقهام به این فیلم تدارک دیدم و منتشر کردم.
آیا اکران فیلمهای نوروزی در آن سالها رونق داشت؟
در آن سالها اکران فیلم در نوروز برای سینماداران و صاحبان فیلم بسیار مهم بود و معمولا هم اکران نوروزی نصیب فیلمهایی میشد که صاحبانش از قدیمیها و قدرتمندان سینما بودند. البته اکران نوروزی در شهرستانها، بسته به جمعیت شهرها با اکران نوروزی تهران فاصله داشت و خیلی کم اتفاق میافتاد که این برنامهها همزمان شوند. فیلمهایی که در عید به نمایش درمیآمد فیلمهای مهم تجاری بود و مردم هم استقبال خوبی از آنها میکردند. آن زمان تفریحات خانگی کمتر بود و مردم فیلمدیدن و سینمارفتن را بهعنوان یک تفریح جمعی دوست داشتند و امکان و فضای تفریح جمعی هم وجود داشت. پس از انقلاب فضای سینمارفتن عوض شد و شاید بتوان گفت تا حدود 15سال پیش برنامه نوروزی سینما اهمیتی برای اهل سینما نداشت و فروش فیلمهای نوروز قابل توجه نبود.
علت این عدماستقبال چه بود؟
دلایل زیادی دارد که برخی مشخص و برخی مبهم است. دلایل در چند عنوان خلاصه میشود: نوع فیلمها، کیفیت سینماها، ایجاد امکانات تفریح خانگی و فضای روانی سینمارفتن. البته در سالهای اخیر ساختهشدن پردیسهای بزرگ و مجهز سینمایی و تنوع فیلمها باعث رونق گرفتن اکران نوروزی شده است. تا پیش از این، صاحبان فیلمها اشتیاق چندانی به اکران نوروز نداشتند و اکران فیلمها در این ایام بهدلیل سفرهای مردم و دیدوبازدیدهای عید بیرونق بود و از هفته سوم به بعد، فروش فیلمها بالا میرفت، اما در دهه اخیر خوشبختانه اکران نوروزی رونق گرفته و به تعبیری دعوا بر سر اکران فیلمهاست.
در سالهای اخیر چه تغییری اتفاق افتاده که مردم استقبال بیشتری از فیلمهای نوروزی میکنند؟
سینمارفتن مردم به چند عامل بستگی دارد که مهمترین آنها کیفیت فیلم و کیفیت سینماست. نکته مهم دیگری که در اینجا وجود دارد حالوهوای فیلمدیدن و فضای روانی سینمارفتن است. مردم وقتی به سینما میروند که محدودیتهایی برای دیدن فیلم نداشته باشند و با فضای بازتری مواجه باشند. افتتاح پردیسها هم کمک بسیار زیادی به رونق سینما کرده است. ساخت مجموعههای سینمایی در دل طبقات تجاری، تفریحی و...، مردم را راغب میکند که در کنار فعالیتهای دیگرشان از قبیل خرید و رستورانرفتن و تفریحات جنبی، فیلم هم ببینند. اصولا کیفیت سالن سینما یکی از جاذبهها برای فیلم دیدن است. تنوع موضوعات فیلمها هم خیلی اهمیت دارد. در دهههای گذشته به دلایل مختلف محدودیت سوژه وجود داشت و به همه سلایق پاسخ نمیداد، اما بهتدریج با فشار افکار عمومی، خطقرمزها عقبتر رانده شده که فیلمها تا حدودی به نیازهای جامعه جواب دهند. مسئله هم فقط نمایش فیلمهای شاد و سرخوشانه در نوروز نیست. یادمان هست که در نوروز چند سال پیش، از فیلم بسیار تلخ اجتماعی «ابد و یک روز» چه استقبالی شد. نمونههای مشابه دیگر هم کم نیستند. فیلمی که بهاصطلاح به جان مردم بنشیند مورد استقبال قرار میگیرد.
الان وضعیت سینماهای کشور چگونه است؟
خوشبختانه در سالهای اخیر پردیسهای سینمایی زیادی افتتاح شده و سینماهای زیادی هم تجهیز شدهاند، با این حال هنوز از معیارهای جهانی عقب هستیم. بعضی از شهرهای ما اصلا سینما ندارند، درحالیکه طبق استانداردهای جهانی برای شهرکهای بالای 20هزار نفر باید حداقل یک سالن وجود داشته باشد. ما الان شهرهای بسیاری در کشور داریم که جمعیتی خیلی بیشتر از 20هزار نفر دارند، اما یا سینما ندارند و یا سینماهایشان فرسوده و تعطیل است. اگرچه وجود تکنولوژی نمایش خانگی تاحدودی این کمبود را جبران میکند اما مردم نیاز به سینمارفتن دارند و تجربه دیدن فیلم بهطور جمعی قابل مقایسه با فیلمدیدن انفرادی نیست.
چه فیلم خوبی برای نوروز پیشنهاد میکنید؟
یکی از نوروزهای خاطرهانگیز و مفید من در دهه 80 مرور مجموعه «ده فرمان» (کریستف کیشلوفسکی) بود که یک شاهکار دلپذیر است. به علاقهمندان سینما توصیه میکنم که اگر این فیلمها را ندیدهاند در ایام نوروز ببینند و از آن لذت ببرند. من بهدلیل اینکه اغلب فیلمهای ایرانی را در جشنواره فجر یا نمایشهای خصوصی میبینم در طول سال کمتر پیش میآید که به سینما بروم، مگر اینکه فیلمی در جشنواره نبوده باشد یا در جشنواره ندیده باشم که بعد اگر فرصت پیدا کنم برای تماشایش در طول سال به سینما بروم، اما تمام سعیام این است که فیلمهای تلنبارشده در خانه را در تعطیلات نوروز ببینم. از ابتدای انتشار مجله فیلم، همیشه زمستانها سختترین فصل کارم بوده و نوروز انگار موقع نقاهت و استراحت است. در تمام طول زمستان منتظر نوروزم تا نفسی بکشم و تعدادی از فیلمهای نادیدهام را ببینم؛ هرچند که نوروزهای اخیر هم کمخیروبرکت شدهاند و چشم که بههم میزنم تعطیلات تمامشده و کار زیادی نکردهام. نمیدانم چرا هر سال تعطیلات زودتر از سال پیش تمام میشود. انگار سن آدم که بالا میرود ریتم گذشت زمان هم سریعتر میشود. قدیمها 2هفته تعطیلی عید خیلی طولانیتر از حالا بود. وقتی به فاصله 10سالگی تا 20سالگی فکر میکنم، بهنظرم به قدر یک عمر است. اما حالا به نوروز 88 که فکر میکنم، تا نوروز 98 که 10 سال گذشته، انگار مثل برق و باد گذشته. نمیدانم نسلهای بعدی هم همین احساس را دارند یا این ربطی به نسلها ندارد و مربوط به بالا رفتن سن است... . به هر حال اگر سینما نباشد، نمیدانم نوروز به چه دردی میخورد.