دیالکتیک نوزایی
اصغر ضرابی ـ منتقد و روزنامهنگار پیشکسوت
بیگمان، بهار دیالکتیک نوزایی است. نوزایی دیالکتیک که میتواند در خارداشت عمل کند یا پاسداشتی باشد ناسترون و سرمدی. خارداشت از این منظر که آنچه را در هزیمت و تطاول شتا قرار گرفته است به بوته فراموشی و لاجرم عدم میسپارد و با طلیعهای آکنده از بالندگی و بالش ماسبق خود را به خار و بالمال رفته از دل و فنا میسپارد، غافل از اینکه این مفهوم درست نیست، چرا که در کنه و جوهره بهار، زمستان خفته است و زمستان خطاب به بهار همواره میسراید: «برنتوانی پرید». سرافرازی بهار (بیعنایت به ترجیح بلامرجح) به هنگامی است که نقاب از رخسار دروغین برمیگیرد.
با پروا و عنایت تام به معیشت ما اکنونیان و زمستانزدگان، زمستان پرورده کلیدی فربه و گشا تسلیم میکند.
بهار هنگامی مصداق اتم مییابد که من، تو، او، ما، شما و ایشان پوستین، بل ردای ولو نازکی از آن بر تن کنیم و ضمایر متصل و منفصل فاعلی را به توان فزون تعریف کنیم.
در این بهار مداقه و بالمال تلاش در بهاری ساختن معاش و زندگی تکتک آحاد، بزرگترین و گرانسنگترین هدیهای است که میتواند از مسئولان ذیربط بهعنوان انبان ولو نیمپری از جوهره زمستان بهعنوان هدیتی ایفاد و مسترد شود.
بلی و صد بلی؛ نوزایی همین است و بس.