حسام مرادی
ایران و ایرانی حیات و هستی خویش را وامدار شهیدان وطن است.
این سخن شاید از فرط تکرار در تبلیغات و تریبونها بهنظر «قدیمی و کهنه» بیاید اما تبلوری از یک واقعیت است؛ واقعیتی نه در دوردستهای تاریخ بلکه در زمانی نزدیک به عصر ما و نسل ما.
در تقدیر روزگار ما، «جوانان شهید» چون ناجیانی ظاهر شدند که 8سال تمام با دستان خالی و در جنگی نابرابر آب و خاک ایران را از توفان تجاوز و یغما حفظ کردند.
باور ما به نقش «حیاتبخش» شهیدان بخشی از درک تاریخی ماست. به دیده ایمان دریافتیم که جوانان شهید در دهه توفانی 60 برای حفظ این ملک و ملت چه رشادتها نشان دادند.
پیش از اینکه حکومتگران نگاه ما را به جبههها ببرند یا تلویزیون و پرده سینما قصه جنگ را برای ما روایت کنند به چشم عقل دریافتیم که در آن 8 سال چه مهلکهای را از سرگذراندیم. ردپای شهیدان وطن در سرنوشت ما چنان است که حتی تریبونهای آن سوی آبها نیز در این روزهای تهدید و تحریم ایران خاطره سلحشوری نسل جوانان جان بر کف را بازگو میکنند.
نام و نماد شهید برای ما یادآور لحظههای حماسه و جانفشانی است. در آینه میراث آنها، عزت و غرور گمشده خود را یافتیم .
از اینرو پیش از آنکه در مجلس پاسداشت آنها حاضر شویم، خانه دل خویش را سرشار از ارادت و احترام آنها کردهایم. اکنون هم با زبان بیزبانی اقرار میکنیم که حق آنان ادا نشده است. حق شهیدان وطن زمانی ادا خواهد شد که جامعه ایران موقعیت و منزلتی در خور آرمان آنها بیابد و سبک و سیره زندگی آنها میان نسل ما جاری و ساری شود. دین ما به مردان بیادعای جنگ هنوز ادا نشده است چون حرکات و سکنات ما در سیاست و مدیریت نسبتی با خلوص آنها ندارد. شهیدان ما ایرانی به دور از کینه و کدورت میخواستند و تردید نکنیم که رفتارها و عملکردهای این سالهای ما روح آنها را رنجانده است.
بالاترین تکریم و تجلیل ما از شهیدان وطن آنگاه خواهد بود که جامعه رنگ زیبای اخلاق و آرمان آنها را بیابد.
در قاموس فرزندان آرمیده در خاک ما گناهی نابخشودنی است که اگر عدهای سودای مصادره نام و نماد آنها را بکنند و کسان دیگر غرق در توهمات خویش حقیقت جنگ را انکار یا تحریف کنند.
اکنون بعد از 30سال از زمانی که جوانان وطن برای دفع شرارت دشمن جان در طبق اخلاص نهادند، باید تکلیفها مشخص شود؛ تکلیف حکومت، مردم، گروهها، نهادها و من و تو.
ما اهل رسانه و صاحبان قلم و تریبون باید به این سؤال تاریخ پاسخ دهیم که برای شهدا چه کردهایم؟ کدام رشته از آرمانهای بزرگ آنها همچون «اقتدار، عزت و شرف ایرانی» را در سیاست و رفتار خویش پیگرفتهایم.
بیایید وجدان خویش را به داوری بنشانیم. اگر در هر فصل و هر سال نهادهای رسمی و حکومتی مراسمی برای شهدا میگیرند یا بازماندگان آنها را زیر چتر حمایت قرار میدهند مسئولیتی از ذمه ما ساقط نمیشود.
وقت آن است که دور این تصور باطل قلم بکشیم که پاسداشت شهیدان و رسیدگی به خانواده شهدا کار حکومتگران است. شهیدان ما برخلاف کشورهای دیگر، نظامیان مستخدم حکومت نبودند آنها از متن مردم و از خانه و خانوادههای ما جوشیده بودند و اغلب به طبقات محروم و جنوب شهری تعلق داشتند.
اگر تاکنون قدمی برای گشایش امور معیشت خانواده و بازماندگان شهدا برداشته شده وظیفه حکومت و دولت بوده است .
قهرمانان جنگ ما، خالصانهترین نبرد را برابر دشمنان غدار به انجام رساندند. هیچکس در «خلوص و دلباختگی» آنها به میهن و امنیت و آبروی مردم و کشور تردید نمیکند.
حقیقت قصه جنگ و رفتن به دل آتش شهیدان وطن را باید از زبان یادگاران جانباز و آزاده آنها شنید. چقدر از زبان سروهای ایستاده در آسایشگاه جانبازان شنیدیم که شهیدان ما ذوب در آرمان و عشق به خدا و میهن بودند و همگی در گمنامی و مظلومیت رفتند آنها جملگی از تبلیغ و «دیده شدن» گریزان بودند.
آرزوی آنها چنان که نوشتهاند و وصیت کردهاند «رفتن در گمنامی» بود .خواست قلبی بسیاری از آنها پیوستن به قافله بزرگ مفقودالاثرها بود. وصیتنامه شهیدان باکری را بهخاطر آورید یا خاطره هزاران بسیجی که در عملیات کربلای 4در امواج خروشان اروند به افقهای بلند پیوستند.
شهیدان اگر زبان به سخن میگشودند ما مخاطبان چیزی جز این نمیشنیدیم که آنها نیازی به پاسداشت و تجلیل ما ندارند بلکه این ما هستیم که نیازمند یافتن راه و رسم شرافت و جوانمردی بهعنوان میراث آن رهروان حقیقت هستیم. مجالس پاسداشت شهدا و روز شهید را با این نگاه جستوجو کنیم که اندیشهها و فضیلتهای آنها به زندگی ملالآور ما طراوت و هویت ببخشد.
پنج شنبه 23 اسفند 1397
کد مطلب :
50905
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/nA8D
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved