آذر منصوری
قائممقام حزب اتحاد ملت
موضوع مشارکت سیاسی زنان در ایران در 2سطح قابل بررسی است؛ سطح اول مربوط به سیاستورزی در ایران و موانع آن است که هم مردان و هم زنان را شامل میشود، ولی باتوجه به پیشینه تاریخی، فرهنگی و اجتماعی از حیث قدرت سیاسی بین زنان و مردان یک وضعیت کاملا نابرابر وجود دارد و از این منظر هم چالشهای پیشروی زنان بیشتر است.
سطح دیگر چالش مشارکت سیاسی زنان در ایران به واسطه زن بودن است. در ساختار حقوقی قدرت در کشور ما برای اینکه مشارکت سیاسی زنان تسهیل شود از راهبردهای مناسب استفاده نشده. همچنین از راهبردها و تجربههای مؤثر سایر کشورها در این زمینه بهرهگیری نشده است. وقتی فضای ذهنی حاکم برجامعه را با آنچه بهعنوان حقوق برای زنان تعریف شده است، مقایسه میکنیم این تفاوتها و چالشها خود را نشان میدهد. یک مرد وقتی میخواهد کار سیاسی کند به هیچوجه خودش را مجاز نمیداند که خانواده را متقاعد کند یا موافقت همسر و خانواده را جلب کند، ولی در جزئیترین مسئله و در قدم اول یک زن چنین اختیاری ندارد که بخواهد بدون مجوز خانواده و اجازه همسر در عرصه سیاسی ورود کند. از طرف دیگر مسئله جدی این است که زنان به مراتب نسبت به مردان با توجه به همین فضای کشور، آسیبپذیرتر هستند و این، مانع و ترسی ایجاد میکند که زنان کمتر وارد این عرصه شوند. وقتی که موانع جدی در ارتباط با حضور زنان در مقدرات اساسی کشور وجود دارد و وقتی عنوان میشود که زنان نمیتوانند وزیر شوند یا حتی بهعنوان نامزد در انتخابات ریاستجمهوری حضور یابند؛ به اعتقاد من میتواند یک عامل بازدارنده باشد. امروز دنیا به یک دهکده جهانی تبدیل شده است. نزدیک به 25درصد از مجلسهای دنیا به زنان اختصاص پیدا کرده است و زنان در نزدیک به 30کشور، رئیسجمهور یا نخستوزیر هستند. وقتی این وضعیت دنیا با فضای کنونی جامعه ما و ظرفیتی که پیش روی زنان وجود دارد مقایسه میشود، این میتواند نقش بازدارنده را در ارتباط با حضور زنان در عرصه سیاست ایجاد کند. حداقل در یک ههگذشته زنان توانستهاند در فضای سیاسی کشور و در نظر افکار عمومی، جریانهای سیاسی و دولتهای مستقر ضرورت حضور خود را نشان دهند و در مقدرات اساسی مملکت تحول ایجاد کنند. توانستهاند توجهها را به مسئله شکاف جنسیتی که در کشور وجود دارد، جلب و تأکید کنند که باید برای ترمیم و رفع این شکافها تلاش کرد؛بهخصوص بعد از سال 92 که کشور در وضعیتی قرار گرفت که یک دولت موافق و مدافع توسعه روی کار آمد. این اتفاق منجر شد که در برنامه ششم توسعه، به این موضوع توجه شود و برنامههایی در دولت به این مسئله اختصاص پیدا کند. همچنین در بخشنامه جدید دولت بر این مسئله تأکید شد که در 4سال پیش رو 30درصد از سهم مدیریتهای زیرمجموعه دولت باید به زنان اختصاص پیدا کند. این تحول هم حاصل تحولات جهانی است و هم حاصل تلاشی که زنان ایران برای گسترش گفتمان فرصتهای برابر برای خویش در کشور انجام دادند. از طرف دیگر در سالیان گذشته جامعه مدنی نسبت به گذشته پویاتر شده است. فعالان حوزه زنان با فراغ بال بیشتری مطالبات خود را پیگیری میکنند. احزاب سیاسی به این موضوع توجه بیشتری دارند. نماد این توجه هم در انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا خود را نشان داد. اما من فکر میکنم با توجه به رتبه ما که بین 14۹ کشور جهان ۱۴۲ است باید در سیاستگذاری کلان از راهبردهای کشورهایی که به لحاظ فرهنگی، تاریخی و اجتماعی مشابهت بیشتری با ما دارند، استفاده کنیم و با بومیسازی این تجربیات این فاصله را پر کنیم.
از سوی دیگر موانع مشارکت سیاسی زنان در خانواده مختص ایران نیست در کشورهای دیگر هم خانوادههایی که سیاسیتر هستند و اعضای آنها جزو سیاستمداران محسوب میشوند، طبیعی است که در کنار مردان، زنان این خانواده هم نسبت به اقشار دیگر سیاسیتر شوند. بهنظرم فردی که به این عرصه وارد میشود و از جامعه، مشارکت زنان را طلب میکند باید این را از خانواده خودش شروع کند و این موضوع نمیتواند امری ناپسند و مذموم باشد. در خانوادههای سیاسی باید بستر سیاسی برای زنان بیشتر فراهم باشد. اما بهنظرم حضور زنان در عرصه سیاسی کشور به خانوادههای سیاسی محدود نبوده است. نمونههایی از زنان سیاسی داشتهایم که بدون اینکه همسر، دختر یا خواهر سیاستمداری باشند، توانستهاند وارد سیاست شوند و حرفهای خود را بزنند و جامعه و ساختار قدرت را نسبت به مطالبات زنان حساس کنند؛ ولی طبیعتا طیکردن مسیر سیاست برای زنانی که وابستگی خانوادگی ندارند ممکن است به مراتب دشوارتر از زنانی باشد که در خانوادههایی هستند که وابستگان مرد آنان جزو سیاستمداران کشور محسوب میشوند.
بههرحال این دو نوع حضور زنان در عرصه سیاست در کشور ما وجود دارد، اما مهم این حضور و مشارکت فعال است و اینکه بعد از مدتی حتی وابستگان هم بتوانند جایگاه سیاسی خودشان را در فضای عمومی کشور پیدا کنند.
اما گفتن تجربه شخصی من مثل روایت مثنوی هفتاد من است. تقریبا بیشتر از دودهه است که بهطور مشخص کار سیاسی میکنم و در این مسیر فراز و فرودهای سیاسی زیادی را پشت سر گذاشتهام. به همین دلیل هم میگویم که برای مشارکت سیاسی زنان در کشور ما نه تنها فرش قرمز پهن نشده است، بلکه باید کفشآهنی به پا کنیم و قدم بهقدم جلو برویم و این راه را ادامه دهیم. شاید طیکردن این مسیر برای کسی که نسبت خانوادگی با سیاستمداران ندارد خیلی ناهموارتر از کسانی است که در خانوادهای حضور دارند که پدر و برادر آنان جزو سیاستمداران شناخته شده است. زنان برای حضور در عرصه سیاست باید از ابتدا وقت بگذارند و پیگیریهای زیادی داشته باشند. همچنین داشتن اعتماد بهنفس یکی از ویژگیهای بارز زنانی است که میخواهند در این عرصه مقاومت کنند. از طرف دیگر نباید به حواشی بپردازند و باید بیشتر توجهشان به متن باشد. باید چشمشان را روی خیلی از گفتهها و شنیدهها ببندند. نکته مهم این است که در ابتدای کار هر زنی که در این عرصه ورود میکند مخصوصا کسانی که نسبت خانوادگی نداشته باشند، ممکن است جدی گرفته نشوند و با نامهربانیهایی هم مواجه شوند. اما تعیین هدف خیلی مهم است. اینکه شما خودت را فارغ از نگاه مرد یا زن بودن یک عضو مؤثر بدانی که تلاش میکنی سهم خودت را برای رفع مشکلات کشور انجام دهی، به نظر من خیلی مهم و تعیینکننده است. باید فارغ از این نگاه باشد که تا چه حد این حضور میتواند اثرگذار باشد. ممکن است شما در مقطعی با توجه به وقتی که میگذاری به آن نتیجهای که مدنظرت است، نرسی اما این مهم نیست، مهم این است که بتوانی بهوظایف خودت بهعنوان یک ایرانی و زن مسلمان که دغدغه کشور و دین را دارد عمل کنی. اما در سطح کلان سیاستگذاریها و برنامهریزیها باید به سمتی برویم که در مرحله اول جامعه آموزشهای لازم را برای پذیرش موضوع ببیند و در مراحل بعدی دنبال نهادسازی باشیم.
و نیز راهی جز استفاده از سیستم سهمیهبندی جنسیتی و تبعیض مثبت برای پر کردن این چالش نداریم؛ راهی که در ایران در حال هموارشدن است.
دو شنبه 20 اسفند 1397
کد مطلب :
50527
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/QxnL
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved