گیاهان مضر و ضرورتتوجه رئیسجمهور به محیطزیست
حسین آخانی، استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران
ماده 8کنوانسیون تنوع زیستی که به حفظ گونههای زیستی در محیط طبیعی آنها میپردازد، کشورهای عضو را موظف به ممانعت از وارد کردن یا کنترل گونههای وارداتی مضر و مهاجم کرده است. مسئله خسارت گونههای غیربومی به حدی بالاست که کمتر کشوری در دنیاست که برنامههای جدی برای مقابله با آنها نداشته باشد. استرالیا ازجمله کشورهایی است که قوانین بسیار سفت و سختی برای ورود گونههای غیربومی دارد؛ چراکه تنوع زیستی این کشور بعد از ورود اروپاییها آسیبهای غیرقابل جبرانی از ورود گیاهان و جانوران غیربومی دیده است؛ مثلا ورود وزغ و مورچه به این کشور آسیبهایی را زده است که شاید تصور آن برای ما مشکل باشد. در آمریکا، گز که به فراوانی در مناطق بیابانی ایران رشد میکند، یک گونه مهاجم است و خسارتهای زیادی به اکوسیستمهای بومی وارد کرده است. خسارت گونههای غیربومی در آمریکا سالانه 120میلیارد دلار (حدود 3برابر درآمد نفت ایران) برآورد شده است؛ به همین دلیل این کشورها مقررات بسیار سفت و سختی برای ورود گونههای بیگانه دارند. برای نمونه گمرک استرالیا هرگونه لباسی (مانند لباسهای ورزشی، چکمه و کتانی) که امکان جذب و نگهداری خاک، بذر و آلودگی را داشته باشد، ممنوع کرده است تا احتمال ورود هرگونه موجود زنده را به خاک این کشور به حداقل برساند.
متأسفانه در کشور ما، با وجود اینکه ازجمله نخستین امضاکنندگان کنوانسیون تنوع زیستی بودهایم، هنوز حساسیتی در مورد گونههای غیربومی نیست. در ماده 8بند ب قانون حفاظت و بهرهبرداری از منابع ژنتیک کشور مصوب 16/7/1397آمده است: «هرگونه اقدام به فرسایش یا تخریب عمدی و بدون مجوز منابع ژنتیک یا زیستگاههای آنها، مستوجب یک یا 2 نوع مجازاتهای درجه 4 تعزیری قانون مجازات اسلامی است و چنانچه اقدامات صورت گرفته بهصورت گسترده موجب آسیب یا از بین رفتن منابع ژنتیک گردد و امنیت ملی را در حوزههای اقتصادی، غذایی، زیستمحیطی و دفاعی با مخاطره مواجه سازد، مرتکب به حداکثر مجازات مقرر در این بند محکوم میشود. رهاسازی بدون مجوز منابع ژنتیک بیگانه درصورتی که موجب فرسایش یا تخریب منبع ژنتیک یا زیستگاههای آنها شود نیز مشمول همین بند است».
در ایران 2 سازمان «جنگلها و مراتع و حفاظت محیطزیست» وظیفه حفاظت از ذخایر ژنتیک کشور را بر عهده دارند. اما این دو سازمان فاقد برنامه و تیمهای تخصصی در مبارزه با گونههای مهاجماند. این دو نهتنها در اجرای قوانین مربوط به حفظ گونهها و اکوسیستمهای بومی اهتمام لازم را به خرج نمیدهند، بلکه سازمان جنگلها و مراتع و بخشهایی از وزارت جهادکشاورزی مانند شیلات ازجمله متهمان آسیبرسانی به طبیعت ایران با ورود گونههای مهاجم خارجیاند. این بیتوجهی مصداق مثل معروف «هر چه بگندد، نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک» است.
در کنار دهها مورد بیتوجهی به اکوسیستمهای بومی، کافی است به 3 اقدام کاشت کهور آمریکایی در خوزستان به بهانه مبارزه با ریزگرد، کاشت پالونیا به بهانه تولید چوب در شمال و مالچپاشی افراطی در تپههای ماسهای خوزستان به بهانه مبارزه با ریزگرد اشاره کرد که هیچگونه توجیه علمی ندارد. حتی بسیاری از مدیران و کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیطزیست - که من بهطور خصوصی با آنها گفتوگو کردم - با این اقدامات موافق نبودند. این تصمیمات معمولا در لایههای ورای کارشناسی و معمولا با تأثیرگذاری لابیهای قدرتمند صورت میگیرد و به یکباره منجر به اختصاص بودجههای میلیاردی برای یک برنامه میشود که گاهی چندین برابر کل بودجه اختصاصی برای تمام فعالیتهای متنوع آن سازمان
است.
برای نمونه بودجه هزار میلیارد تومانی استفاده از نانوذرات تیتانیوم در تالاب انزلی، سه برابر کل بودجه سازمان حفاظت محیطزیست و 300برابر بودجه سالانه کل تالابهای کشور است! طبیعی است هر وقت پول در میان باشد، در کشوری که متأسفانه مستعد فساد است، مدیران، پیمانکاران و کارشناسان منتفع از منابع اختصاص یافته زود مشغول اجرا میشوند تا از این فرصت حداکثر بهرهبرداری را بکنند. در مورد کاشت گونههای مضر نگارنده بارها و بارها به کارشناسان و مدیران سازمان جنگلها و مراتع هم در جلسات تخصصی و هم در رسانهها تذکر دادهام، ولی ترجیح دادند که گوششان را به این تذکرات علمی ببندند. خوشبختانه با تذکر بجای مقام معظم رهبری در روز درختکاری، امیدوارم رفتار این سازمان تغییر کند و در این مورد مانند رفتار تذکر به تخریب جنگلها برخورد نکنند. انتظار آن است که مسئولان یا به مسیر رعایت قانون برگردند یا لطف کنند و از مقامی که شایستگی آن را ندارند، کنار بروند.