مهدی؟ دقیقا کدام مهدی؟
بازیکنان لگانس شنبه و در یک بعدازظهر لالیگایی در اقدامی جالب نام مادران خود را بهجای نام خانوادگی خود روی پیراهن ورزشیشان چاپ کردند. مناسبت آن قدردانی از مادرانشان در روز جهانی زن بود؛ البته با یک روز تأخیر و در روز نهم مارس. در فوتبال ایران تنها زمانی که نام مادر بازیکنان پرسیده میشود، موقعی است که جادوگر باشگاه با هماهنگی سرمربی قصد دارد اطلاعاتی را برای تهیه و تنظیم طلسم و جادو و دعا بهدست آورد.
محمدرضا نصیری| از پشت پیراهن بازیکنان ایرانی اگر بخواهی آنها را شناسایی کنی، کار سختی است. چند سالی است مد شده اسم کوچکشان را پشت پیراهن میزنند. این رسم از والیبال به فوتبال سرایت کرد و نخستین کسی که آن را باب کرد سیدمحمد موسوی بود که از «سید» لقبی که بچههای تیم ملی در اردو به او داده بودند برای پیراهنش استفاده کرد. حالا چه در تیم ملی چه در تیمهای پرسپولیس و استقلال بازیکنان خودشان را با اسم کوچک معرفی میکنند. طارمی در رقابتهای بینالمللی دیگر طارمی نیست و مهدی خالی است. امید ابراهیمی امید است، فرشید اسماعیلی فرشید و مهدی رحمتی مهدی و احمد نوراللهی احمد و شجاع خلیلزاده شجاع. حتی در بازی اول استقلال در لیگ قهرمانان پشت پیراهن محمد دانشگر نوشته شده بود «محمد». حالا شجاع به کنار که اسم نادری است، آخر محمد که پرکاربردترین نام در دنیاست و صدها میلیون نفر با همین اسم در جهان داریم. مگر جز این است که اسم یک بازیکن برای شناسایی و معرفی او پشت پیراهنش درج میشود؟ زلاتان ایبراهیموویچ در یک مقطع کوتاه از «زلاتان» برای پیراهنش استفاده کرد که پدرش، دلخور شد و از او خواست به نام خانوادگیاش احترام بگذارد. زلاتان که در فوتبال ادعای خدایی میکند فورا تسلیم شد و از اسمی که میتوانست برایش «برند» تجاری شود چشمپوشید و آن نام خانوادگی طولانی و سخت و پرحروف را جایگزین زلاتان کرد. در فوتبال دنیا تنها کسی که از نام کوچک خود استفاده میکند دله آلی است که او هم چون با پدرش مشکل دارد حاضر نیست از نام خانوادگیاش استفاده کند. بازیکنان برزیلی هم چون اسمهای طولانی و چند قسمتی دارند و اسمشان را یک تریلی هم نمیتواند بکشد برای خودشان لقبی انتخاب میکنند تا بهواسطه آن شناخته شوند. در تیم ملی خودمان هم آنهایی که خارج از ایران بزرگ شدهاند یا سالهای زیادی در فوتبال اروپا بازی کردهاند فامیلی خود را برای پیراهنشان انتخاب میکنند. برای دژآگه راحتتر است از اشکان روی پیراهنش استفاده کند تا گزارشگران عربی هم هنگام گزارش بازی به مشکل نخورند. یا مسعود شجاعی، کریم انصاریفرد، رضا قوچاننژاد و... با فامیلیشان شناخته میشوند. حتی سامان قدوس با آن فامیلی سختش، QODDOOS را پشت پیراهنش میزند که خواندنش واقعا سخت است و SAMAN در همه زبانهای دنیا سادهتر تلفظ میشود. مهدی مهدویکیا هنوز هم که جزو 11بازیکن برتر تاریخ هامبورگ است برای هواداران این تیم MEHDI است بدون آنکه پشت پیراهنش اسم کوچکش بهجای فامیلی طولانی و 10 حرفیاش نوشته شده باشد.
البته دیگر دوران افتخار کردن به چیزهایی مثل ریشه اجدادی یا نام خانوادگی سپری شده و در دنیای امروزی کسی به چیزی که در انتخاب آن نقشی نداشته افتخار نمیکند و دیگر محل تولد، زبان و لهجه، رنگ پوست و نژاد، اعتقادات موروثی، جنسیت و... محلی برای فخر فروختن به دیگران نیست. اینکه یک نفر در عهد جدید صرفا بهخاطر حفظ شجره خانوادگیاش صاحب فرزند ذکور شود هم دیگر منسوخ شده... اما اینکه فقط و فقط در فوتبال ایران بازیکنان ترجیح میدهند نام بعضا پرتکرار خود را بهجای فامیلی پشت پیراهنشان درج کنند بهنظر یک مد و ادای جدید است؛ با عرض معذرت از همان اداهایی که پدر و مادرها در تنظیم تاریخ به دنیا آمدن فرزندشان در یک روز رند مثل 7/7/97 درمیآورند.