• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 19 اسفند 1397
کد مطلب : 50313
+
-

کاش‌هیچ‌وقت «پیشکسوت» نشویم

رسول بهروش|

شاید هیچ‌چیز به اندازه این مصراع کوتاه، عملکرد برخی از پیشکسوتان پرسپولیس و استقلال را توصیف نکند؛ آنجا که شاعر گفت: «چلچراغ روشن بیگانه بودی». بسیاری از اوقات اظهارنظرهای به‌اصطلاح فنی پیشکسوتان سرخابی، تنها اردوگاه تیم حریف را غرق در شادی می‌کند و البته که فقط خدا می‌داند درون قلب و مغز این جماعت چه می‌گذرد؛ درست مثل حسن روشن که وقتی در مورد استقلال حرف می‌زند باعث شادمانی پرسپولیسی‌ها می‌شود. سرخ‌ها هم یکی از جنس ضیا عربشاهی را دارند که چشم به تلفن منتظر است یک خبرنگار زنگ بزند و فرصت مناسب را برای حمله به برانکو در اختیارش بگذارد. در شرایطی که پرسپولیس در زمین سفت قائم‌شهر یکی از بهترین نمایش‌های چند سال اخیرش را ارائه داد و فقط به‌خاطر بدشانسی و احتمالا اشتباهات داوری از شکست نساجی عاجز ماند، استاد عربشاهی فرموده‌اند برانکو در پیدا کردن ترکیب اصلی تیم ناتوان است و با این وضعیت، روز دهم فروردین داربی خطرناکی انتظار سرخپوشان را می‌کشد. حالا بگذریم از اینکه در سیستم هر سه روز یک بازی، مربی ناچار است از روش چرخشی بین بازیکنانش استفاده کند و اصلا چیزی به نام «ترکیب اصلی» در این وضعیت معنی ندارد. نکته مهم‌تر اما این است که عربشاهی درست بعد از توقف پرسپولیس در زمین تیمی که از استقلال و تراکتور و فولاد هم امتیاز گرفته، اینطور با ولع و اشتیاق از توانایی‌های استقلال حرف زده و بحث داربی را پیش کشیده؛ جوری که آدم شک می‌کند دهم فروردین او هوادار کدام تیم است و بعد از گلزنی کدام بازیکن مشت‌هایش را گره خواهد کرد!
سایت‌ها و خبرگزاری‌ها طبیعتا دوست دارند خبرهای عجیب با بازدید بالا داشته باشند و در این میان سرگرم‌کننده‌ترین کار، مصاحبه با امثال عربشاهی است؛ کسی که پارسال بعد از بازی مرحله گروهی لیگ قهرمانان بین پرسپولیس و الوصل تیتر داد: «پروفسور که هیچ، برانکو نشان داد دانشجو هم نیست.» نهایتا اما قرمزها با همان دانشجو به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیدند تا علامه‌هایی همچون آقا ضیا حداقل برای چند صباح ناچار به سکوت شوند. او آنقدر استاد است که با زنگ اول گوشی را بر می‌دارد و به خبرنگار می‌گوید: «برانکو اصلا مربی نیست، نهایتش یک تمرین‌دهنده باشد.» در این صورت طبیعی است که کارآموزان مشتاق از مصاحبه با امثال عربشاهی استقبال کنند و آمار کلیک‌های رسانه‌شان را بالا ببرند. با این بساط اما آنچه در نهایت برای فوتبال ایران باقی می‌ماند، موجی از انرژی‌های منفی و بازدارنده است؛ کوشش‌های کور برای متوقف‌کردن روندی که به درستی طی می‌شود. این تیم را از دست برانکو بگیرید و به حمید درخشان بازگردانید؛ مردی که هنگام حضورش روی نیمکت پرسپولیس، از حمایت تام و تمام همین آقا ضیا برخوردار بود.
مسئله اصلا یک نفر نیست، بلکه یک فرهنگ است. چه در فوتبال و چه بیرون از آن، بسیاری از کسانی که از آنها به‌عنوان «پیشکسوت» یاد می‌شود با بخل و تنگ‌نظری به عملکرد اخلاف‌شان نگاه می‌کنند و مایل‌اند طوری وانمود کنند که انگار همه خوبی‌ها و موفقیت‌ها و توانایی‌ها فقط مال دوره طلایی آنها بوده و بقیه ول معطلند. در شرایط عادی انتظار می‌رود پیشکسوت‌ها مثل یک درخت کهنسال، نسل جدید را زیر سایه خود بکشند و از گزند باد و باران در امان نگه دارند، اما قصه ما در ایران انگار فرق دارد. گاهی به‌نظر می‌رسد اینجا سرزمین قلب‌های کوچک است؛ با دیگ‌هایی که یا فقط باید برای ما بجوشند یا چه بهتر که سر سگ در آنها بجوشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید