سقوط آزاد
مرور داستان فروپاشی ذوبآهن
پیروزی بزرگ و غیرمنتظره در زمین الغرافه قطر، توسط تیمی رقم خورد که انگار در این فصل تنها به اندازه همان نود دقیقه به گذشتهاش شباهت داشت. تیمی که در گذشته نه چندان دور، یکی از قدرتهای مهم لیگ برتر به شمار میرفت و حالا در آسیا، زورش به الزورا عراق هم نمیرسد. ذوبآهن10 سال قبل با منصور ابراهیمزاده به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید. نمای شادی ستارههای این تیم پس از گل فراموشنشدنی ایگور کاسترو به الهلال در عربستان، هنوز هم دل هواداران فوتبال در ایران را خنک میکند. نسل رؤیایی ذوب در لیگ هشتم نیز فاصله بسیار کمی با قهرمانی داشتند اما شکست سنگین مسابقه آخر در برابر فولاد، قهرمانی را با تفاضل گل از این تیم گرفت. آنها در آسیا و لیگ برتر، نایبقهرمان شدند و فرصت رسیدن به 2 جام بزرگ را از دست دادند. چیزی شبیه لورکوزن معروف سال 2002که ناگهان در یک قدمی خوشبختی، از فتح بوندسلیگا و لیگ قهرمانان اروپا بازماند. یک دهه قبل، تراژدی بزرگ ذوب ایستادن روی سکوی دوم بود اما حالا کار این باشگاه، به تیمهای کوچک و نتایج ناامیدکننده دوخته شده است.
ذوبآهن در این یک دهه، روزهای پرنوسانی را پشت سر گذاشته و حالا در مقطع تاریکی از هدایتش قرار دارد. آنها در لیگهای هشتم و نهم دوم شدند و در لیگ برتر دهم، روی سکوی سوم ایستادند. تیم ابراهیمزاده سال بعد در لیگ ششم شد و دوران حضور این مربی در ذوبآهن سرانجام به پایان رسید. پس از ابراهیمزاده، این باشگاه در 2فصل 6مربی مختلف را آزمایش کرد و هر 2 بار با خطر جدی سقوط روبهرو شد. پس از فیروز کریمی اما هدایت ذوبیها به یحیی گلمحمدی سپرده شد و این مربی دوران تازهای را برای باشگاهش رقم زد. او ذوب را احیا کرد و غرور از دست رفته را به این تیم بازگرداند. ذوبیها هنوز به اندازه جنگیدن بر سر قهرمانی لیگ آماده نبودند اما 2 قهرمانی متوالی در جام حذفی را جشن گرفتند. تیمی که در زمان ابراهیمزاده به «دومشدن» خو گرفته بود، حالا دیگر میتوانست در نبردهای نهایی «بازنده» نباشد. حتی پس از جدایی یحیی، تأثیرات مثبت او هنوز در تیم وجود داشت. ذوب با مجید حسینی، نتایج بدی نگرفت و یک سال بعد با امیر قلعهنویی، نمایشهای فوقالعادهای داشت و توانست پشت سر پرسپولیس، بهعنوان تیم دوم سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را بهدست بیاورد. از دست دادن زودهنگام ثبات، مشکل بزرگ ذوب در این سالها بوده است؛ تیمی که بعد از جدایی ژنرال، دیگر نتوانست کیفیتش را حفظ کند و فصل فاجعهباری را سپری کرد. آنها به هر قیمتی خودشان را به مرحله گروهی لیگ قهرمانان رساندهاند اما بعید بهنظر میرسد با این نمایشها در این جام، آینده چندان روشنی در انتظارشان باشد.
ذوبآهن، بهترین تیم نیمفصل دوم لیگ برتر هفدهم بود. آنها به کمک نمایشهای جذاب، ماههای درخشانی را پشت سر گذاشتند در نهایت قلعهنویی تصمیم به ترک باشگاه و پیوستن به سپاهان گرفت و ذوبیها نتوانستند او را از این تصمیم منصرف کنند. تلاش نکردن برای حفظ امیر، نخستین اشتباه استراتژیک باشگاه به شمار میرفت و دومین اشتباه، با جذب امید نمازی رقم خورد. این مربی که هرگز بهعنوان سرمربی در فوتبال ایران کار نکرده بود، ذوب را در وضعیتی نگرانکننده قرار داد. مدیران تیم اصفهانی پس از کنار گذاشتن نمازی و ناامیدشدن از پروژه او، به سراغ احیای علیرضا منصوریان رفتند اما تیم این مربی تا امروز فقط یکبار در وقت قانونی برنده شده و به جز دو پیروزی در پلیآف لیگ قهرمانان آسیا، دیگر هیچ مسابقهای را با برد پشت سر نگذاشته است. ذوب با 2 پیروزی در 18مسابقه لیگ برتری که هر 2نیز با نمازی بهدست آمدهاند، در جمع تیمهای فانوس بهدست جدول لیگ دیده میشود و تنها 3 امتیاز بیشتر از سپیدرود دارد. حتی اگر سقوط در انتظار این تیم نباشد، فصل آینده چالشهای بزرگی برای ذوب بهوجود خواهد آورد. قرارداد محمدرضا عباسی و رشید مظاهری در همین تابستان به پایان میرسد و بهنظر میرسد هر دو بازیکن نیز ساز جدایی را کوک کردهاند. چرا که ذوبآهن دیگر برای مهرههای مستعد یک تیم جذاب بهنظر نمیرسد. عصر تازهای در این باشگاه آغاز شده و اگر تغییرات زیادی در ساختار ذوب بهوجود نیاید، آنها به مرور زمان دیگر در فوتبال ایران جدی گرفته نخواهند شد.