رأی اعتماد دولت - ملت به ظریف
رضا نصری؛ حقوقدان بینالملل، کارشناس سیاستخارجی
در 2روز گذشته، ماجرای استعفای ناگهانی دکتر ظریف به مهمترین خبر داخلی و به یکی از مهمترین اخبار بینالمللی تبدیل شد. این خبر - که میتوانست تأثیرات داخلی، منطقهای و بینالمللی مهمی بر جا بگذارد - با فاصله اندکی پس از انتشار، هم رسانههای جهان و هم سران کشورها را بهخود مشغول کرد و فضای داخل کشور را نیز با اضطراب و التهاب کمسابقهای روبهرو ساخت. وزیر امور خارجه آمریکا در همان ساعات انتشار خبر بلافاصله در صفحه توییتر خود نسبت به آن واکنش نشان داد. نخستوزیر اسرائیل - که در آستانه انتخابات قرار دارد - بلافاصله تلاش کرد این استعفا را بهپای حضور خود در جایگاه نخستوزیر و سیاستهایش در قبال برجام بنویسد تا از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کند. وزیر امور خارجه ژاپن، سخنگوی مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا و بسیاری از شخصیتهای سیاسی جهان نیز هریک به سهم خود نسبت به این اتفاق - حتی پیش از اینکه به تحقق بپیوندد - واکنش نشان دادند. بهعبارت دیگر، جواد ظریف - با انتشار یک پُست در اینستاگرام - نشان داد که وزن و اعتبار او در جهان بهمراتب فراتر از شخصیت حقوقی اوست و قادر است - صرفا با انتشار یک موضع غیررسمی در فضای مجازی - صحنه روابط بینالملل را تحتتأثیر قرار دهد. در واقع، جواد ظریف نشان داد یک وزیر خارجه «معمولی» نیست و چه بسا شأن، شهرت و اعتبار او از وزرای خارجه بزرگترین قدرتهای جهان نیز بیشتر باشد. حقیقت این است که اگر در خیابانهای اروپا و آمریکا قدم بزنیم و بهطور اتفاقی از رهگذرها نام وزیر امور خارجه چین - یکی از مهمترین قدرتهای جهان - یا آلمان، فرانسه، هند، ژاپن، ترکیه یا کانادا را جویا شویم، احتمال اینکه بتوانند پاسخ درستی به سؤال بدهند بسیار ضعیف است. اما اگر بپرسیم وزیر امور خارجه ایران یا جواد ظریف کیست، بهاحتمال زیاد با پاسخ درستی مواجه خواهیم شد! این شأن و اعتبار سرمایهای برای کشور است که نمیتوان به آسانی از آن دریغ کرد.
اما جدا از آشکار شدن وزن و اعتبار جهانی ظریف، ماجرای استعفای او پیام و پیامدهای داخلی مهمی دارد که لازم است به آن نیز اشارهای شود:
ماجرای استعفای ظریف نشان داد هجمه تبلیغاتی گسترده و سازمانیافتهای که سالهاست - چه در داخل و چه در خارج - علیه شخص ظریف دنبال میشود، خدشهای بر محبوبیت او نزد افکار عمومی وارد نکرده است. در واقع، هم جریانی که از داخل کشور سالهاست تلاش میکند او را «ضعیف» و «سازشگر» جلوه دهد و هم جریانی که در خارج کشور سعی میکند با ترفندهای تبلیغاتی، تحریف مواضع ظریف و «هشتگ»های سازمانیافته، او را به افکار عمومی فردی «دروغگو» یا «مخالف حقوق بشر» معرفی کند، هر دو در ماجرای استعفا به آزمون گذاشته شده و در برابر موج حمایتی مردم سخت شکست خوردند. در واقع، بهنظر میرسد افکار عمومی ایران بهمراتب بیشتر از حد تصور، از سالها خدمات ظریف در رفع مخاطرات بینالمللی - مانند خروج ایران از زیر ضرب «شورای امنیت» و کارنامه او در پاسداری از صنعت موشکی و دفاعی کشور - آگاه و واقف است و بهمراتب بهتر از جریانهای خارج از کشور نسبت به شخصیت او شناخت داشته و قدردان خدمات او در حوزه حقوق شهروندی است. بهعبارت دیگر، با وجود همه تبلیغات منفی در سالهای اخیر، افکار عمومی ایران به خوبی میداند که جواد ظریف - که عمری برای رفع تحریم و بالطبع برای صیانت از حقوق اقتصادی، حق کرامت، حق کار، حق معالجه و سلامت و حق برخورداری از استاندارد مناسب زندگی آنها تلاش کرده است - با تصویری که جریانهای معاند از او ترسیم میکنند فرسنگها فاصله دارد!
ماجرای استعفای ظریف پروژهای را که برخی اندیشکدههای مغرض در واشنگتن و برخی لابیها و مؤسسات روابط عمومی سعودی و اسرائیلی در پایتختهای غربی دنبال میکردند تا جایگاه وزیر امور خارجه ایران را در حد «تدارکاتچی» یا یک کارگزار بیاختیار تنزل دهند، با حمایت شخصیتها و ارگانهای لشکری و کشوری دستگاه سیاسی ایران - بهویژه با موضعگیری مدبرانه و بسیار مهم سردار سلیمانی - نقش بر آب کرد.
در واقع، اگر سازمانهای ضدایرانی مانند FDD یا UANI و کارگزاران «ایرانی» آنها سالها با ارائه تحلیلهای مغرضانه و گمراهکننده تلاش میکردند دولتمردان دنیا و افکار عمومی جهان را نسبت به جایگاه وزارت خارجه ایران بیاعتماد کنند - تا اینگونه القا کنند که «دولت در ایران هیچ کاره است» - استعفای ظریف و موضعگیری مدبرانه دستگاه سیاسی کشور یکباره حاصل زحمات آنها را خنثی کرد. امروز، کمتر مقام و دیپلماتی در جهان میتواند مدعی شود مذاکرهکنندگان وزارت خارجه ایران اختیار و جایگاهی در نظام تصمیمگیری این کشور ندارند.
امروز - پس از ماجرای استعفا - میتوان به جرأت مدعی شد که محمدجواد ظریف - در کسوت دیپلمات ارشد ایران - پس از 6 سال زمامداری، یک «رأی اعتماد» بینظیر و فراگیر از دولت و ملت دریافت کرده است! به بیان دیگر، نشان داده شد که نهتنها مجلس شورای اسلامی که کلیت ساختار سیاسی- امنیتی کشور و بخش قابل ملاحظهای از جامعه نخبگان و مردم کوچه و بازار در ایران به محمدجواد ظریف و دستگاه دیپلماسی تحت مدیریت او اعتماد دارند و تصمیمات آنها را در راستای منافع خود ارزیابی میکنند. حال لازم است این رأی اعتماد در عمل نیز تجلی پیدا کند؛یعنی در عمل هم از این پس به تحلیلها و تصمیمات وزیر امور خارجه در حوزه کاریاش «اعتماد» شود! در واقع، هرچند استعفای ظریف در وهله اول جامعه و نخبگان کشور را دچار شوک و اضطراب کرد، اما وفاق ملی حاصل از این حادثه، در کنار سرمایه سیاسی و معنوی قابل ملاحظهای که وزارت امور خارجه و شخص وزیر از آن برداشت کردند، مستعد این است که کشور را برای حلوفصل معضلات بینالمللی پیشرو بهمراتب بیش از گذشته آماده سازد.