• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 2 بهمن 1396
کد مطلب : 4912
+
-

اول شخص مفرد

طبقه چهارم غربی

یادداشت
طبقه چهارم غربی

 

فرزام شیرزادی | داستان نویس و روزنامه نگار:

همسایه طبقه چهارم غربی آدم عجیب و غریبی است. اسمش را گذاشته‌ایم «پینوکیو». نمی‌داند این لقب را بهش داده‌ایم. ساختمانی که در آن زندگی می‌کنیم 4طبقه 2واحدی دارد. ما درست در مرکز تهران هستیم. همسایه طبقه چهارم خسارت چندانی به بقیه نمی‌زند، فقط گاهی خاطر همسایه کناری‌اش را که پارکینگ‌هایشان بغل هم است مکدر می‌کند. دست‌فرمانش طوری است که نصف جای پارک همسایه بغلی را می‌گیرد. وقتی آخر شب و گاهی نصف‌شب همسایه کناری سر می‌رسد باید برود سراغ صاحب ماشین و ده، دوازده دقیقه معطل شود تا پارک کند و برود سر خانه و زندگی‌اش. همسایه طبقه چهارم یک زن سی و هفت‌، هشت ساله است که می‌گوید شوهرش دائم‌السفر است و مدام به اروپا می‌رود و از آنجا به آمریکا می‌رود و آفریقا و شرق دور و بعد هم دور می‌زند و برمی‌گردد به وطن. همسایه طبقه چهارم دروغ زیاد می‌گوید. بی‌ضرورت دروغ می‌گوید. چندبار گفته که ماشین شوهرش بی‌ام‌و730است و خودش هم «اسپورتیج» دارد ولی هنوز کسی او را جز با پژو 206آبی‌متالیک ندیده. همین چند وقت پیش به همسایه طبقه سوم گفته بود 2‌ماه خانه نیست و می‌رود اروپاگردی. بعد از یک هفته صدای دامبولو دیمبوی ضبطش همسایه کناری را از کوره به در برده بود و چون شوهرش هم انگار در سفر خارج بوده همسایه طبقه سوم از دست به یقه شدن صرف‌نظر می‌کند و با وساطت مدیر عصبانی اما خوشروی ساختمان ماجرا ختم به خیر می‌شود.

همسایه طبقه چهارم می‌گوید روزی یک پاکت سیگار می‌کشد. وقتی این را می‌گوید پشت چشم نازک می‌کند و طوری فیگور می‌گیرد که انگار «ویرجینیاوولف» است. در خیالش به اروپا و دور جهان سفر می‌کند و مدام دروغ و دونگ سرهم می‌کند. به همسایه طبقه اول گفته بود شرکت خصوصی واردات و صادرات دارند. بعد از چند وقت یادش رفته بود چه گفته و به یکی دیگر گفته بود شوهرش نماینده شرکت «پلی‌کوتی‌وِتا» در ایران است که بهترین روغن‌های درجه یک خوراکی و غیرخوراکی را از ژاپن و اروپا وارد می‌کنند. یک‌بار گفته بود خانه 80متری‌اش را تو مرکز شهر 450‌میلیون‌تومان خریده و همه پولش را از یکی از حساب‌هایش داده و این پول‌ها اصلاً برایش پول نیست.

همسایه طبقه چهارم جا و بی‌جا خالی می‌بندد. درباره هر موضوع بی‌اهمیت و کم‌اهمیتی چاپ و چله و چاخان سر هم می‌کند. طبقه چهارمی دروغ‌هایش اینقدر زیاد شده که خودش هم حرف هیچ‌کس را قبول ندارد. همیشه فکر می‌کند دیگران دارند کلاه سرش می‌گذارند.  

این خبر را به اشتراک بگذارید