مشکل نسل جدید فیلمسازان کمبود سرمایه است یا بیبرنامگی؟
علیه تماشاگر با شعار مردمی
علی ژکان- کارگردان- درباره« مادیان» نخستین تجربه تلخ و شیرین فیلمسازی خود و مشکلات فیلم اول میگوید
نگار حسینخانی
«مادیان»، نخستین فیلم علی ژکان، در سال1364ساخته شد؛ یکی از مهمترین فیلمهای دهه60 که بسیار مورد توجه منتقدان فیلم قرار گرفت و ژکان را مجهز به وسواسی کرد تا 4سال طول بکشد فیلم بعدیاش را جلوی دوربین ببرد. او پس از این وقفه چهارساله «دخترک کنار مرداب» را ساخت اما نتوانست موفقیت فیلم اول را تکرار کند. در این گفتوگو از تجربههایش پرسیدهایم و اینکه چه عواملی در موفقیت و گوشهگیری یک فیلمساز فیلم اولی مؤثر است.
مادیان، فیلم اول شما، از مهمترین فیلمهای دهه60 بود، چرا این موفقیت در فیلمهای بعدی تکرار نشد؟
معمولا فیلمسازانی که فیلم اولشان موفق میشود، آن فیلم برایشان سکوی پرتابی خواهد شد تا فیلمهای بهتری بسازند، اما این روند برای من برعکس بود. چه بسا آن تجربه موفق با اتفاقات تلخی برایم گره خورده است. زمانی که مادیان را ساختم، اوایل دهه60 و پس از انقلاب بود. جامعه شرایط خاصی را تجربه میکرد. آن زمان سینما بیشتر تحت نظارت دولت قرار داشت. این موفقیت، موقعیت خاصی برایم ایجاد نکرده تا اندازهای که امروز نیز شرایط بهتری از آن دوران ندارم.
آثار فیلمسازان فیلم اولی را دنبال میکنید؟ چه تفاوتی بین نسل خودتان و این نسل جدید سینمای ایران میبینید؟
بله. در دوره ما تعداد فیلمسازان با سابقه چندان زیاد نبود چون عدهای ممنوعالفعالیت شده و عدهای مهاجرت کرده بودند و تقریبا میدان خالی بود. اما امروز رقابت بین فیلمسازان بسیار زیاد است. تفاوتهای اساسی بین دهههای 60 و 90 وجود دارد، اما در کل فیلمسازان فیلم اول تلاش جانفرسایی میکنند تا نخستین فیلم خود را بسازند و تعداد فیلمهای خوب در دهه90 زیاد است. غیر از استعداد فردی و خلاقیت نسل جدید، دسترسی آسانتر آنها به سینمای جهان و اطلاعات بیشترشان از تحولات فنی و... سینمای این کارگردانان جوان را پیشروتر کرده است.
آیا موفقیت تان در فیلم اول این وسواس را در شما ایجاد کرده بود که فیلمهای بعدی نیز باید به همان میزان موفق باشند که با وقفه طولانی فیلم ساختید یا مسائل اقتصادی و... شما را کمکار کرد؟
مجموعهای از این مسائل وجود دارد. سینمای پس از انقلاب دولتی بود و شما بهعنوان فیلمساز باید در چارچوب و نظام مشخصی حرکت میکردید. در هر دوره به نسبت تحولات سیاسی آن دوره چرخشهایی در سیاستهای سینمایی نیز شکل میگیرد. حتی خلاقیت و استعداد فردی فیلمساز نیز باید در آن چارچوب قرار گیرد، بنابراین فیلمساز اختیار عمل چندانی ندارد. در این چارچوب از مشکل ممیزی گرفته تا خواندن فیلمنامه، بررسی عوامل و... وجود دارد.
آن ممیزی آزاردهنده در سینما و باقی هنرها، در نسل شما بیشتر قابل درک بود تا نسل جدید. شما موانع فیلمسازان تازهوارد در ساخت فیلم را چنین ممیزیهایی میدانید؟
دوره ما وضعیت پایداری وجود نداشت و نظارت و مراقبتها بیشتر از امروز بود. اگر بخواهیم فیلمسازان این دو نسل را مقایسه کنیم و کمی کلیتر به ماجرا نگاه کنیم حرف شما نسبتا درست است، اما نه کاملا. ما وارثان انقلابی نو بودیم و سختگیریها بیشتر بود، اما فیلمسازان امروز هم محدودیتهای خاص زمان خود را دارند؛ مثلا اگر فیلمهای تازه سینما را نگاه کنیم، با توجه به اینکه کارگردانی فیلمها بسیار عالی است، اما فیلمنامهها همچنان مشکلات اساسی دارند. بخشی از مشکلات و نقایص فیلمنامهها هم از ممیزی است که مانع از پیشرفت قصه شده و آن را به پیامهایی خاص مجهز کرده است.
سیستم اقتصادی حاکم بر سینما تا چه میزان امکان بروز استعدادهای تازه را فراهم کرده است؟
اقتصاد سینما در حال پوستاندازی است. اگر در دوره ما اقتصاد دولتی وجهی قالب بود، امروزه نیز اقتصاد سینما چند وجه جدید پیدا کرده است. البته از نظر دور نکنیم که ما صنعت سینما نداریم و بیشتر فعالیتهایمان در این حوزه فعالیتی فرهنگی است. اما یکی از وجوه جدید اقتصاد سینما وجه سیاسی آن است. ورود افرادی که سابقه سیاسی دارند به سینما باعث شده تا بخشی از این اقتصاد در دست نهادها و سازمانها شکل بگیرد؛ نهادهایی که چندان سابقه فرهنگی ندارند. بخشی دیگر از اقتصاد سینما توسط سرمایهداران و نظام سرمایهسالار تامین میشود. این پولها با ورود به سینما افسار سینما را در دست گرفتهاند و بخشهای مختلف سینما را مثل توزیع، پخش و... در اختیار دارند. اما در بخش دیگر یا ورودی سینما که مربوط به پروانه ساخت و نظارت دولتی است ماجرا دگرگونه اداره میشود. در آنجا نیز سرمایهداران پولی را به سینما وارد میکنند که ریخت و شمایل منفعتطلبانهای بهخود گرفته تا به سود زودبازده برسد. آنها مضامین فیلمفارسی را بهروز میکنند و به خورد تماشاگران میدهند و با شعار مردمی بودن سلیقه مردم را نازل و فیلمسازان جدی را منزوی میکنند. بنابراین جریان حاکم که تحت حمایت هم قرار دارد با جهتدادن به سرمایهداران و مختارکردن آنهایی که پول خرج میکنند، سینما را در سطح کیفی پایینی ارائه میکنند. البته پیش از انقلاب هم اختیار دست سالنداران و پخشکنندهها بود. در این وضعیت، کسانی که با این شرایط کنار نمیآیند، قربانیان این جریان هستند؛ مثل من که 2سال است فیلم تولید کردهام و چون ستارهای در فیلمام ندارم، اکران نمیگیرم و حمایت نمیشوم.
آیا مشکل فیلمسازان فیلم اولی میتواند سرمایه باشد؟
سرمایهگذاران سینما دنبال کارگردانان فیلم اولی هستند. این اشتیاق به همکاری هم از آنجا نشأت میگیرد که فیلمسازان فیلماولی دنبال پول نیستند و فقط میخواهند فیلمشان به بهترین شکل ساخته شود. به زعم این سرمایهگذاران، فیلمسازان فیلماول قابل کنترل هستند و ارزان. فیلمساز باتجربه بهراحتی به خواسته سرمایهگذار تن نمیدهد. مشکل دیگری که وجود دارد حجم زیاد فیلمساز فیلم اولی است. دانشگاههای ما هر سال 2تا 3هزار فارغالتحصیل دارد که میخواهند فیلم بسازند؛ به همینخاطر سینمای هنر و تجربه ایجاد میشود تا بخشی از این سیل جمعیت به سمت رودخانه هنر و تجربه هدایت شوند. متقاضی و فیلمساز اول زیاد است، بعضی فارغالتحصیلان هم از خارج آمدهاند درحالیکه برنامهای برای این جمعیت وجود ندارد. مشکل نسل جدید بیبرنامگی است، نه کمبود سرمایه.