کارشناسان در گفتوگو با همشهری از اقداماتی که برای فرهنگسازی و جلوگیری از کمکهای مردمی به متکدیان باید صورت گیرد، میگویند
گدایان زیر تیغ
محمدصادق خسرویعلیا ـ خبرنگار
تکدیگری برابر با نیازمندی نیست. غالب متکدیان در پوشش فقرا ظاهر میشوند که بتوانند با تحت تأثیر قرار دادن عواطف شهروندان آنها را سرکیسه کنند. در این بین افرادی هم هستند که با سوءاستفاده از کودکان و زنانی که در حاشیهها و محلههای آسیبپذیر شهرها زندگی میکنند آنها را به تکدیگری وامیدارند و در اصل گدایی را به شغل بدل کردهاند. اما روی دیگر این سکه نیازمندان واقعی هستند که بدون بروز شرایطشان تلاش میکنند تا با سختی روز را شب کنند و به قول معروف صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند. با همه اینها متکدیان؛ چه آنهایی که نیاز واقعی دارند و چه کسانی که با شیادی و سوءاستفاده از عواطف شهروندان از آنها پول دریافت میکنند به معضلی بزرگ برای بیشتر شهرهای بزرگ کشور ازجمله پایتخت بدل شدهاند و چهرهای زشت به زیست و سیمای شهری دادهاند و برای شهروندان مزاحمتهای بسیاری را ایجاد کردهاند. در این بین بسیاری از دستگاههای دولتی و شهری تلاش میکنند تا با اقدامات سلبی و برخورد و جمعآوری متکدیان و از طرفی درخواست از مردم، راهی برای کاهش این معضل پیدا کنند. 2روز پیش فرماندار تهران از مردم پایتخت درخواست کرد که از کمک کردن به گدایان و متکدیان خودداری کنند. عیسی فرهادی، فرماندار تهران به ایسنا گفت: در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی نیازمند مشارکت شهروندان هستیم. اگر مردم قبول کنند که تکدیگری عملی زشت است و در دین اسلام هم نکوهیده شده و به متکدیان کمک نکنند، قطعا حل این معضل بسیار سریعتر و آسانتر انجام خواهد شد. برای نهادینه کردن فرهنگ کمک نکردن به متکدیان باید از ظرفیتهای مختلف بهره ببریم که در این میان مدارس در بحث آموزش به دانشآموزان و اولیا، شهرداری، دانشگاهها و مساجد نقش بسیار تعیینکنندهای دارند. اما آیا با این نوع سیاستهای کهنه و برنامههای نامشخص و مبهم میتوان این معضل اجتماعی را از میان برداشت؟ به اعتقاد کارشناسان شرایط سخت اقتصادی موجود و کسب درآمد آسان و وسوسهانگیز این حرفه سیاه بر فزونی جمعیت متکدیان دامن زده و تهران بهعنوان بزرگترین کلانشهر کشور بیش از هر شهر دیگری درگیر این نوع آسیب اجتماعی شده است. درباره دلایل کمک مردمی به متکدیان و اقداماتی که باید برای فرهنگسازی کمک نکردن مردمی صورت گیرد، با حسین ایمانیجاجرمی، جامعهشناس شهری و الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران گفتوگو کردهایم.
حسین ایمانیجاجرمی درباره دلایل کمک مردمی به متکدیان میگوید: «کمک به همنوع در جامعه و شریعت ما حرکتی اخلاقی، توصیهشده و پذیرفتنی است. ریشههای دستگیری از افراد نیازمند، هم در مذهب و هم در فرهنگ ایرانی نهفته است؛ بنابراین جنبه فرهنگی بهعنوان یکی از عناصر اصلی است که ایرانیان را در جهت کمک به متکدیان سوق میدهد. اما این واکنشهای مردم جنبههای اجتماعی قابل تاملی نیز دارد. بیپرده و شفاف بگویم اگر مردم ما هنوز در مقابل متکدیان و عجز و لابههای آنان دست به جیب میشوند دلیل اصلی آن برمیگردد به ضعف عملکرد نهادها، مؤسسات خیریه و امدادی در کشور. عمده کمکها و امدادهای این سازمانها و مؤسسات بهخصوص در سالهای اخیر به سمت روستاها و شهرهای کوچک متمرکز شده است. متأسفانه از این بابت نیازمندان در کلانشهرها سهم کمتری نصیبشان میشود. مجموع این نوع عملکرد در اذهان عمومی تأثیر میگذارد و شهروندان ساکن کلانشهرها نسبت به متکدیان عاطفیتر برخورد میکنند.»
او در ادامه میگوید: «متأسفانه مسئله فقر در کلانشهرها در برنامههای نهادها و مؤسسات کمکرسانی و امدادرسانی، حلقه مفقوده است. برنامهای برای کاهش فقر در کلانشهرها وجود ندارد و اغلب مسئولان با این دیدگاه که همه متکدیان کلاش، کلاهبردار و سوءاستفادهگر هستند به مسئله فقر در کلانشهرها نگاه میکنند. از اینرو سیاست و برنامهای تا به حال برای فقرزدایی در کلانشهرها طراحی نشده است. بنابراین در نبود چنین سازوکارهایی در سطح کلان، مردم در سطح خرد به متکدیان کمک میکنند. در جمع متکدیان سرپرستهای خانوار، افرادی که نقص عضو دارند، بیماران و... به چشم میخورد. البته نمیتوان این موضوع را انکار کرد که بخشی از متکدیان نیازمند واقعی نیستند و در واقع کلاهبرداران هستند که دریوزگی را به شکل حرفهای آموختهاند تا مردم را سرکیسه کنند. اما از سوی دیگر نمیتوان گفت که همه متکدیان، فریبکار و شیاد هستند. در بین این افراد، نیازمند واقعی هم یافت میشود. اما تشخیص این مسئله در برخورد اول برای مردم عادی کار آسانی نیست و به همین خاطر شهروندان در برخورد با هر متکدی، به فرض اینکه نیازمند است به او کمک میکنند.»
این جامعهشناس با بیان اینکه اگر فرماندار و دستگاههای دولتی درصدد هستند از کمک مردم به متکدیان جلوگیری کنند تا از این طریق باندهای شیادی متکدیگری را متلاشی کنند باید سیاست روشنی را به شهروندان اعلام کنند، گفت: «بارها در این چندساله مسئولان شانس خود را امتحان کرده و از مردم درخواست داشتهاند که به متکدیان کمک نکنند. اما این رویه پاسخ نداده است، چراکه در کنار این درخواستها برنامه و سیاست روشنی برای کاهش فقر ارائه نشده است. مردم اینطور تصور میکنند که دولت و مؤسسات خیریه به این افراد کمک نمیکنند، ما چرا کمک نکنیم؟! برای جلوگیری از کمک شهروندان به متکدیان باید برنامههای نهادها و مؤسسات ذیربط برای ساماندهی و رفع نیازهای متکدیان بهصورت روشن به شهروندان اعلام شود و به آنها صراحتا اعلام شود که چرا نباید به متکدیان کمک کنند و با ذکر برنامه و گزارش عملکرد به آنها اطمینان داده شود که نیازمندان واقعی شناسایی میشوند و مورد حمایت مؤسسات خیریه قرار میگیرند. باید تشکلهای مردمی، مؤسسات خیریه، سازمانها و نهادها با یک برنامه منسجم پای کار بیایند تا بتوان برای حل این آسیب اجتماعی چارهای اساسی جست.»
الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران که خود دانشآموخته دکترای روانشناسی است، درباره اینکه چرا شهروندان با وجود اینکه بسیار گفته شده است بخشی از متکدیان به گدایی بهعنوان شغل نگاه میکنند، همچنان کمک میکنند، پاسخ داد: «چون شهروندان در رویارویی چهرهبهچهره با گدایان یا درخواستکنندهها تحتتأثیر نمود فقر، بیپناهی و درماندگی قرار میگیرند و احساساتی میشوند، به آنها کمک میکنند. از سویی بسیاری از مردم یا با سامانههای کمک به تهیدستان آشنا نیستند یا به عملکرد برخی نهادهای متولی نقد دارند. در این بین برخی گدایان حرفهای هم از راهبردهای ویژه برای توجهگرفتن استفاده میکنند؛ آنها کودکان و زنان را در معرض دید قرار میدهند، کمتوانی یا آسیب عضو را به نمایش میگذارند یا از ترفندهای مسافر درمانده برای اقناع مخاطب کمک میگیرند و در واقع از احساسات مردم سوءاستفاده میکنند.»
او در ادامه به برخی از اقدامات صورتگرفته و آشنا نبودن شهروندان به آنها اشاره کرد و گفت: «مردم با سامانه چابک و سازوکار قانونی برای ساماندهی در لحظه آشنا نیستند و تصمیم به کمک در لحظه رخ میدهد. اگر باجههای کمک فوری اجتماعی در مکانهای پررفتوآمد ایجاد شود و برای مردم گزینه کمک قانونی و ارجاع به نهاد کمکرسان فراهم باشد، همراه با کار رسانهای مؤثر میتوان روند را تغییر داد.»
این عضو شورای شهر همچنین در پاسخ به این سؤال که کمک نکردن شهروندان به متکدیان چه تأثیرات اجتماعی بهدنبال خواهد داشت، گفت: «با پایان تکدیگری در واقع یک چرخه پرآسیب بهرهکشی از کودکان و آسیبدیدگان متوقف میشود. وقتی مشتری (مردم) این بازار (گدایی) آگاه باشد، بداند که با این کمک درواقع به یک کسبوکار کثیف رونق میدهد، تجدیدنظر خواهد کرد. از سویی باید با شفافیت و نظارتپذیر کردن نهادها اعتماد مردم را بهبود بخشید؛ در این صورت مردم میپذیرند میتوانند کمکهایشان را به شکلهای درست و قانونی انجام دهند و در مسیر درست قرار خواهند گرفت.» فخاری گفت: «برچیدن گدایی یک وظیفه شهری و شهروندی است و پیشگیری از رفتار نابهنجار و مبارزه با یک گروه فریبکار جامعهستیز است. البته ما نسبت به گذشته آگاهی عمومی بیشتری درباره باندهای گدایی در شهرهای بزرگ داریم که دستاورد کار مشترک چند سازمان و بهویژه رسانهها بوده است. ولی هنوز سامانه همافزاکننده نهادهای خیریه و کمکرسانی نداریم، سازوکار ارجاع سریع و قابل نظارت عمومی نداریم و شهروندان نمیدانند اگر موردی دیدند به کجا ارجاع دهند و از چه طریق کمکرسانی را پیگیری و نظارت کنند.»
رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران همچنین درباره اینکه آیا تنها با درخواست مسئولان از مردم برای کمک نکردن به متکدیان میتوان امیدوار به پایان این وضعیت بود، گفت: «درخواست فرماندار تهران به معنی این نیست که هیچ کار دیگری انجام نمیشود. رویه درستی است که فرماندار بهعنوان بالاترین مقام حاکمیت در شهرستان از روش گفتوگو با مردم در کنار دیگر روشها و ابزارهای اجراییاش استفاده میکند. برای بهبود وضعیت شهر، درمان برخی زمینهها و پیگیری و پیشگیری از برخی نابهنجاریها و کژتابیها به همکاری عمومی، قانعسازی و پذیرش همگانی نیاز است. برای برچیده شدن نمودهای چشمگیر گدایی در تهران، بهعنوان پایتخت کشور، راهبرد مشترک رسانه- فرمانداری- مدیریت شهری با همکاری نهادهای مردمی ازجمله سمنها مؤثر خواهد بود. گفتوگو با مردم یکی از ابزارهای این راهبرد است، به قدر یک ابزار مؤثر از آن باید استفاده کرد ولی همه مسئله تنها با یک روش و ابزار حل نمیشود.»
درمانهای موقتی را فراموش کنیم
جعفر بای، آسیبشناس اجتماعی
مردم ما بسیار احساساتی هستند. البته این ماهیت شهرنشینی است که عواطف بر تعقل غالب میشود. وقتی ماهیت دینی و باورهای ایرانی نیز با این ذات و ژنتیک مهربان ایرانیان آمیخته میشود در نهایت ما را با مردمی مواجه میسازد که بسیار عاطفی و تحریکپذیر با مسائل برخورد میکنند. از اینرو متکدیان بهراحتی این نقطهضعف مردم را شناسایی کردهاند. آنها به هر عملی دست میزنند که احساسات مردم را جریحهدار کنند. همانطور که در سطح شهر شاهد هستیم، با در آغوش گرفتن نوزادان شیرخوار، به نمایش گذاشتن نقص عضوها یا تمارض به آن و... عواطف را تحریک میکنند. مردم ما مجال و حوصله تحقیق و بررسی عمیق ندارند، به همینخاطر با هر صحنهسازی سادهای احساساتی میشوند و برای رهایی از عذاب وجدان به متکدیان کمک میکنند. اما روی اصلی این ماجرا مسئله کارکرد نهادها و سازمانهاست که بسیار ضعیف عمل کردهاند؛ هم در حوزه فرهنگسازی و هم در حوزه اطلاعرسانی. نهادهای خدماتی، فرهنگی، امدادی و... در جامعه نتوانستهاند رشد آگاهی جامعه را به مرحلهای برسانند که مردم بهصورت آگاهانه در مواجه با متکدیان رفتار شایسته و صحیحی از خود نشان بدهند. اگر اطلاعرسانی بهصورت اصولی انجام میشد شهروندان در مواجهه با هر متکدی، صحنهسازیها و حقههای احتمالی را کشف میکردند. متأسفانه الان اینطور نیست و حتی تحصیلکردهها هم روشهای برخورد با این مسئله را نیاموختهاند. از این بابت این کوتاهی دیگر متوجه مردم نیست و دستگاههای ذیربط و مسئولان باید به فکر حل این مسئله باشند. کمک نکردن مردم به متکدیان در سطح کلانشهر نمیتواند در نهایت این مسئله را ریشهای حل کند. ما همیشه به راهحلهای موقتی فکر کردهایم. واقعیت این است که ایجاد گرمخانهها، جلوگیری از کمک شهروندان به متکدیان، تقویت فوریتهای اجتماعی، تقویت مؤسسات خدمات اجتماعی و... مسکنهایی است که موقتا درد را تسکین میدهند و راهحلهای اساسی نیستند. اینگونه اقدامات شاید کمی باندها و مافیای دریوزگی را دچار مشکل کند اما این نیازمندان واقعی هستند که دوباره قربانی میشوند. تنگناهای اقتصادی، بیکاری کارخانهها و کارگاهها، تورم بیحساب و کتاب و... به جمعیت نیازمندان و البته بزهکاران میافزاید. از اینرو راهحل اصلی در گرو تقویت زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی جامعه است. اگر قرار بود درمانهای موقتی پاسخ بدهد بدون تردید تا به حال این غائله تمامشده بود. باید در این مورد با جدیت تحقیق کرد؛ یک تحقیق سببشناسی و آسیبشناسی، بعد برای حل مشکلات اصلی وارد گود شد. در غیر اینصورت همچنان باید منتظر باشیم اوضاع از اینکه هست وخیمتر شود.