مائده امینی
ناگهان سال نهم، سال سرنوشتشان میشود. این شاید نخستین باری باشد که دانشآموزان باید تصمیم مهمی بگیرند و انتخاب کنند. دانشآموزانی که تا پیش از این سال، نه مهارت بهخصوصی را فراگرفتهاند نه چیزی از بازار کار و علایق احتمالیشان در آینده میدانند حالا باید انتخاب کنند که قرار است تا حداقل 8 سال دیگر در کدام حوزه تحصیل کنند. در این سو اما همهچیز برای اکثر خانوادهها و حتی مدارس در 2کلمه ساده خلاصه میشود: دکتر، مهندس.
فشار هجوم دانشآموزان سال به سال بین رشتههای ریاضی و تجربی جابهجا میشود و هنوز که هنوز است رشتههایی مثل معارف و هنر و علومانسانی در اولویتهای چندم قرار میگیرند، بیآنکه دانشآموزان استعدادسنجی شوند یا علایق آنها تعیینکننده راهشان باشد. در سال97، تعداد داوطلبانی که در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی شرکت کردهاند ۱۴۴ هزار و ۴۳۷ نفر و تعداد دانشآموزان گروه آزمایشی تجربی، 642 هزار و 228هزارنفر بوده است و 204 هزار 963 نفر در گروه انسانی شرکت کردهاند. در این میان تنها ۱۲ هزار و ۲۴۹ نفر در رشته هنر و 7هزار و 534نفر در رشته زبانهای خارجی شرکت کردهاند.
دبیران باسابقه آموزشوپرورش میگویند با وجود راهاندازی طرحها و سامانههای مختلف در مدارس، هنوز که هنوز است پیش پای دانشآموزان علاقهمند به رشتههای انسانی، هنر یا حتی معارف و زبان موانع بسیاری وجود دارد. مشاوران تحصیلی تنها در برخی مدارس خاص وظیفه خود را به درستی انجام میدهند و تعداد کمی از دانشآموزان در سن 14 تا 15سالگی تکلیفشان با خودشان روشن است.
انسانی و هنر، تبعیدگاه دانشآموزان شدهاند
محبوبه زینالدینبیدمشکی، دبیر شیمی دبیرستانهای دخترانه است. او با 28سال سابقه تدریس به همشهری میگوید: «در حالی سرنوشت دانشآموزان کشور براساس نمراتشان تعیین میشود که سیستم نمرهدهی در مدارس ایران درست نیست. هنوز که هنوز است در بیشتر مدارس ما دانشآموزانی که نمرههای پایینتری کسب کردهاند را به هنرستان یا رشته انسانی تبعید میکنند و دانشآموزان علاقهمند به رشتههای انسانی یا هنر که نمرههای بالایی در ریاضی و فیزیک کسب کردهاند را متقاعد میکنند دکتر یا مهندس شوند».
او ادامه میدهد: «در بسیاری از مدارس ما، بچهها استعدادسنجی نمیشوند و حتی برخی امتحانهای پایان ترم با جدیت برگزار نمیشود؛ چرا که سؤالات این آزمونها از بین یکسری سؤال ازپیش تعیین شده، انتخاب میشوند. مشاوران تحصیلی هم صرفا در مدارس برتر کار خود را به درستی انجام میدهند».
رضا جهرمی، دبیر ادبیات مدارس غیرانتفاعی است. او با 23سال سابقه کار درباره سن بچهها هنگام انتخاب رشته تحصیلی میگوید: «به هر حال بچهها باید رشتههای خود را از همین سنین انتخاب کنند. امکانی غیر از این وجود ندارد اما باید آگاهیبخشی بچهها را توسعه داد. امروزه برخی از مدارس تلاش میکنند بچهها را در این حوزه راهنمایی کنند. آنها از افرادی که در این رشتهها درس خوانده یا مشغول بهکار هستند دعوت میکنند تا تجارب خود در حوزههای مختلف را به آنها انتقال دهند. تعدادی از مدارس هم هستند که در تلاشند با گرفتن تستهای مختلف از بچهها راه درست را نسبت به علاقه و استعداد آنها پیش پایشان بگذارند».
او ادامه میدهد: «البته این اتفاقها در مدارس خاص میافتد و عموما مدارس کشور برای این انتخاب رشته، کمک شایانی به بچهها نمیکنند. در سطح عمومی روشهای سنتی بهکار گرفته میشود و هدایت تحصیلی بچهها هرگز جدی گرفته نمیشود».
به گفته جهرمی روندی که در سالهای اخیر شروع شده، روند مثبتی است. مدارس خوب ما حاضر شدهاند که رشتههای هنر و انسانی را هم به رسمیت بشناسند. با این حال هنوز که هنوز است، مدارس بسیاری با گرفتن یک امتحان مشترک برای آینده دانشآموزان تصمیم میگیرند و صاحبان پایینترین معدلها را به رشتههای علومانسانی یا حتی هنرستانها دیگر تبعید میکنند. در واقعیت هم پایینترین نمرهها را بچههای علوم انسانی کسب میکنند که این میتواند ریشه در نوع گزینش این رشته داشته باشد.
حجم سنگین کتابهای درسی
بچهها در مقطع مهم نهم و دهم خستهتر از آن شدهاند که به علایق خود فکر کنند. بیدمشکی میگوید یکی دیگر از مشکلاتی که دانشآموزان در این مقاطع تحصیلی با آنها دستوپنجه نرممیکنند حجم بالای کتابهای درسی است که اکثرا مناسب سن بچهها طراحی نشده و آنها را خسته و دلزده از ادامه تحصیل کرده و انگیزه آنها را کم میکند.
تبعیض جنسیتی در مقاطع پایین تحصیلی
به دانشآموزان مقاطع پایین تحصیلی القا میشود که برخی رشتهها برای جنسیت آنها مناسب نیست؛ افکاری که بیشتر از همه دامن دانشآموزان دختر را میگیرد. بیدمشکی در اینباره میگوید: «در دبیرستانهای نظری این تبعیض خیلی حس نمیشود اما در هنرستانها ممکن است برای شرکت خانمها در برخی رشتهها موانعی ایجاد شود. حتی بعضی از مشاوران تحصیلی به دانشآموزان تأکید میکنند که فلان رشته برای خانمها بازار کار مناسبی ندارد».
پشیمانی در سالهای ابتدایی
بسیاری از بچهها در همان سالهای ابتدایی از انتخاب رشته خود پشیمان میشوند. آنها که در رشته ریاضی پشیمان شوند، حال بهتری از بقیه دارند؛ چرا که راحتتر میتوانند به رشتههای دیگر کوچ کنند. اگرچه همین یکی، دو سالی که آنها را
استعدادها هدایت میشوند یا هدر میروند؟
سال سرنوشت
دانشآموزانی که نمرههای پایینتری کسب کردهاند را به هنرستان یا رشته انسانی تبعید میکنند و دانشآموزان علاقهمند به رشتههای انسانی یا هنر که نمرههای بالایی در ریاضی و فیزیک کسب کردهاند را متقاعد میکنند که دکتر یا مهندس شوند. کسی چه میداند چقدر استعداد در این میان هدر میرود؟
در همینه زمینه :