• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 25 بهمن 1397
کد مطلب : 47763
+
-

گلایه‌های شهریار پای کیک تولد

دایی: فعلا به تیم‌ملی فکر نمی‌کنم

گلایه‌های شهریار پای کیک تولد

علی دایی ستاره سابق تیم ملی و سرمربی سایپا شمع‌های 49سالگی را فوت کرد. دایی ظهر دیروز و در سالروز تولد خود، طی مراسمی از سردبیران رسانه‌های مختلف ورزشی و چند گزارشگر تلویزیون میزبانی کرد.در ادامه این مراسم صمیمی که در رستوران سینسر برگزار شد، حاضرین پرسش‌های متفاوتی را از دایی پرسیدند و جواب‌های مفصلی را هم شنیدند. مشروح صحبت‌ها و گلایه‌های علی دایی را در ادامه می‌خوانید.

 فوتبالم را در بهترین زمان تمام کردم
در دوران بازی کردنم به این نتیجه رسیدم که با قهرمانی به‌کار خود پایان دهم اما هم‌اکنون و در دوران مربیگری به این موضوع نرسیده‌ام که بخواهم یکباره کارم را رها کنم. به غیراز خودم، هیچ‌کسی از تصمیم درباره پایان دوران بازی خبر نداشت. اما من بهترین کار را انجام دادم چرا که تصمیمی بود که خیلی به آن فکر کرده بودم و از قبل برنامه‌ریزی شده بود. هم تیمم قهرمان شده بود و هم خودم گل پایانی‌ام را زده بودم پس بهترین زمان برای خداحافظی بود.

 فوتبال را شغل نمی‌دانم
درباره کار مربیگری، تا الان به چنین چیزی نرسید‌ه‌ام که بخواهم از کار مربیگری‌ام کنار بروم. اتفاقا الان درباره مربیگری عاشق‌تر شده‌ام. البته من فوتبال را شغل نمی‌دانم. اگر فوتبال را شغل می‌دانستم با همین زمانی که برای فوتبال گذاشتم در کارهای دیگر می‌توانستم بسیار پردرآمدتر باشم. زمانی که فوتبال از من می‌گیرد شاید هیچ‌کدام از کارهای دیگر من نبرد. اما من عاشق فوتبالم و آن را دوست دارم.

 فعلا به تیم ملی فکر نمی‌کنم
من معتقدم کسی که در تیم ملی کار می‌کند وسوسه نمی‌شود بلکه باعث افتخارش است. خدمت کردن به مردم آرزوی خیلی‌هاست ولی نمی‌توانند متأسفانه به مردم خدمت ‌کنند. ما هم آرزو داریم همین کار را کنیم. البته فعلا به تیم ملی فکر نمی‌کنم. من هم‌اکنون به باشگاهم و به بازی‌هایی که داریم فکر می‌کنم تا در جایی که کار می‌کنیم بتوانیم مثمرثمر باشیم.

 مسی را از همه بیشتر دوست دارم
من مسی را از همه فوتبالیست‌های دنیا بیشتر دوست دارم. یعنی آنقدر به این بازیکن علاقه‌مندم که اگر او در بارسا نباشد این باشگاه را دیگر دوست نخواهم
 داشت.
 صدا و سیما به‌دنبال خراب کردن من بود
من دوستان خوبی در صدا و سیما دارم و از هیچ‌کسی دلخوری ندارم. شاید درخواست من از صدا و سیما نادرست باشد، شاید سیستم آنها به‌گونه‌ای است که چنین کارهایی را دوست دارند انجام دهند. همه می‌دانند من چرا با دوربین‌های صدا و سیما مصاحبه نمی‌کنم. وقتی دوستان می‌آیند و با یک سیاهی لشکر که متأسفانه یا خوشبختانه الان فراری است و چندین بار حکم جلب وی را گرفتیم اما نتوانستیم دستگیرش کنیم، مصاحبه می‌کنند و حرف‌های او را بی‌کم و کاست و بدون تحقیق پخش می‌کنند مطمئنا به‌دنبال چیز دیگری هستند. نه یک بار، نه دوبار بلکه سه بار؛ این اصرار آنها به پخش این موضوع باعث می‌شود اعتماد من به آنها از بین برود. وگرنه من با کسی مشکلی ندارم. مشکل را آنها ایجاد کردند. چرا یک‌بار زیرنویس نزدند که فردی که این صحبت‌ها را علیه من به زبان آورده هم‌اکنون متواری است؟ چطور آن موقع رفتند و از جاهای مختلف و دور او را پیدا کردند و علیه من از او مصاحبه گرفتند اما الان برای پیدا کردنش به من کمک نمی‌کنند؟ این کار برای این است که امثال علی دایی را جلوی مردم خراب کنند. وگرنه تمام کسانی که در صداوسیما مشغول هستند دوستان خوب من هستند و با آنها هیچ مشکلی ندارم. همیشه با هم تلفنی حرف می‌زنیم و همدیگر را می‌بینیم. ناراحتی من از این است که چرا به قهرمانان مان جور دیگری نگاه می‌شود. اصلا زمانی بوده که ما بخواهیم به حیثیت مردم لطمه بزنیم که بخواهند ما را رسوا کنند؟ من نمی‌فهمم چرا بعضی اوقات این موضوع پیش می‌آید که می‌خو اهند کسی مانند من را پیش مردم خراب کنند. همه مجری‌‌ها به غیراز یک نفر به آن دامن زدند. شما اول بیایید ببینید چه اتفاقی رخ داده و صحت و سقم آن را به‌دست آورید و بعد خبری را پخش کنید. امثال من را با این خبرها نمی‌توانید خراب کنید. خیلی دلتان می‌خواست من را خراب کنید و بهانه دست شما بود. اما گذشت زمان صداقت حرف‌های من را ثابت کرده است. من از تیم ملی آمدم بیرون و آن زمان حقیقت را بازگو کردم و بعد از آن حقیقت برای همه شما مشخص شد.

 چرا صدا و سیما از کارهای ما در کرمانشاه چیزی پخش نکرد؟
متأسفانه یک طرز فکر نادرستی را راجع به امثال من در صدا و سیما پخش کردند وگرنه هیچ‌کس اندازه من ایران را دوست ندارد. کلی فرصت داشتم تا بروم اما ماندم اینجا و دوست دارم تا آخر عمر هم بمانم. وقتی به آمریکا می‌روم دلم برای ایران و هموطنانم تنگ می‌شود. خانمم می‌گوید چه شده؟ دوباره قاطی کرده‌ای؟ اما نمی‌توانم و دلم تنگ می‌شود. درخصوص قضیه کرمانشاه کلی شایعه پراکنی کردند اما یک‌بار زیر نویس نکردند که از سلبریتی‌ها پیگیری کردیم و چیزی نبوده است. چرا یک‌بار صدا و سیمایی که این همه برنامه می‌سازد به کرمانشاه نرفت و کارهایی که من کردم را پخش نکرد؟ ما که احتیاجی به این چیزها نداریم و فقط به‌خاطر خدا و دلمان این کارها را انجام دادیم. مطمئن باشید از این به بعد هم بیشتر انجام می‌دهیم. چرا یک‌بار نشان ندادند؟ پس حتما خصومتی دارند یا شاید به یک نفرشان سلام نکردیم! شاید هم سیاست آنهاست.

 کسی یک قدم برایم بردارد دو هزار قدم برایش بر می‌دارم
یک بار می‌نویسند که من را آگاهی خواسته است اما نمی‌نویسند که مشکلات حل شد. این همه زیر نویس می‌کنند که آقای دادستان فلان حرف را زد اما چرا یک‌بار نمی‌گویند این سلبریتی‌ها تبرئه شدند؟ من مشکلم این است وگرنه مشکلی ندارم. همه می‌دانند که یک نفر برای من قدمی بردارد من برای او هزار قدم برمی‌دارم. یک‌بار از موضع خود پایین بیایید. یک چیزی درست کردند و خانم من آمد گفت علی تو را به قرآن ضربه به کسی زدی؟ گفتم خانم به قرآن نزدم. زدن چه معنی دارد؟ شما در همان ورزشگاه تختی چه تعداد دوربین دارید؟ پرنده آنجا نمی‌تواند پر بزند. چطور فیلم همه صحنه‌ها هست و فیلمی که من این آقا را کتک زدم نیست؟ یک خرده منطقی باشید!

 تیم حکومتی را قبول ندارم
من معتقدم بین تیم‌های بزرگ و کوچک خیلی تفاوت قائل می‌شوند، از هر لحاظی که شما تصورش را بکنید خصوصا در مسائل داوری. تیم‌هایی مثل ما باید همیشه چوب نداشتن طرفداران‌شان را بخورند و در عین حال تیم‌هایی مثل پرسپولیس، استقلال، تراکتور و سپاهان که پرطرفدار هستند همواره از مزیت‌های خاصی بهره‌مندند. ما از زمین تا آسمان با این تیم‌ها فرق داریم و در کل در یک جبهه نمی‌جنگیم و باید در چند جبهه بجنگیم اما اینکه گفته می‌شود پرسپولیس تیم حکومتی و از اینطور حرف‌ها را به هیچ وجه قبول ندارم.
 
 فقط برای دلم درگیر جریان سر پل ذهاب شدم
من اگر این کار را شروع کردم صرفا به‌خاطر دلم بود. متأسفانه بعد از زلزله ورزقان که در آذربایجان اتفاق افتاد خدا را شکر ما نخستین نفراتی بودیم که با دست پر به آنجا رفتیم نه دست خالی. آن موقع من راه‌آهن بودم که خود باشگاه هم کمک زیادی کرد. اما این سری به خاطرهمین فضای مجازی که لااقل در این وضعیت مفید واقع شد که می‌توانستی با مردم ارتباط برقرار کنی ولی آن موقع نمی‌توانستی، به این صورت راحت عمل کردیم. مثلا در زلزله بم شاید خیلی کارها کردیم اما چیزی به این اسم وجود نداشت. فضای مجازی خیلی کمک کرده درحالی‌که ماها خیلی آن را مورد نقد قرار دادیم. فضای مجازی در عین حال که به کسانی که عقده دارند کمک می‌کند عقده هایشان را خالی کنند به من یکی کمک کرد که کمک مردم را بگیرم. به غیراز آن هم چیز دیگری نبوده است. امیدوارم به حق 5تن چنین اتفاقی برای مملکت مان به وقوع نپیوندد ولی مطمئن باشید من همواره اگر بتوانم کاری را انجام دهم دریغ نمی‌کنم.

این خبر را به اشتراک بگذارید