
هان! چه خبر آوردی...؟
کلاغ؛ پیامآور ایزد مهر

مسنترین کلاغ شناختهشده تنها 40سال عمر کرده است و اغلب کلاغها خیلی که عمر کنند، 30سال زنده خواهند بود. اما در قصهها و اساطیر «غراب»، «زاغ» یا کلاغسیاه و مردار، هزارسال عمر میکند. کلاغ گونههای متنوعی دارد اما عموما به 3نوع از پرندگان گفته میشود؛ زاغی که به غرابالزرع و عناق معروف است، غراب معروف به غراب سود و غراب معروف به غراب ابقع کلاغ پیسه. غراب در فرهنگها و ادبیات اسلامی نامهای متعدد دیگری همچون ابوحاتم، ابوحجادب، ابوالجراح، ابوحذر، ابوالشوم و... هم دارد.
اولین داستانی که با حضور پررنگ کلاغ روایت شده، به ماجرای هابیل و قابیل برمیگردد؛ وقتی هابیل قابیل را کشت و جنازه برادر بر دوش نمیدانست کجا برود و چطور پنهانش کند.
آنوقت بود که2 کلاغ آمدند و با هم جنگیدند و یکی دیگری را کشت و بعد هم در خاک پنهان کرد. قابیل صحنه را که دید بلند شد و گودالی کند و برادر را در آن گذاشت و خاک رویش ریخت. هنگام طوفان نوح هم وقتی آب کم شد و کشتی نوح روی «کوه جودی» فرود آمد، نوح زاغ را فرستاد که برود و ببیند در زمین آب چقدر مانده است. زاغ رفت و روی زمین مردهای پیدا کرد و همان جا نشست و شروع کرد به خوردن. نوح بر او لعنت فرستاد و گفت: «تو را روزی مردار باد!». برای همین هم غراب به نامهای «قاصد نوح» و «قراب نوح» هم معروف شده است.
در تاریخ اساطیر هم روایت است که در آیینمهر، هنگام قربانی گاو، غراب مانند منادی و مبشر او است. پیام ایزد را هم او به مهر میرساند. در واقع وظیفه او به مرکور (نام یکی از ایزدان رم باستان و پیک خدایان) شباهت دارد. در یکی از مراسمهای آیین میترا هم تازهوارد به کلاغ مقدس ملقب میشود. محققان براساس نقوش دیواری که در معابد مهری پیدا شده، نتیجه گرفتند که در این آیین کلاغ خدمتکاری عالیمقدار است. تشرف یافتگان به کیش مهر هم به 7مرتبه تقسیم میشدند که از پایینترین مرتبه آغاز میشد و به بالاترین مرتبه میرسید.
مراتب مختلف ظاهرا نماد صعود روان از میان آسمانها بوده است. نماد مرتبه اول کلاغ بود. به روایتی اعضای این مرتبه ماسک کلاغ بر چهره داشتند.
از این گذشته، کلاغ مانند همه پرندگان سیاه در قصههای غربی و گاه شرقی نماد هوش و فراست است. آنچه هم از قدرت و اختیارش در تعیین سرنوشت مردمان میگویند دال بر هوشیاری او است. این پرنده درنظر قبیلههای سرخپوست و مردم سیبری نماد فرهنگ و تمدن است. در بیشتر قصههای عربی و گاه روایات شرقی مشاور و ناصح هشیار مردمان هم معرفی شده است و از آینده و آنچه روی خواهد داد خبر میدهد. عمر طولانی کلاغ در اغلب فرهنگها معروف و زبانزد است.
در کتابهای حیوانشناسی ازجمله حیاتالحیوان به این ویژگی یعنی عمر دراز او در برابر عمر کم عقاب اشاره شده است:«گویند زاغ سیصدسال بزید و گاه سال عمرش از این نیز درگذرد. عقاب را 30 سال عمر بیش نباشد.» همین تقابل عمر و طبع 2پرنده معروف در فرهنگ ایران و جهان سبب شده است که پرویز خانلری با الهام از قصهای با همین مضمون از کتاب «دختری سروان» اثر «پوشکین» منظومه بلند عقاب را با این مطلع بسراید: « گشت غمناک دل و جان عقاب/ چو ازو دور شد ایام شباب...» مضمونی نزدیک به این در مناظره زاغ سیاه و باز سپید هم هست که عنصری بلخی آن را به نظم سروده است.
در ادبیات فارسی، غراب مظهر سیاهی و شومی و حذر کردن و کراهت منظر هم معرفی شده است. سنایی میسراید: «عالمی زاغ سیاه و نیست یک باز سپید/ یک رمه افراسیاب و نیست پیدا پور زال.» معزی هم سروده: «از وصالت گشت فالم سعد چون فر همای/ گر ز هجرت گشت روزم تیره چون پر غراب.» در ادبیات معاصر فارسی هم گاهی کلاغ مظهر خبرچینی و بهویژه خبر بد معرفی شده که در این صورت بیشتر به نوع خاصی از آن معروف به زاغی نظر بوده است. فروغ فرخزاد سروده است: «آن کلاغی که پرید/ از فراز سر ما/ و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد/ و صدایش همچون نیزه کوتاهی، پهنای افق را پیمود/ خبر ما را با خود خواهد برد به شهر... .»
ادگار آلنپو ـ شاعر و نویسنده آمریکایی ـ شعری دارد به نام کلاغ که در آن به شوم و بدخبر بودن این پرنده، اشاره شده است. اخوان ثالث هم در شعر خود به داستان کلاغ در شعر آلنپو اشاره میکند: «بگویمش که او/ چونان کلاغ پیر پو/ شبخوانی تاریک و تلخش چیست... .»
با نگاهی به فرهنگ اساطیر و داستانوارهها از یاحقی