• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
پنج شنبه 25 بهمن 1397
کد مطلب : 47742
+
-

درباره پرنده‌ای که رد پایش در ادبیات عامیانه ، افسانه‌ها و داستان‌های ایرانی زیاد دیده می‌شود

کلاغ هم ساعت کاری دارد!

کلاغ هم ساعت کاری دارد!


لیلا باقری
شاید برخی‌ها علاقه چندانی به کلاغ‌ها نداشته باشند؛ چون نه آن زیبایی کلیشه‌ای پرندگانی مانند طوطی و طاووس را دارند و نه صدای خوشی برای خواندن. این ظاهر و صدا باعث شده است، مظلوم واقع شوند و تعبیرهای مختلف و نه‌چندان خوشایندی از آنها در ادبیات عامیانه ایران و دیگر کشورها شود. اما اگر کمی بیشتر از این پرنده بدانیم، حس بهتری به او خواهیم داشت؛ نه‌تنها حس بهتر، که می‌فهمیم چقدر این پرنده که از دسته گنجشک‌سانان است و جایگاه ویژه‌ای هم در ادبیات ایرانی و اسلامی دارد، دوست‌داشتنی است؛ پرنده‌ای باهوش، سختکوش و در برخی تعابیر «نجات‌بخش»؛ پرنده‌ای که در اساطیر ایرانی پیغام‌آور ایزد مهر است. اینجا کمی درباره کلاغ باسیاست می‌خوانیم و شیوه زندگی روزمره‌اش و رابطه‌ای که با آدم‌ها دارد.

    کلاغ‌های فراری از تهران
تأمین غذا همه‌جای دنیا، برای اغلب جانداران کار سختی است اما این امر برای کلاغ آخرین دغدغه‌ است؛چراکه موجودی همه‌چیزخوار است و اصلا عیب و عارش نمی‌آید که نوک به همه‌چیز بزند. کلاغ معروف است به مرده‌خواری، زباله گردی و... برای همین هرجایی که مرکز دپوی زباله باشد، سر و کله‌اش پیدا می‌شود. هندی‌ها می‌گویند هر شهری به سمت آلودگی برود، کلاغ‌ها در آنجا  زیاد می‌شوند و هرجا به سمت تمیزی برود قرقاول‌ها؛ چون قرقاول نیاز به محیطی تمیز دارد. می‌شود البته به نیمه‌روشن این ماجرا نگاه کرد و گفت کلاغ است که ناپاکی‌ها را از روی زمین می‌خورد و زمین را پاک نگه می‌دارد اما اگر فکر می‌کنید این ویژگی کلاغ باعث می‌شود که تهران را جای خوبی برای زندگی بداند، در اشتباهید. از چند سال پیش کارشناسان محیط‌زیست مهاجرت دست‌جمعی کلاغ‌ها را از تهران گزارش داده‌اند. درست است آنها عاشق زباله هستند اما آنقدر باهوشند که بدانند میان این‌همه گاز سمی می‌میرند. برای همین باوجود همه جان‌سختی‌ای که دارند، مانند دیگر پرنده‌هایی که تهران را ترک گفتند، در حال فرار از این شهر هستند. فعالان محیط‌زیست سال‌ها قبل ضمن ابراز نگرانی از مهاجرت کلاغ‌ها گفته بودند، این موضوع نشانه یک فاجعه در اکوسیستم شهری است و درصورت ادامه این روند، دیگر گونه‌های پرندگان نیز دچار این سرنوشت شده و روزی خواهد رسید که تهران جز برج‌های بلند چیز دیگری نخواهد بود و این شهروندان را از محیط‌زیست جدا و تحمل آن را سخت خواهد کرد.

    کلاغ‌های شاغل...
شاید برایتان جالب باشد که بدانید کلاغ‌ها هر روز دسته‌جمعی از محل زندگی‌شان به محل کارشان پرواز می‌کنند. از صبح تا شب کار می‌کنند و دوباره شب برای استراحت به محل زندگی برمی‌گردند. به گفته پرنده‌شناسان، کلاغ‌ها از صبح زود تا آخر شب کار می‌کنند. برخی گمان می‌کنند تعداد کلاغ‌ها در زمستان کم است اما به‌عنوان مثال کلاغ‌ها در تهران هر روز از داخل شهر مهاجرت می‌کنند و به خارج از شهر می‌روند. در زمان تاریکی هوا هم به‌دلیل سردی هوا در حاشیه و اطراف تهران به شهر برمی‌گردند و استراحت می‌کنند. مهاجرت کلاغ‌ها بیشتر به سمت مراکز زباله در شرق، جنوب شرق و جنوب تهران مثل کهریزک است. هرجایی که مرکز دپوی زباله داشته باشد، کلاغ‌ها برای تغذیه به آنجا می‌روند.

برای تغذیه هم گاهی روش‌های جالبی دارند. آنها برای خوردن دانه‌هایی مانند فندق یا گردو که هیچ منفذی ندارند، آنها را در زمانی که چراغ راهنمایی سبز است، وسط خیابان می‌گذارند تا ماشین از روی آنها عبور کند و بعد برای خوردن مغز دانه برمی‌گردند. آنقدر هم باهوشند که براساس تجربه بدانند چرخ ماشین‌های سنگین دانه‌ها را له کرده و برای همین ماشین‌های سبک‌تر را انتخاب می‌کنند.

    کلاغ‌های باهوش و عصبانی!
کلاغ‌ها بین 9هزار و 719گونه پرنده وحشی در دنیا، باهوش‌ترین آنها هستند. در تهران هم چند نوع کلاغ داریم؛ کلاغ ابلق (طوسی و سیاه)، کلاغ زاغی دم‌دراز، زاغ نوک‌سرخ (بومی شمال شهر تهران) که کلاغی سیاه با نوکی قرمز است و قراق که کلاغی درشت و کاملا سیاه است که در جنوب تهران دیده می‌شود؛ پرنده‌‌هایی که قدیمی‌ها فکر می‌کردند 400سال عمر می‌کنند درحالی‌که پیرترین کلاغ دنیا تنها 40سال عمر کرده است. به گفته کارشناسان، آنها عمر زیادی ندارند چون سن بلوغ آنها خیلی زود است و طبیعت هم به آنها اجازه نمی‌دهد که آنقدر زیاد عمر کنند. از دیگر وی‍‍ژگی کلاغ‌ها این است که با بالا رفتن سن، پرهایشان سفید می‌شود؛ درست مثل آدم‌ها که مویشان سفید می‌شود.

وقتی هم قلمروطلبی می‌کنند اجازه ورود کسی به قلمرویشان را نمی‌دهند، حتی اجازه ورود پرنده‌ای همنوع خودشان را. شاید شما هم تجربه نزدیک‌شدن به لانه کلاغ‌ها و شدت برخورد و حمله‌ای که با نوک و پنجه‌های بسیار قوی خود دارند را داشته باشید. جالب اینکه آنها آنقدر باهوش هستند که به خوبی چهره فرد مزاحم، خطرناک و مهاجم را تا 5سال به‌خاطر می‌سپرند، و البته به دیگر کلاغان خبر از چگونگی چهره مهاجم را می‌دهند! این قدرت تشخیص و هوش در آزمایشی مشهور به اثبات رسیده است. گروهی از دانشمندان دانشگاه واشنگتن برای مدت زیادی رفتار کلاغ‌ها را مورد بررسی قرار دادند. در منطقه سیاتل واشنگتن، یکی از محققان برای مدتی ماسکی با ظاهری خطرناک به چهره می‌زد و کلاغ‌ها را به دام می‌انداخت و بعد رها می‌کرد. بعد از ۵ سال از این آزمایش، آنها متوجه شدند کلاغ‌های زیادی در آن منطقه، نسبت به این ماسک واکنش خصمانه‌ای دارند و این یعنی کلاغ‌های به دام افتاده همنوعان خودشان را از خطر چهر‌ه‌ای با مشخصات مشخص آگاه کرده بودند. تعداد کلاغ‌هایی که در ابتدا به دام افتاده بودند، کم بود اما پس از این اتفاق، تعداد کلاغ‌هایی که از این ماسک فرار می‌کردند، افزایش یافت.


علت باریدن برف کلاغ‌ها هستند! چون برف را دوست دارند و هنگام ریزش برف عروسی می‌کنند. اگر کلاغ ابلقی روی سنگی بنشیند و قارقار کند، باران خواهد بارید


کلاغ‌ها هر روز دسته‌جمعی از محل زندگی‌شان به محل کارشان پرواز می‌کنند. از صبح تا شب کار می‌کنند و دوباره شب برای استراحت به محل زندگی‌شان برمی‌گردند



داستان‌های عامیانه زاغ
چه بر سر پرهای سفید و صدای خوش کلاغ آمد؟


کلاغ در داستان‌های زیادی آمده است اما درباره خود او هم قصه‌های جذابی وجود دارد. می‌گویند خضر و الیاس(ع) مَشکی از آب حیات به شاخه‌ای از درخت خرگ آویخته بودند و می‌آورند. کلاغی تشنه بر مشک نوک زد. مشک سوراخ شد و آب بر شاخه خرگ ریخت. از این‌رو درخت خرگ همیشه سبز و عمر کلاغ دراز است. کلاغ در داستان قرآنی «ابراهیم(ع) و مرغان» هم حضور دارد و یکی از 4پرنده‌ای است که ابراهیم(ع) به امر خداوند آنها را تکه‌تکه می‌کند تا بازآفرینی و رستاخیزشان را ببیند.کلاغ در برخی قصه‌ها نماد نجات‌بخشی هم هست؛ برای نمونه در حکایت دیدار ابراهیم خواص با اعرابی واصلی که خداوند هر روز به‌واسطه کلاغی قرصی نان برای او می‌فرستد یا در قصه‌ای دیگر مالک دینار زاغی را می‌بیند که از سوی غیب، مأمور نجات جان مسافر گرفتاری است و یا روایت ابن‌بزار از قصه کلاغی که به امر الهی، برای شیخ‌صفی و مهمانان او خرگوشی شکار می‌کند. در روایت‌های فارسی هم کلاغ از یک‌طرف با روشنایی و خورشید و از یک‌طرف با تاریکی و شب ارتباط دارد. همین ارتباط دوسویه هم هست که کلاغ را در نقش‌های سیاه یا سفید داستان‌ها و روایت‌های تمثیلی ظاهر می‌کند. در حکایت «بومان و زاغان» از کلیله‌و‌دمنه زاغ، پرنده روز و روشنایی است و در مقابل، بوف پرنده شب و نماد ماه‌پرستی. اما قصه جالبی در اسطوره‌های یونانی هست که می‌گوید آپولون، ایزد خورشید، یک روز که با ارابه چهار اسبی خود از میان آسمان‌ها عبور می‌کرد یکباره تشنه شد. خدمتکار خود کلاغ را فرستاد تا ظرف او را پر از آب کند. کلاغ روانه ماموریتی شد تا ظرف آبی برای او بیاورد. کلاغ سپید زیبا در این ماموریت قصد کوتاهی نداشت، اما او در نزدیکی چشمه، درخت انجیری دید و به قصد استراحت در سایه برگ‌هایش روی آن نشست.  در آن زمان میوه‌های درخت هنوز نرسیده بودند. به همین علت کلاغ تصمیم گرفت تا زمانی که میوه‌ها برسند منتظر بماند! در بازگشت، کلاغ دچار عذاب وجدان شد؛ به همین‌خاطر یک مارآبی را به وسیله ناخن‌هایش گرفت تا ادعا کند که این حیوان خزنده به او حمله کرده و مانع انجام مسئولیتش شده است و مار را مسئول تأخیرش معرفی کرد. اما آپولون همه‌‌چیز را می‌دانست و برای تنبیه او، رنگ سپید‌نقره‌ای او را مشکی و صدای زیبایش را گوشخراش کرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید