سختجانی و تجارب ابتدایی کودکی
علی فیروزآبادی/ روانپزشک
تجارب ناخوشایند کودکی موجب افزایش احتمال ابتلا به اختلالات روانشناختی از طریق ایجاد تغییرات دیرپای هورمونی، شیمیایی و عصبی میشود. این تغییرات مقاومت فرد در برابر فشارهای روانی را در زمان بزرگسالی کاهش میدهد. اما در مواردی نیز با افرادی روبهرو میشویم که این تجارب ناخوشایند را تاب آورده و فشارهای روانی را پشت سر میگذارند. یکی از مهمترین عواملی که به این تابآوری کمک میکند، وجود رابطهای نزدیک و قوی با یک فرد بزرگسال است.
بهطور مثال، کیفیت مراقبتی که کودک بهدنبال ازدست دادن یکی از والدین دریافت میکند، میتواند از بروز افسردگی در سالهای بعد پیشگیری کند. در مواقع جنگ و سوانح طبیعی کودکانی که در کنار والدین خود قرار داشتند و از آنها جدا نشدند سختجانی بیشتری نشان دادند. مطالعه روی جوندگان نشان داده که ارتباط مثبت و گرم مادر با نوزاد از طریق لیسزدن و تماسبدنی نقش بسزایی در کاهش ترس حیوان در دوران بلوغ و تعدیل پاسخ هورمونی نسبت به فشار روانی دارد.
پژوهشهایی دیگر حاکی از این بودهاند که قرار گرفتن در معرض درجاتی از فشار روانی «قابل مدیریت» در زمان کودکی میتواند به مقاومت فرد در برابر ناملایمات در آینده منجر شود. در میمونها مشاهده کردهاند که جدا کردن موقت و کوتاهمدت حیوان از دیگر میمونها موجب تطابق بهتر وی در آینده در برابر فشارهای محیطی میشود.