«مسیر 60کیلومتری از کافه بلوچی تا مرز، 20ساعت در راه بودهاند. آنها برای رسیدن به مرز و رساندن گازوئیل مجبورند از میان رودخانههای فصلی بگذرند، از مسیرهای سنگلاخی عبور کنند و با دستکم 2هزار لیتر سوخت، کوههای را بالا بروند که تصورش شبیه به یک کابوس است. کافه بلوچی آخرین محل دپوی گازوئیل و بنزین قاچاق در مرز شهرستان سرباز در سیستان و بلوچستان است.» حمید حاجیپور همه مسیر قاچاق سوخت را در مرزهای ایران پیموده و گزارش تکاندهندهای از وضعیت مرزنشینان تهیه کرده بود. این گزارش صرفا قدم زدن روی رد پای اوست؛ تعریف تجربههای کسی که چیزهایی دیده است که ما آن را شنیدهایم.
شوتیها یا میکشند یا کشته میشوند
روزانه بیش از 5میلیون لیتر سوخت از مرزهای سرباز و سراوان خارج میشود و یکی از مسیرهای اصلی سوخت قاچاقی که به سوی سیستان و بلوچستان میرود، کرمان است. مسافتها را «شوتیها» طی میکنند. آنها با ماشین پژو، سمند یا پراید سوخت را به مقصد میرسانند و سرعتشان خیلی بالاست. بیشترشان چندماشینه و پشت سر هم حرکت میکنند و ماشینی به فاصله چند کیلومتر جلوتر از آنها در حرکت است؛ «راه پاککن». شوتیها بین 800تا 1000لیتر سوخت قاچاق را در نایلونهای بسیار بزرگ و ضخیمی میریزند که بومیها به آن «مشک» میگویند و در مقصد آن را به کسانی که گازوئیل و بنزین را انبار میکنند تحویل میدهند. ماجرا زمانی غمانگیز میشود که مشخص میشود جماعتی که تا چند سال پیش کارشان کشاورزی و باغداری بوده، اکنون بیشترشان در کار سوخت قاچاق هستند؛ گازوئیل و بنزین میخرند و در بشکه و مخازنی که زیر زمین پنهان کردهاند، انبار میکنند. آنها از شوتی و اتوبوس و ماشینهای سنگین سوخت را میخرند و به نیسانیها میفروشند. در این روستاها هر قدر به خانهها نزدیکتر شوید بوی گازوئیل بیشتر میشود. همهجا بشکه و مخازن 10و 20هزار لیتری ذخیره گازوئیل هست. شلنگهایی از دل زمین بیرون آمده انگار بیدلیل است. گویی به خاک جای آب گازوئیل خوراندهاند. قیمت هر بشکه 220لیتری گازوئیل سر مرز 800هزار تومان شده. خاک این روستا روغنی شده و نخلها رو به خشکی رفتهاند. روستای میثمآباد به انبار شرکت نفت میماند. اهالیاش دیگر کشاورزی نمیکنند. آنها ترجیح میدهند سهمیه ماهانه گازوئیلشان را که برای موتور آب مزرعه به آنها میدهند، بفروشند تا خرج زندگیشان را در بیاورند؛ مثلا کشاورزی که ماهانه هزار لیتر سهمیه گازوئیل داشته به جای آنکه امسال برای زمین کشاورزی هزینه کند و معلوم نباشد که سودی میکند، سهمیهاش را لیتری 2هزار و 700تومان میفروشد؛ این یعنی ماهی 2میلیون و 700هزار تومان بیدردسر دستش را میگیرد.
سوار بر بمبهای ساعتی
«گازوئیلکشها میزنند، میکشند و فرار میکنند.» این؛ صحبت اصلی اهالی روستاهای اطراف کرمان است که جادهشان در معرض رفتوآمد این شوتیهاست. «پیش خودشان میگویند که بیمه داریم و دیه را بیمه میدهد. عین خیالشان نیست. حتی یک شب هم بازداشت نمیشوند. ای کاش پلیس جلوی اینها را بگیرد. این جماعت خلاف میکنند. گازوئیل میبرند و به جای آن مواد و اسلحه میآورند. میتوانند مثل بقیه کشاورزی و کارگری کنند. ما که نمیتوانیم هزینه خودخواهی و حرص و طمع آنها را بدهیم.» این صحبتهای زنی عزادار است که 2 نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده. البته این مشکل یک روز و 2 روز این روستاها نیست؛ 15سال است که گازوئیل و بنزینکشها از این جادههای بهاصطلاح ترانزیتی رفتوآمد میکنند. بیشتر نیسانهایی که گازوئیلکشی میکنند پلاک ندارند و شبها چراغ خاموش میروند. یک طرف جاده گازوئیل قرار میگیرد و از آن طرف جاده به افغانستان میرود.
ایرانشهر هم مثل جیرفت و رودبار جاده ترانزیتی انتقال سوخت قاچاق است؛ راه اصلی و بیش از 60راه فرعی دارد که با مسدود کردن راه برای قاچاقچیان، راه دیگری از سوی آنها باز میشود؛ مثل جازموریان که هر وقت جاده آسفالته بسته میشود، گازوئیلکشها از تالاب خشکیده راه باز میکنند به سوی ایرانشهر.
ایرانشهر بهدلیل موقعیت جغرافیایی دقیقا وسط مسیر کرمان به زاهدان، زاهدان به چابهار و بندرعباس قرار گرفته است. همین موقعیت فوقالعاده، این شهر و جادههایش را به مهمترین منطقه برای دپو و ترانزیت سوخت قاچاق تبدیل کرده است. 2محل دپوی اصلی در ایرانشهر وجود دارد؛ محله چاه جمال که زمانی دهستانی بوده و «تمپ ریگان». تعداد نیسان و پژوهایی که به این منطقه تردد میکنند زیاد است و کرایه هر نیسانی که به کافه بلوچی سوخت میبرد بین 2میلیون و 500هزار تا 3میلیون تومان است. این تفاوت قیمت بهدلیل بالا و پایین شدن نرخ ارز و در ادامه قیمت سوخت در مرز است.
ایستگاه آخر؛ کافه بلوچی
کافه بلوچی آخرین ایستگاه کسانی است که در زمینه قاچاق سوخت فعالیت دارند. این روستای بزرگ میتواند شعبهای از شرکت نفت باشد. گازوئیلکشها برای رسیدن به کافه بلوچی باید از جاده ایرانشهر به چابهار، قبل از راسک بپیچند بهسوی سرباز و بعد از گذشتن از روستای «ایتک»، 30کیلومتر راه بروند تا برسند به کافه گازوئیلکشها. بیشتر ساکنان کافه بلوچی، اهل این منطقه نیستند بلکه از پاکستان، کردستان، زاهدان و شهرهای دیگر آمدهاند و این روستا به محلی تبدیل شده که سوخت مثل نقل و نبات معامله میشود و معمولا قیمت خرید و فروش یکسان است. برای وارد یا خارج شدن به کافه بلوچی باید در ترافیک ماند چرا که تردد خودروهای گازوئیلکش بیش از حد و گنجایش معابر این روستاست.
مسیری که از طریق آن سوخت قاچاق میشود، زنجیرهای است که از عمق کشور آغاز و هر قدر که به مرز نزدیک میشویم تعداد حلقههای آن زیادتر میشود و تعداد زیادی از افراد در سود آن سهیم میشوند و در کنار آن برخی از مشاغل همچون مکانیکی، جلوبندیسازی، فروشندگان گالن و پمپهای برقی، قصابی، بقالی، میوهفروشی و... از این چرخه بهرهمند میشوند.
آمارها نشان میدهد بیش از 90درصد از سوختی که از مرزهای سیستان و بلوچستان به کشور پاکستان قاچاق میشود از عمق کشور یا استانهای کرمان ، یزد ، اصفهان ، تهران ، قم و حتی استانهای دورتر است. طی 9ماه گذشته بالا رفتن نرخ ارز منجر به افزایش بیرویه قاچاق سوخت شده و بررسی کشفیات مأموران مبارزه با کالای قاچاق این استان نشان میدهد که 11میلیون لیتر گازوئیل و بنزین توقیف شده است که این آمار نسبت بهمدت مشابه افزایش 64درصدی داشته است. در همین رابطه با تلاش مسئولان و نظارت آنها برای مقابله با این معضل در 6ماه گذشته بیش از 170هزار کارت سوخت اجارهای که از استانهای دیگر برای سوختگیری به استان سیستان و بلوچستان ارسال شده بود، مسدود و از دور خارج شدهاست.
سه شنبه 23 بهمن 1397
کد مطلب :
47522
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/LVVg
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved