• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
سه شنبه 16 بهمن 1397
کد مطلب : 47210
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vpxX
+
-

تأملی بر رابطه دانشگاه و بخش اجرا در حوزه منابع طبیعی

رحیم ملک‌نیا/عضو هیأت علمی دانشگاه لرستان


همخوانی آموزش و پژوهش در دانشگاه‌ها با نیازهای سازمان‌های اجرایی در حوزه منابع طبیعی همانند سایر بخش‌ها، همیشه مورد بحث بوده است. بخش اجرا که متشکل از فارغ‌التحصیلان دانشگاه است، اعتقاد دارد که دانشگاه در تربیت نیروی متخصص موفق نبوده و پژوهش‌های آن برای پاسخ به نیازهای اجرایی صورت نمی‌گیرد.
شرایط حاضر و وظیفه دانشگاه و بخش اجرا در این زمینه، از 2جنبه آموزشی و پژوهشی قابل بررسی است. در بحث آموزش و تربیت نیرو در مقاطع مختلف، در سالیان اخیر سعی شده است که با بازنگری دروس و سرفصل‌ها، نیاز بخش اجرا مورد توجه قرار گیرد؛ اما بازنگری صورت‌گرفته دارای ایراداتی است که رفع آنها برای کارآمدی آموزش ضروری است. لازم است که دروس و سرفصل‌ها با توجه به تغییرات ایجاد‌شده در مدیریت منابع طبیعی و یافته‌های علمی نو، بازنگری شود. از سوی دیگر، ضروری است که دانشگاه‌های مختلف کشور دروسی متناسب با شرایط و نیازهای منطقه‌ای خود را در چارت آموزشی قرار دهند. تضعیف بخش عملی دروس از ایرادات مهم دیگر دانشگاه است. هزینه‌بر‌بودن بازدید‌ها و عملیات میدانی و روند طولانی کسب مجوز سفرها یا بازدیدهای علمی باعث شده که بخش عملی آموزش در قیاس با بخش تئوری ضعیف‌تر باشد و دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها شناخت عملی کمی از عرصه‌های طبیعی متنوع کشور و اصول اجرایی داشته باشند. کم‌رنگ‌بودن نقش آموزش در روند ارتقای اعضای هیأت علمی از دیگر دلایل کم‌توجهی به آموزش در دانشگاه است.
در بخش پژوهش به‌رغم تکراری‌بودن و تقاضا‌محور‌نبودن بخشی از تحقیقات، در جنبه‌های مختلف مدیریت منابع طبیعی از قبیل فنون سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی، آفات و بیماری‌ها و مسائل اجتماعی، پژوهش‌های صورت‌گرفته بر مبنای علم و ابزار روز و با توجه به نیاز، بخش اجرا صورت می‌گیرد. انتشار نتایج این تحقیقات در مجلات معتبر بین‌المللی موید این امر است. اما بهره‌گیری از یافته‌های پژوهشی دانشگاه‌ها در بخش اجرا کم‌رنگ است. در واقع به‌رغم طراحی و اجرای برخی پژوهش‌های دانشگاهی براساس مشکلات موجود در مدیریت منابع طبیعی، این نتایج با بی‌توجهی بخش اجرا روبه‌رو‌ست. مثال عینی این امر، مسئله مدیریت پایدار جنگل‌های شمال است که آغاز پژوهش دانشگاهی آن با مطالعات متعددی از قبیل آمایش جنگل، مدیریت چند‌منظوره و مسائل پایش پایداری، بیش از یک دهه سابقه دارد، اما نتایج این تحقیقات در تدوین طرح مدیریت پایدار جنگل‌های شمال، مورد توجه قرار نگرفته است. یافته‌های مطالعات اجتماعی منابع طبیعی و به‌طور خاص در مناطقی مانند زاگرس که با مسائل اینچنینی بیشتر مواجه است نیز به تصمیم‌گیری بخش اجرا راه نیافته است.
وضعیت موجود این سؤال را مطرح می‌کند که آیا در بخش اجرا ظرفیتی برای استفاده از نتایج این مطالعات وجود ندارد یا مدیران اجرایی لزومی به استفاده از این نتایج نمی‌بینند و ترجیح می‌دهند که در قالب طرح‌هایی و با صرف هزینه، پژوهش‌ها را تکرار کنند. همچنین تمرکز سازمان بر مسائل حقوقی ناشی از تضاد بین سازمان با مردم محلی و سازمان‌های دیگر، فرصت استفاده از نتایج پژوهشی دانشگاه یا مسائل آموزشی جدید را محدود کرده است. در کنار بی‌توجهی به یافته‌های تحقیقاتی، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در ارائه نیازهای پژوهشی خود به دانشگاه‌ها و متناسب با ظرفیت آنها کوتاهی کرده است. اگرچه سازمان جنگل‌ها خود دارای بازوی پژوهشی است، اما ظرفیت بالای دانشگاه‌های حوزه منابع طبیعی می‌تواند بخش وسیعی از نیازهای تحقیقاتی آن را برطرف کند که این امر نیازمند تعامل بیشتر این دو بخش است.
در سالیان اخیر و با گسترش تحصیلات تکمیلی، فرصت ادامه تحصیل برای شاغلان بخش اجرا و مخصوصا مدیران سازمان و ادارات کل فراهم شده است. وضعیت موجود فرصتی است که کارشناسان و مدیران سازمان بتوانند در دانشگاه تحقیقات هدفمند و تقاضامحور را اجرا کنند. بررسی تناسب موضوع رساله‌های این افراد با نیاز سازمان متبوع می‌تواند زوایای مختلف و پنهان این بحث قدیمی را روشن سازد. با این حال، دلیل وضعیت مورد نقد حاضر هرآنچه باشد، لازم است با تقویت تعامل این دو بخش، تناسب آموزش و پژوهش در دانشگاه با نیازهای اجرا و ظرفیت بخش اجرا برای استفاده از نتایج تحقیقات دانشگاهی بهبود یابد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید