نورچشمیها و دور از چشمها
دوران 8ساله حضور کارلوس کیروش در فوتبال ایران به پایان رسید. با جدایی سرمربی پرتغالی، بدون تردید سلیقه تازهای روی نیمکت تیم شکل خواهد گرفت و شاید نفرات متفاوتی به اردوهای تیم ملی دعوت شوند. کارلوس در این سالها فهرستی از مهرههای مورد علاقه داشت که به هر قیمتی از آنها استفاده میکرد. او چند بازیکن دیگر را نیز «ستارهدار» کرده بود و حاضر نمیشد از این نفرات در اردوهای تیم ملی استفاده کند. یکی از انتقادهای بزرگ به این سرمربی، به این موضوع برمیگردد که او بهویژه در خط دفاعی، از تمام ظرفیت موجود فوتبال ایران استفاده نکرد و در این بخش از زمین، دست به اشتباه بزرگی زد که تاوانش تحقیر شدن بهدست ژاپن بود.
در تیم «پسران کیروش» در فوتبال ایران، علیرضا حقیقی سنگربان بود. هیچکس تصور نمیکرد گلری در این سطح، حضور در جام جهانی را تجربه کند اما کیروش در میان ناباوری او را به فهرست 23نفرهاش برای
جام جهانی برزیل راه داد؛ دروازهبانی که حتی در یکی از مسابقههای مرحله مقدماتی این جام به میدان نرفته بود، ناگهان در برزیل فیکس شد و مدتی بعد در جام ملتهای آسیا نیز دروازهبان اصلی ایران بود و همه پنالتیهای عراق را نیز تنها بهعنوان تماشاگر دنبال کرد. کیروش البته بالاخره توانست گمشدهاش در این بخش از زمین را پیدا کند و بیرو را مورد استفاده قرار بدهد اما یک جام جهانی و یک جام ملتها، بهمراتب بیشتر از استحقاق حقیقی بهنظر میرسد. در سمت راست خط دفاعی بدون تردید «رامین رضاییان» سوگلی موردنظر است؛ بازیکنی که اشتباههایش در دیدار با ژاپن، کمر تیم ملی را شکست و البته در جام جهانی نیز پایهگذار گل اسپانیا شد. رامین هرگز یک «مدافع» خوب و ایدهآل برای تیم ملی نبوده است. «احسان حاج صفی» نیز هیچوقت به یک مدافع چپ ششدانگ تبدیل نشد اما در تیم کیروش، بیشتر از هر بازیکن دیگری به میدان رفت و حتی به بازوبند کاپیتانی نیز رسید. سوگلیهای کیروش در قلب دفاع، کنعانیزادگان و خانزاده بودند. چهکسی باور میکند که آنها با این کیفیت، توانستهاند لباس تیم ملی را بپوشند؟ در خط هافبک، میتوان به روزبه چشمی اشاره کرد که کیروش او را با صفت «مدرن» مورد ستایش قرار میداد. وحید امیری نیز حتی در بدترین روزهای فوتبالش، بازیکن ثابت تیم کیروش بود و به هیچ قیمتی از ترکیب خارج نمیشد. علاقه سیکیو به کریم انصاریفرد آنقدر زیاد بود که این بازیکن برای بازی کردن در جام جهانی، در پست غیرتخصصی هافبک قرار گرفت. در خط حمله، سردار آزمون سوگلی شماره یک کارلوس کیروش محسوب میشد؛ بازیکنی که مرد پرتغالی برای بازگرداندنش به تیم ملی پس از خداحافظی، حتی روی اصولش نیز پا گذاشت. از مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش نیز باید بهعنوان دیگر پسران هجومی کیروش یاد کرد. علیرضا با مصدومیت و ناآمادگی به جام ملتها رسید اما به محض دریافت چراغ سبز پزشکی، ناگهان در همه دیدارها فیکس شد و به جز مسابقه با عمان، دیگر درخششی در این تیم نداشت.پیراهن شماره یک در تیم مغضوبان کیروش، به سیدمهدی رحمتی تعلق دارد؛ گلری که در عین شایستگی بهخاطر اختلاف نظر با این مربی، هرگز نتوانست حضور در جام جهانی بهعنوان دروازهبان را تجربه کند. «شجاعخلیلزاده» در بهترین روزهای فوتبالش، از بازی برای تیم ملی محروم شد تا به تماشای نمایشهای کنعانی بنشیند. اگر شجاع در پست دفاع راست این تیم قرار بگیرد، هادی عقیلی و سیدجلال حسینی مردان مرکزی این تیم در دفاع هستند و پست دفاع چپ نیز به محمد انصاری سپرده میشود که از مدتها قبل، در لیست سیاه کارلوس کیروش قرار گرفت. در میانه میدان محسن مسلمان و سروش رفیعی از یک جایی به بعد، دیگر هرگز در فهرستهای کارلوس دیده نشدند. حتی «سامان قدوس» که توسط این مربی به تیم ملی ایران فراخوانده شد، همواره یک نیمکتنشین در تیم او به شمار میرود. قدوس به محض ورود به زمین، شاهکار میکرد و میدرخشید اما باز هم کیروش اصرار داشت تا این بازیکن را روی نیمکت قرار بدهد؛ بازیکنی که بهنظر میرسید حتی در تیم ملی سوئد نیز به سادگی فیکس میشود. در خط حمله علی علیپور حتی با وجود آقای گلی در لیگ برتر، هیچوقت یک انتخاب جدی برای سرمربی تیم ملی به شمار نمیرفت. کاوه رضایی همیشه از فهرستهای کیروش خط میخورد و محمدرضا خلعتبری نیز در آستانه جام جهانی 2014با یک حذف غیرمنتظره روبهرو شد.
پایان کار کیروش در فوتبال ایران، برای گروهی از بازیکنان خبر نگرانکنندهای بهنظر میرسد وبرای گروهی دیگر، کاملا امیدوارکننده است. بدون تردید با سرمربی جدید، معادلههای دعوت بازیکنان به تیم ملی نیز تغییر خواهد کرد. حالا دیگر شاید گروهی از سوگلیهای کیروش پشت خط بمانند و بخشی از مهرههای مغضوب او دوباره به تیم ملی دعوت شوند.