![ساختار ما و ساختار قهرمانها](/img/newspaper_pages/1397/11%20BAHMAN/14/varzeshi/06.jpg)
ساختار ما و ساختار قهرمانها
![ساختار ما و ساختار قهرمانها](/img/newspaper_pages/1397/11%20BAHMAN/14/varzeshi/06.jpg)
اولین قهرمانی تاریخ قطر در جام ملتهای آسیا، در اوج شایستگی بهدست آمد. این قهرمانی به هیچوجه ناشی از شانس و تصادف نبود و عنابیها با اقتدار روی سکوی اول آسیا ایستادند. این تیم از سختترین مسیر ممکن به فینال رسید و در دیدار نهایی نیز برتریاش را در مقابل ژاپن به رخ کشید. قطر پس از شکست دادن کرهشمالی و لبنان، عربستان را از پیشرو برداشت. این تیم در نخستین مرحله حذفی عراق را شکست داد، سپس از کرهجنوبی عبور کرد و در نهایت با تحقیر امارات میزبان توانست راهی دیدار نهایی شود. آمار فوقالعاده گلهای زده و خورده، نشان از آمادگی بالای این تیم در جام ملتها دارد. معزعلی، اکرم عفیف و سعید الشیب بهترینهای قطر در این جام بودند اما به هیچ قیمتی نمیتوان این موفقیت را ناشی از درخشش تک ستارهها دانست. قطر یک «تیم» واقعی بود و حتی در چند نوبت محرومیت ستارههای کلیدی آنها را دچار مشکل نکرد. برگ برنده قطر در این جام، ساختار بینقصی بود که در بازی این تیم دیده میشد.
در ستایش عملکرد کارلوس کیروش در فوتبال ایران، مدام از تغییر «ساختار» بازی تیم ملی زیرنظر این مربی صحبت میشود. البته که کارلوس در این 8سال تغییرات زیادی در تیم ملی ایجاد کرده اما مشخص نیست چرا این ساختاری که مدام مورد تحسین قرار میگیرد، با خوردن یک گل به فروپاشی منجر میشود. تیمی مثل قطر در جام ملتها یک استراتژی کاملا روشن داشت. آنها به جای انجام بازی تدافعی، با انتقال تدریجی توپ از دفاع به حمله بهدنبال خلق موقعیتهای گلزنی بودند و موفق شدند به این هدف دست پیدا کنند. تیم کارلوس کیروش اما عقب مینشست تا از اشتباه نفرات دفاعی تیمهای حریف بهره ببرد. در ساختار تیم کیروش، اشتباه خط دفاعی تیم روبهرو یکی از مهمترین عوامل گلزنی تیم بهشمار میرفت. مهرههای خط دفاعی عمان و چین در این دام افتادند اما مدافعان ژاپنی مرتکب هیچ اشتباهی نشدند و تیم ملی نتوانست توپ را از روی خط دروازه این تیم عبور بدهد. تیم کیروش بعد از همه این سالها هنوز در بازی مقابل تیمهای تقریبا همتراز با مشکل روبهرو میشود. اگر حریف یمن باشد، ایران هجومی بازی خواهد کرد و اگر حریف اسپانیا باشد، تیم ملی مطلقا به دفاع خواهد رفت اما اگر حریف در سطح نزدیکی با ایران قرار داشته باشد، عملا هیچ برنامه مشخصی برای ضربه زدن به تیم روبهرو وجود ندارد. تجربه ثابت کرده که اگر تیم کیروش به دفاع همهجانبه دست نزند،ستارههای خط دفاعی این تیم چندان قابل اطمینان نیستند و نمیتوانند به تنهایی گلیمشان را از آب بکشند. این آن ساختاری نیست که از مربی پرتغالی یک «معمار» بسازد.
کارلوس کیروش بخشی از عادتهای غیرحرفهای فوتبال ایران را تغییر داد، نظم و دیسیپلین را در اردوها و حتی نمایش درون زمین تیمش حاکم کرد و به مهرههای تیم ملی اعتماد به نفس زیادی بخشید اما باید پذیرفت که ساختار تیم ملی زیر نظر این مربی، چندان هم خارقالعاده بهنظر نمیرسد. آنچه به یک ساختار اهمیت میبخشد، باقیماندن آن برای آینده است اما تیم ملی همین حالا امضای فنی قابل توجهی برای استمرار در دوران پساکیروش ندارد. ایران در این مدت به ندرت نمایشهایی چشمنواز ارائه کرد اما در عین حال در حساسترین بزنگاههای آسیایی در دفاع کردن و بسته نگهداشتن دروازه نیز موفق نبود. یک نگاه گذرا به آنچه در جریان بازیهای تیم ملی قطر میگذرد، نشان میدهد که عنابیها در ترکیبشان، صاحب ساختار بهمراتب بهتری هستند؛ ساختاری که شاید حتی با تغییر نفرات و عوض شدن کادر فنی نیز به سادگی تغییر نکند.