مهمانکشی به بهانه معاش
اسماعیل کهرم /بومشناس و فعال محیطزیست
سالهای سال است که با تغییر فصل و سردشدن هوا، پرندگان مهاجر از خطههای شمال در سیبری و نقاط همجوار آن به اقلیمهای گرمتر و از جمله کشور ما میآیند.
وضعیت پرندگان قبل و در حین مهاجرت از آن رو مهم است که وضع آنها را هنگام رسیدن به تالابهای میانکاله، انزلی و... مشخص میکند.
این مخلوقات خدا قبل از سفر طولانی خود با بالابردن حجم تغذیه، وزن اضافه میکنند. چربی انباشته در بدن آنها پیش از پرواز طولانی به چربی مهاجرتی معروف است. چربی مهاجرتی در واقع یکی از پرانرژیترین سوختهای جهان است. انرژی آزادشده از هر گرم آن برای طی مسافتی 30کیلومتری کفاف میدهد. پرندگان مهاجر وقتی به ایران میرسند که چربی مهاجرت آنها به پایان رسیده است، آب بدنشان کاهش یافته و حرارت بدنشان تا چند درجه بالاتر رفته است.
از این رو به محض ورود خود را به تالابها میرسانند و در ساعتهای اولیه مرتب زیرآب میروند تا حرارت بدنشان تنظیم شود. پس از این مرحله یعنی هنگامی که خنک شدند و آب نوشیدند، خسته و گرسنه در جستوجوی دانه و لانهای بال پرواز میگشایند که ناگهان در تورهای صیادان گرفتار میشوند؛ تورهایی که آنها را تا آمدن صیادها که گاهی یکی، دو روز طول میکشد اسیر میکنند. ای بسا در این مدت جان بدهند یا با پارهشدن تور و سقوط در گل خفه شوند. این فرجام تلخ را کسانی رقم میزنند که در کسوت شکارچی، کارشان شکار این پرندگان و فروش آنها در بازارهای محلی از جمله بازار فریدونکنار است. این کار غیرانسانی و البته غیرقانونی سالهاست ادامه دارد. مقابله با آن هم مقطعی بوده و هرچه هست به حدی نبوده که این کار متوقف شود. بارها در مقابل اعتراض فعالان محیطزیست به شکار پرندگان مهاجر و خواست آنها برای تشدید مجازات، موضوع معاش خانوادههای بومی مطرح شده است. در حالی که این تجارت پرسود درآمدش را نصیب کسانی میکند که با مناسبات بازار آشنا هستند و پول و پله و زور و زرنگی دارند. ضمن اینکه اگر این کار متوقف شود درآمد حاصل از گردشگری و حضور پرندهنگران و کسانی که برای تماشای این پرندگان به این خطهها سفر میکنند، نصیب افراد بومی نیز میشود. به هر روی، به بهانه معاش و در نتیجه ضعف نظارتها همچنان پرندگانی که برای ادامه حیات به تالابهای کشورمان میآیند، سر از بازارهای فروش درمیآورند و سفرشان بیبازگشت میماند.