حواستو نفروش رفیق
فیلم 90
سعید مروتی
چرا مسعود کیمیایی در انتهای دهه80 فیلمی ساخت که داستانش در دهه50 میگذشت؟ فیلمسازی که با همه تعلق خاطرش به گذشته، معمولا فیلمساز روز بوده و در آثارش نسبت به وقایع سیاسی- اجتماعی روز واکنش نشان داده (و در سالهای پیش از انقلاب تنها در «سرب» سراغ سالهای دور رفته بود)، چرا در «جرم» سراغ دهه50 رفته است؟ کیمیایی فیلمنامه جرم را در زمستان88 نوشت و وزارت ارشاد به شرطی حاضر به صدور پروانه ساخت شد که داستان در سالهای قبل از انقلاب روایت شود. به این ترتیب رجعت به گذشته، نه حاصل تصمیم فیلمساز که نتیجه تدبیر ممیزی بوده است. در این سالها، از منتقد طرفدار گرفته تا منتقد خردهگیر همه به کیمیایی توصیه میکردند درباره زمانهای فیلم بسازد که نسبت به آن اشراف و تسلط بیشتری دارد تا شاید در این رهگذر دوران طلایی «قیصر» و «گوزنها» تکرار شود.
حالا این توفیق اجباری حاصل شده بود و کیمیایی قصه رضا سرچشمه (پولاد کیمیایی) و ناصر (حامد بهداد) را در دهه50 روایت کرد. فیلم با صدای گوینده رادیو که از تحویل سال55 خبر میدهد شروع و فاصله 55 تا 57 هم با حضور قهرمان در زندان سپری میشود. از همان سکانس افتتاحیه، کیمیایی با نمایش تعقیب و گریز رضا و ناصر، حضورشان در کنار خط راهآهن و عبور قطار و 2اسبی که در گوشه کادر قرار دارند، نشان میدهد جرم مثل «ردپای گرگ» زمینهای است برای ادای دین به ژانر محبوبش وسترن؛ فیلمی که رفاقت مردانه دونفره هم به شکلی پررنگتر از آثار متاخر کیمیایی در آن متبلور شده. رفاقتی از جنس سینمای محبوب و مألوف گذشته و باز با پسزمینهای از وسترن؛ مثل سکانس ملاقات رضا و ناصر در زندان که قاببندی و میزانسن کاملا همسو با وسترنهای مورد علاقه فیلمساز است.
وقتی قصه به قبل از انقلاب برده شد، فیلمبرداری سیاه و سفید، هم میتوانست خاطرهانگیز و هم همسو با فضای فیلم باشد. در چنین حال و هوایی روابط آدمها و جنس دیالوگها هم دیگر آن اغراق مورد اشاره مخالفان و خردهگیران سینمای پس از انقلاب کیمیایی را ندارد یا کمتر دارد. به این ترتیب جرم فیلم همگونتر و متناسبتری نسبت به ساختههای متاخر کیمیایی از کار درمیآید؛ ضمن اینکه کیمیایی با تصمیمی جالب توجه و احتمالا برای تکمیل فضای مورد نظرش، نسخهای دوبله هم برای جرم تدارک میبیند.
خیلیها اعتقاد دارند حق دیالوگهای کیمیایی را دوبلورهای کارکشته قدیمی خیلی بهتر از بازیگران جوان ادا میکنند و نسخه دوبله جرم میتوانست پاسخی به علایق این گروه نیز باشد. به این ترتیب پس از سالها به جای قهرمان اصلی فیلم کیمیایی، منوچهر اسماعیلی حرف زد و نقش وردست قهرمان هم به چنگیز جلیلوند رسید. همه عناصرکیمیاییوار کنار هم قرار گرفتند و جرم در حالی آماده نمایش در جشنواره بیستونهم شد که برگزارکنندگان فستیوال تصمیم گرفتند بزرگداشتی هم برای کیمیایی برگزار کنند.
فیلم به جشنواره رفت و بیشتر از همه فیلمهای دهه80 کیمیایی مورد اقبال قرار گرفت و درنهایت هم در اتفاقی غیرمنتظره 5 سیمرغ جشنواره ازجمله جایزه بهترین فیلم به جرم رسید. پس از سالها دیالوگهایی از فیلم کیمیایی دهان به دهان نقل شد و در یادها ماند: «زرنگیتو بفروش حواستو نفروش»، «آجان که بزنه به مردم، مردم برنده میشن»، «اینقدر تنها شدم که آجان میشه رفیق. آدمفروش جرأت میکنه سلام کنه».