مهرداد رهسپار
پرفروشترین نمایش سال 1389، «پروفسور بوبوس» نوشته الکسی فایکو، به کارگردانی آتیلا پسیانی بود؛نمایشی کمدی که با بازی رضا کیانیان، فاطمه نقوی، بابک حمیدیان، ستاره پسیانی، خسرو پسیانی، مهدی بجستانی و خود آتیلا پسیانی بسیار مورد توجه قرار گرفت؛نمایشی که تماشاگران دقایقی به نسبت طولانی گروه را ایستاده تشویق میکردند و یا حتی هنگام ورود کیانیان و پسیانی در طول نمایش، سوت و کف میزدند. استقبال تا حدی بود که اجرای این تئاتر دو نوبتی شد، درحالیکه نمایشی طولانی و دشوار برای بازیگران بود. داستان نمایش درباره ژنرالی است که در شهر او شورش شده است، معاون او ماموریت دارد تا یک ادیب و استاد زیباشناسی را برای تربیت دختر خود پیدا کند. ناگهان در عمارت ژنرال باز میشود و استاد بوبوس (رضا کیانیان) که از دست پلیس فرار کرده، به باغ ژنرال پناه میآورد. بوبوس توسط ساکنین عمارت دستگیر شده و مجبور میشود تا به خواستههای آنها و دوز و کلکهایشان تن بدهد. طنز روزگار این است که تا آن زمان هیچ اثری از الکسی فایکو به فارسی ترجمه نشده بود، از اینرو منتقدان تئاتر که مثل همیشه از فروش زیاد یک تئاتر آشفته میشوند، بر وجود چنین نمایشنامهنویس و نمایشنامهای تشکیک ایجاد کردند و گفتند که این نمایش ترجمه نیست، بلکه نوشته خود آتیلا پسیانی است! استدلال آنها براساس جستوجو در گوگل بود! بنابراین نوشتند که چرا وقتی نام فایکو را به فارسی و انگلیسی در گوگل جستوجو میکنیم، هیچ اطلاعاتی بهدست نمیآید؟ اما نکته این بود که فایکو در جهان انگلیسیزبانان هم شناختهشده نبود، از اینرو نیاز بود که نام او را به روسی جستوجو میکردند تا اطلاعات بسیاری بهدست میآمد! کار سادهای که منتقدان تئاتر انجام ندادند.
اینکامیننظر
علی بختیاری
کتاب «احمد امیننظر» در سال1389 توسط نشر نظر منتشر شد. احمد امیننظر را به جرأت میتوان از مهمترین فیگورهای طراحی و نقاشی معاصر ایران دانست. امیننظر همواره در سکوتی خودخواسته مشغول بهکار بوده و هست اما انتشار این کتاب روزنی از آثار او را به چشم نسلهایی گشود که شانس تجربه دیداری با آثارش را نداشتهاند. رونمایی کتاب در گالری 66 با حضور احمد امیننظر و سخنرانی آیدین آغداشلو برگزار شد. آثار امیننظر در موزهها و مجموعههای مهم داخلی و بینالمللی مانند موزه بریتانیا نگهداری میشود.
توازن و تعادل
مسعود پویا
در برهوت اکران 89، «طلا و مس» از معدود نمونههای قابلقبول بود که نتیجه نهایی با آنچه سازندگانش از ابتدا طراحی کرده بودند همخوانی داشت. طلا و مس در ادامه «زیرنور ماه» (رضا میرکریمی 1380) و «مارمولک» (کمال تبریزی 1383)، پروژه منوچهر محمدی درباره ارتباط روحانیت و جامعه را تکمیل میکرد؛ تهیهکنندهای که در یکی از آخرین تلاشهای موفقش، این بار طرح اولیه را به پسرش حامد محمدی داد تا فیلمنامه طلا و مس را بنویسد و در انتخابی که آن زمان عجیب به نظر میرسید، همایون اسعدیان را برای کارگردانی برگزید. روی کاغذ رضا میرکریمی و حتی کمال تبریزی کارگردانهای مناسبتری برای فیلمی از جنس طلا و مس بودند ولی اسعدیان توانست در کارگردانی به لحنی برسد که فیلم بدون آن بعید بود موفقیتی بهدست آورد.
طلا و مس با قصهای که بیشتر مناسب تله فیلمهای ارزانقیمت تلویزیون بود با کارگردانی اسعدیان توانست به ظرافتهای سینمایی دست پیدا کند؛ کاری که شاید از عهده فیلمسازانی معتقدتر به متن، برنمیآمد. طلا و مس فیلم توازن و تعادل است؛ آن هم در دورانی که اغراق و شلوغکاری بیداد میکرد. سادگی زندگی سیدرضا (بهروز شعیبی) طلبه جوان خراسانی و مشکلات خانوادگی و بیماری همسرش زهراسادات (نگار جواهریان)، در جهت ترسیم سبک زندگیای کمتر دیدهشده در سینمای ایران، برای تماشاگر باورپذیر از کار درمیآمد. آنچه از دل تولیدات فاخری که به دنبال سینمای معناگرا بودند به دست نیامد در طلا و مس با میزانسن و تسلط بر لحن بهدست میآمد.
بوبوس و فایکو
در همینه زمینه :