خشونت پنهان و قربانیان آن
مینا جعفری/ حقوقدان
خشونت کموبیش در همه جوامع وجود دارد. تفاوتها در این زمینه بیش از آنکه مربوط به نوع خشونتها باشد مربوط به واکنشها نسبت به آن است. واقعیت این است که در جوامع شرقی و از جمله کشور ما بسیاری از خشونتها، بهویژه درباره زنان پنهان میماند.
در این جوامع معمولا تابوهایی وجود دارد که موجب سکوت درباره بسیاری از جرایم و خشونتها میشود. زنان دوست ندارند درباره مسائل خانوادگی و روابط زناشویی خود با کسی حتی مشاور، صحبت کنند. اگر همسرشان رفتار خشونتآمیزی داشته باشد برای جلوگیری از تبعات ناشی از آن سعی میکنند خانواده و نزدیکانشان متوجه نشوند که چه برسرشان میآید. از طرفی آنها از جرم بودن بسیاری از رفتارهای خشن از جمله خشونت کلامی و مالی بیخبرند. گذشته از همه اینها، ممکن است رفتاری در مقایسه با استانداردهای جهانی، خشن تلقی شود ولی تلقی جامعه ما این نباشد. حتی مواردی وجود داشته باشد که قوانین ما آنها را مستوجب مجازات نداند یا در این مورد قانونی نداشته باشیم. همه این موارد موجب شده است که موضوع خشونت بهویژه درباره زنان جامعه به یکی از دغدغههای حقوقدانان در کشور ما تبدیل شود. با اینکه سالها در این باره تحقیق و پژوهش شده و مطالب فراوانی نوشته شده است متأسفانه اقدامی موثر در این خصوص صورت نگرفته است. عجیب اینکه بسیاری از رسانههای ما با استناد به آمار منتشر شده درباره خشونت در جوامع غربی چنین نتیجه میگیرند که کشور ما آمار بسیار کمتری دراین باره دارد. اما این مطلب ناگفته میماند که اصولا ما نه آمار مستدلی دراین باره داریم و نه همه خشونتها اعلام و ثبت میشود.
به هر روی باید در نظر داشت که گرچه با فرهنگسازی و آموزش میتوان بسیاری از سوءرفتارها را در جامعه اصلاح کرد، اما در این مورد خاص با نبود قوانین لازم هیچ اقدام مؤثری نمیتوان انجام داد. چرا که هر برنامه مثلا فرهنگی بدون پشتوانه قانونی میتواند اقدامی محرک و موجب تشویش اذهان تلقی شود. به هر روی باوجود همه این عوامل و دلایل خشونت در جامعه ما رواج دارد و زنان یکی از قربانیان اصلی آن هستند.