سعید مروتی
سینمای ایران در انتهای دهه 80، از روال طبیعیاش خارج شده بود. اختلاف میان سینماگران و مدیران ارشاد هیچوقت بهشدت این سالها نبود؛ در جدالی که یک سویش جواد شمقدری و رفقا ایستاده بودند و سوی دیگرش شاخصترین سینماگران نسل انقلاب، این سینمای ایران بود که قربانی میشد. برای اولینبار در تاریخ برگزاری جشنواره فجر، سینماگران بهسختی حاضر به پذیرش عضویت در هیات انتخاب و هیات داوران میشدند؛ جشنوارهای که حالا صاحب کاخ هم شده بود و برج میلاد میزبانی اهالی رسانه و سینما را برعهده داشت؛ دورانی که جشنواره فجر در اوج بحران مشروعیت، در شکل و شمایل ظاهری، مدام فاخرتر میشد؛ دوران برپایی جشنواره فیلم دفاع مقدس در کیش و روزگاری که رسم شد فیلمهایی که با پول نفت ساخته میشدند با پول نفت در مرحله اکران هم حمایت شوند و بفروشند. سال 89 «ملک سلیمان» (شهریار بحرانی) به عنوان یکی از محصولات فاخر بنیاد سینمایی فارابی اکران عمومی شد. آمار فروش فیلم در 3 روز اول نمایش عمومی، از یک فاجعه تمامعیار حکایت میکرد. پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران در آن مقطع، یکی از ضعیفترین افتتاحیههای همه آن سالها را داشت. داستان ملکسلیمان البته با همین روال ادامه نیافت. باران تیزرهای تلویزیونی فیلم به رگباری شدید تبدیل شد. بلیتهای ارگانی هم از راه رسیدند و نتیجه 5/1 میلیارد تومان فروش بود که گرچه جوابگوی هزینه 5میلیارد تومانی در مرحله تولید نبود ولی عنوان پرفروشترین فیلم سال 89 را برای سازندگانش به ارمغان میآورد. از سال 89 تهیهکننده و پخشکننده بخش خصوصی، تحریف در ارائه آمار فروش فیلمها را بهشکلی پررنگتر از گذشته در دستور کارش قرار داد. رقابتهای داخلی سینما موضوع فروش فیلم را حیثیتی کرد و یکی دو تهیهکننده بخش خصوصی آمار گیشه را تا برابر رقم واقعی به رسانهها ارائه دادند. کمی بعد همین اتفاق توسط یک نهاد قدرتمند هم رخ داد و در مورد یکی از فیلمهای ستایششده منتقدان (که چند نشریه سینمایی رپرتاژ آگهیهای مفصل را در قالب پرونده فیلم برایش منتشر کردند) باز هم در ارائه آمار فروش تحریفی گسترده رخ داد. در انتهای دهه80، برای سینمای ایران ،چه در بخش خصوصی و چه بخش دولتی، تبلیغات حرف اول و آخر را میزد و واقعیت بیاهمیتتر از همیشه بهنظر میرسید.
سالهای دور از جامجم
عین. عزیزمنش
بخش خصوصی، با احتیاط فراوان و با حساب و کتاب پیدرپی، سرانجام صنعت سریالسازی در شبکه نمایش خانگی را سال 89، تجربه کرد. اقبال عمومی از سریالهای خارجیای که با زیرنویس در شبکه غیررسمی توزیع میشد از یک طرف و جاافتادن جریان توزیع در سوپرمارکتهای کشور از طرف دیگر، دل سرمایهگذاران و تهیهکنندگان را قرص کرد تا عزمشان را جزم کنند. حضور در شبکه نمایشخانگی نه با یک فیلم، بلکه با یک مجموعه تلویزیونی چالش تازهای برای تولیدکنندگان ایرانی بود که ناف تولید سریال در شبکههای جامجم را برای همیشه بکنند. با این همه محافظهکاری، اما شجاع اول سیدکمال طباطبایی بود که با ترغیب سرمایهگذاران به حضور در این بازار تازه، تولید «قلبیخی» را کلید زد. انتخابها برای تولید سریال درست بود و نتیجه این درستی استقبال گستردهای بود که از فصل اول سریال شد؛ استقبالی که 3فصل دیگر برای سریال رقم زد که به رغم بزرگ شدن ابعاد تولیدی سریال و حضور گستردهتر بازیگران، به اندازه فصل اول موفق از کار درنیامد. محمدحسین لطیفی، سعی کرده بود که همه تجربههای سریالسازیاش را در این تجربه آزاد و دور از ممیزی همیشگی تلویزیون روی دایره بریزد. حامد عنقا داستان هیجانانگیز و پروپیمانی تدارک دیده بود و ترکیب بازیگران با کمی اغماض برای مخاطبان تا پایان فصل اول همچنان دیدنی باقی ماند. گل کردن ترانه و خواننده سریال، ازمهمترین نشانههای توجه عمومی به سریال بود. اما مهمترین رهاورد قلب یخی، خارج شدن انحصار تولید سریال از دستان مدیران سازمان صداوسیما بود. دیگر تنها تلویزیون نبود که با معیارهایش سریال برای مردم تدارک میدید. حالا هوای تازهای در سوپرها جریان داشت. فراتر از سیدیهایی که به آنها فیلمهای «شونه تخممرغی» میگفتند.
سه شنبه 9 بهمن 1397
کد مطلب :
46368
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/NBPz
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved