تنگناهای نشر
اصغر ضرابی/ روزنامهنگار پیشکسوت
به مشکلات حوزه کتاب و تنگناهای نشر از 2 منظر میتوان نگریست؛ جنبه اقتصادی و جنبه فرهنگی. از بعد اقتصادی کتاب کالاست و قوانین اقتصادی مربوط به تولید، عرضه و بازار کالا بر آن هم حاکم است. سرمایهگذاری برای تولید کتاب با نیت کسب سود صورت میگیرد و در مواقع رکود اقتصادی چنین نیتی جای خود را به امید به بازگشت سرمایه میدهد. با چنین پیشفرضی هر عاملی که سرمایهگذاری را در این عرصه با خطر مواجه کند نقش موثر و مستقیمی بر کاهش رونق بازار کتاب و کمشدن تمایل سرمایهگذاران خواهد داشت. همچنین کتاب، کالای دیرفروشی است و قیمت آن نمیتواند مانند کالاهایی که تولید و عرضه روزمره دارند، نوسانپذیر باشد. اگر این مورد را همراه با تورم، در کنار عوامل سرمایهگذاری در عرصه کتاب بگذارید، صنعت چاپ و نشر با توجه به سودآورنبودن و در مواردی ممکن نبودن بازگشت سرمایه برای بسیاری از سرمایهگذاران توجیه اقتصادی نخواهد داشت. مشکل دیگری که در بعد اقتصادی و درباره کتاب باید به آن اشاره کرد، توزیع است. بازاریابی یکی از ارکان اصلی فعالیتهای اقتصادی است. به دلایل فراوان تاریخی نیاز به کتاب در جامعه ما در حدی که بتواند تقاضا را در حد معقول و مطلوبی بالا نگهدارد، از سوی بیشتر مردم احساس نمیشود؛ بنابراین بازاریابی کتاب در همان گام نخست با مشکل بزرگی به نام کمبود تقاضا روبهروست؛ عاملی که توزیع کتاب را وارد هزارتویی میکند که هزینههای انبارداری، تبلیغات، مراسم مختلف برای ایجاد انگیزه خرید کتاب و... جزیی از آن هستند. خلاصه اینکه توزیع کتاب نیز مانند سرمایهگذاری و تولید با مشکلات عدیدهای روبهروست و به همین دلیل این مرحله نیز با نقایص و نابسامانی دست به گریبان است. چنانچه در ابتدای مطلب هم اشاره شد برای ارزیابی وضعیت کتاب، ما ناگزیر از بررسی جنبههای اقتصادی و فرهنگی هستیم و مواردی که به آنها اشاره کردم مختصری از مشکلات کتاب تنها از جنبه اقتصادی است.