شنیدم که ربیع ابن المطهر القصری، کاتبی محتشم بود اندر دیوان صاحب؛ خط مزور کردی. [ خط جعل میکرد ] این خبر به گوش صاحب رسید. صاحب فروماند؛ نه مرد را هلاک توانست کردن، از سبب فضل آن مرد که سخت فاضل بود و یگانه و نه بر وی همی توانست پیداکردن. همی اندیشید که با وی چه کند؟
اتفاق را، اندر میانه، صاحب را عارضهای پدید آمد. مردمان به عیادت همی رفتند، تا ابن ربیع ابنالمطهر القصری اندر آمد و پیش صاحب بنشست، چنانکه رسم است.
صاحب را بپرسید که «چه نالانیست؟»
وی بگفت که علت چیست.
آنگه پرسید که «طعام چه میخوری؟»
صاحب گفت: «از آنچه تو میکنی، یعنی مزور.»
[مزور هم معنی نوعی غذای آشمانند برای بیمار بوده و هم به معنی کاری که از روی تزویر و نادرستی انجام شود؛ نظیر جعل خط ]
کاتب بدانست که صاحب از آن کار آگاه شدست، گفت: «به سر تو که دیگر چنین نکنم.»
صاحب گفت: «اگر دیگر نکنی بدانچه کردی عفوت کنم و عقوبت نکنم.»
قابوسنامه
عنصرالمعالی کیکاووس ابن اسکندر
شنبه 6 بهمن 1397
کد مطلب :
46016
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Bm5k
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved