سالمرگ
بسیاری از هنرمندان بهخاطر شیوه آرایش مو و صورت یا لباس پوشیدن و نوع حرفزدنشان گاهی از سوی اطرافیان مورد تمسخر قرار میگیرند. اوج این تمسخر در مورد سالوادور دالی هنرمند نقاش، مجسمهساز و طراح اسپانیایی رویداد. او و برخی هنرمندان بر این باورند که برای خلق اثر هنری ذهن خالق آن باید از کلیشههای پوشش و «هنجارهای جامعه» گذر کند. تبصره این قانون پایبند بودن به «ارزشها» و لطمه نزدن به منافع دیگران است. برای نمونه سبیلهای آکولادی و بناگوش در رفته ممکن است با هنجارهای جامعه هماهنگی نداشته باشد اما به ارزشهای آن جامعه نیز لطمهای نمیزند. بنابراین سالوادور دالی روی این خط باریک و پشت مرزهای خطوط قرمز جامعه حرکت میکرد. در تابلوهایش نیز به این واقعیت پایبند بود اما بنمایههای آنرا تغییر میداد. در سال 1931میلادی در تابلوی «تداوم حافظه»اش ساعتها را بهعنوان نماد زمان ذوب کرد و مگسها را در حال بلعیدن آنها به نمایش گذاشت. در سال 1936میلادی هم در نمایشگاه بینالمللی فراواقعگرایی لندن کلاه سنگین غواصی آن زمان را بر سر گذاشت و به مراسم رفت. این رفتار سمبلیک او که نشان از اهمیت شیرجه زدن به عمق ذهن مخاطب بود اگرچه در نمایشگاه فراواقعگرایی یا سوررئالیسم صورت گرفته بود باز هم مورد تمسخر اطرافیان واقع شد. در نهایت اما منتقدان هنر بر این باورند که سالوادور دالی در عالم هنر تکرار ناشدنی است.