• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
یکشنبه 30 دی 1397
کد مطلب : 45287
+
-

تقلای زنانه برای رسیدن به «ورزشگاه 100هزار پسری»

بازخوانی نظر چهره‌های سرشناس فوتبال درباره حضور زنان در ورزشگاه

تقلای زنانه برای رسیدن به «ورزشگاه 100هزار پسری»

سمیرا رحیمی

پس از انقلاب، حضور زنان در ورزشگاه‌های ایران برای تماشای رقابت‌های مردان محدود و ممنوع شد. موضوع درخواست حضور زنان در ورزشگاه‌ها، به‌ویژه برای تماشای رقابت‌های فوتبال در دهه‌های 70 و 80 خورشیدی شدت گرفت و بزرگ‌ترین دستاوردش، حضور زنان در ورزشگاه 100هزار نفری، یا به قول خانم‌های فوتبال‌دوست آن دوران، «100هزار پسری» آزادی برای استقبال از تیم ملی، پس از بازی ایران و استرالیا در سال 77 بود. پس از آن نیز در سال 1381 گروهی از زنان برای تماشای مسابقه ایران و ایرلند وارد ورزشگاه آزادی شدند، البته با ملیت ایرلندی؛ و همین موضوع‌ممنوعیت حضور زنان با ملیت ایرانی در ورزشگاه‌ها موجی از اعتراضات را ایجاد کرد.

روزنامه کیهان در گیرودار اعتراضات برای شکستن سد حضور بانوان در ورزشگاه‌ها، در 23اردیبهشت سال 1382 در گزارشی به‌نظرات موافقان و مخالفانی که طی سال‌ها درباره این موضوع مطرح شده بود پرداخت. براساس این گزارش، دولت ایران از سال1375 زمان زیادی را صرف بررسی دستور کاری برای حضور بانوان در ورزشگاه‌ها جهت تماشای مسابقات فوتبال کرده‌ بود که نتیجه آن صدور مجوز از سوی هیأت دولت و انداختن توپ به زمین سازمان تربیت بدنی بود، یعنی سازمان تربیت بدنی هر لحظه می‌توانست مجوز ورود زنان به ورزشگاه‌ها را صادر کند به شرطی که شرایط لازم مهیا شود. در این میان مهندس وزیری -مدیرکل مجموعه ورزشی آزادی، در گفت‌وگو با نشریه‌ای ورزشی حضور زنان در این ورزشگاه را به‌کل منتفی اعلام کرده و به صراحت گفته‌بود که بحث حضور خانم‌ها در ورزشگاه اصلا مطرح نیست.

یک مربی فوتبال از دیگر مخالفان حضور زنان در ورزشگاه‌ها بود. او اعتقاد داشت که فرهنگ ورزشگاه‌ها به‌دلیل واژه‌های رکیکی که میان تماشاچیان مرد رد و بدل می‌شود هم برای زنان و هم برای کودکان نامناسب است. اما بهروز رهبری‌فرد نظری مخالف داشت. او در گفت‌وگو با کیهان گفت که فرهنگ ایرانیان طوری است که مردم برای زنان احترام خاصی قائل هستند و وقتی پای زنان ایرانی به میان می‌آید، غیرت و تعصب خاصی پیدا می‌کنند. اگر زنان در ورزشگاه‌ها حضور داشته باشند بسیاری از مسائل حل خواهد شد.

اما رویکرد احمدرضاعابدزاده -دروازه‌بان اسطوره‌ای و ساختارشکن فوتبال ایران- در همان سال‌ها نیز متفاوت بود. او معتقد بود که اگر خانواده‌ها و خانم‌ها به ورزشگاه‌ها بیایند، این آقایان نیستند که دست از فحش دادن برمی‌دارند، خانم‌ها هستند که شروع به فحش دادن خواهند کرد؛ «من به شما قول می‌دهم اگر خانواده‌ها و خانم‌ها به ورزشگاه بیایند، خود خانم‌ها هم فحش می‌دهند، می‌گویید نه؟! امتحان کنید!».

بیایید مد بسازیم

شلوار برمودا از مدهایی بود که در سال 82 به ایران وارد شد

شبنم سیدمجیدی

دهه 80 تب مدگرایی عجیبی ایران را فراگرفت. در این دهه بود که خریدکردن و مصرف‌گرایی بعد از انقلاب اسلامی وارد فاز جدیدی شد. دیگر سبیل‌های دهه70 برای مردان مد نبود. برای زنان هم دیگر استفاده از رنگ‌های تیره مد نبود. در دهه80 یک روز فرق‌وسط مد می‌شد، یک روز فرق سر کج. روز دیگر دوباره فکل اوج می‌گرفت. 

یک روز خیلی از زنان شهر نارنجی‌پوش بودند، روز دیگر صورتی‌پوش. یک روز همه لباس‌های مغازه‌ها و به‌تبع، لباس‌های تن آدم‌ها سفید بود و روز دیگر، آن مانتوهای سفید در اصطلاح عام دمده شده بود و نمی‌شد آنها را پوشید. انگار دست‌های پشت پرده‌ای در کار بودند که کارشان این بود فکر کنند برای چند‌ماه دیگر مردم باید چه چیزی بپوشند و چه مدی ساخته شود. آدم‌ها نیز مثل سربازانی مطیع، به محض ورود مد جدید از آن پیروی می‌کردند. در سال 82 مد جدیدی در خیابان‌های تهران رویت شد و آن شلوارهایی با پاچه‌های کوتاه‌تر از حد معمول بود: شلوار برمودا. از آن دست مدهایی بود که به قول طراحان آن زمان که در گفت‌وگو با نشریات مطرح می‌کردند، از ژورنال‌های خارجی کپی شده بود و هیچ هویت ایرانی و اسلامی‌ای مثل خیلی از مدهای دیگر آن زمان، در آن دیده نمی‌شد. البته پلیس هم بیکار ننشست و برنامه‌ای برای مقابله با این مد جدید و غریب و افراطی چید. البته که مثل خیلی از برخوردهای قهری دیگر در حوزه فرهنگ، اثرات این مقابله نیز کوتاه بود و نه ماندگار.

همه اینها همزمان بود با بالاگرفتن قدرت نفوذ ماهواره و تغییراتی که فضای پوشش جامعه را به سمت خاصی سوق می‌داد. تقی آزاد ارمکی در مقاله خود با عنوان تبارشناسی پوشش زنان در ایران دهه‌های70و 80 که در فصلنامه مطالعات سبک زندگی به چاپ رسیده است، تشدید تغییرات اقتصادی، در این دوره را یکی از دلایل مهم تغییرات اجتماعی و ارزشی در حوزه پوشش دانسته است. در این مقاله آمده است که خصوصی‌سازی‌ و سیاست آزادسازی واردات و محصولات خارجی در دهه 80 باعث شد تا این موضوعات ابعاد شدیدتری به‌خود بگیرد. حرکت جامعه ایران در ریل‌های سرمایه‌داری و به‌تبع آن مصرف‌گرایی سرعت بیشتری به‌خود گرفت که تحولات پوشش نیز جزوی از این تبعات بود. در نهایت جامعه ایران از آن مدگرایی افراطی در دهه80 تا حدودی فاصله گرفت، اما سبک زندگی و شیوه مصرف غربی آنچنان از طریق رسانه‌های جمعی تبلیغ شد که به عقیده خیلی از کارشناسان شاید دیگر نتوان سبک زندگی متناسب با فرهنگ ایرانی را عرضه و در جامعه نهادینه کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید