لورکا؛ محصول مشترک ایران و آلمان
مهرداد رهسپار
تقریبا میتوان گفت سالی نیست که در گوشهای از ایران نمایش «خانه برناردا آلبا» اجرا نشود. این نمایشنامه در کنار« مکبث» شاید یکی از محبوبترین نمایشنامهها نزد کارگردانان ایرانی است. روبرتو چولی، کارگردان و سرپرست گروه روهر در سال 1994 اجرایی از این نمایش را در آلمان روی صحنه برد. او در سال 2002 (تیر و خرداد 1381) این نمایش را با جمعی از بازیگران خوب ایرانی روی صحنه برد.چولی در این اجرا سعی داشت تا آنچه از تکنیکهای نمایشهای ایرانی و در کل تئاتر ایران فهمیده بود را به کار گیرد. ترجمهای که چولی برای اجرا انتخاب کرد، از نجف دریابندری بود؛ ترجمهای بهمراتب وفادارتر از ترجمه شاملو. گفتنی است که در آغاز فهیمه راستکار به گروه پیوست اما در آستانه سفر گروه به آلمان و سوئد، راستکار بهدلیل مشغلههای درمان همسرش نجف دریابندری، از گروه جدا شد و رؤیا تیموریان جای او آمد. سایر بازیگران این نمایش مهتاج نجومی، فریده سپاه منصور، مهسامهجور، آشا محرابی، پانتهآ پناهیها، مائده طهماسبی و عاطفه تهرانی بودند. اما نکته مهمتر این اجرا در تولید آن بود. این اجرا که در کلن، برلین، استکهلم و مالمو روی صحنه رفت، تولید مشترک مرکز هنرهای نمایشی و تئاتر روهر آلمان بود. هویت میانفرهنگی چولی با این اجرا در سوئد و آلمان برای مرکز هنرهای نمایشی نیز اتفاق مهمی بود. روبرتو چولی-کارگردان متولد ایتالیا - سرپرست گروهی در آلمان بود که ترجمه فارسی نمایشنامهای اسپانیایی را با بازیگران ایرانی در سوئد روی صحنه آورده بود.
نمایش خانه برناردا آلبا در تیر و خرداد در مجموعه تئاتر شهر تهران نیز روی صحنه رفت. این اجرا در آن زمان منتقدان بسیاری داشت، از جمله مهرداد رایانی مخصوص که در نقدی بر این نمایش، چولی را کارگردانی متوسط و اجرا را نه چندان مطلوب ارزیابی کرد. هرچند این اجرا به مذاق مخاطبان ایرانی چندان خوش نبود و آن را اجرایی متوسط در کارنامه چولی ارزیابی میکردند، اما ویژگی چندفرهنگی آن برای جشنوارههای خارجی و مرکز هنرهای نمایشی اهمیت بسیار داشت و دیگر تکرار نشد.
همکاری بـا کـریستیز
علی بختیاری
در همکاری با کریستیز لندن، نمایشگــاهــی بــزرگ از هــنر معاصر ایران از مجموعه موزه هنرهای معاصر تهران در لندن برگزار شد.
در این نمایشگاه آثاری از پروانه اعتمادی، پرویز تناولی، محمد احصایی، حبیبالله صادقی و... به نمایش در آمد و کتابی مفصل با مقالاتی از دکتر علیرضا سمیعآذر، ادوارد لوسی اسمیت و آنتونی مکنرنی منتشر شد. این نمایشگاه سنگ بنایی بود که کریستیز بهعنوان یک حراج خانه معتبر بینالمللی روی هنر ایران و خاورمیانه، حراجیهایی تعریف کند.
نگاتیو سیاه با پسزمینه سفید
عین. عزیزمنش
در زمستان سال 81 محسن راستانی بهعنوان عکاس به پروژه «اینجا چراغی روشن است» پیوست. پسزمینه سفید و برفی اغلب صحنههای این فیلم که در ارتفاعات فیلمبرداری شده در عکسهای سیاه و سفید راستانی جلوه قابلتوجهی پیدا کرد. او مجموعه عکسهایش از این پروژه را در یک کتاب منتشر کرد.
راستانی در ادامه کارهای خود به عکاسی از خانواده ایرانی و مردم ایرانی از تیپها و گروههای مختلف پرداخت. این مجموعه بزرگ که اغلب آنها سیاه و سفید و با پسزمینه سفید هستند، در بسیاری از نقاط جهان روی دیوار گالریها و نمایشگاهها رفتند و با اقبال فراوان روبهرو شدند.