
سخنی با داوران سودای سیمرغ

نیما بهدادیمهر/روزنامهنگار
از10بهمن دوره دیگری از جشنواره فیلم فجر آغاز میشود. تا همینجا این جوان برومند دل خیلیها را برده و قلب بسیاری را شکسته است. هیأت داوران این جشنواره در طول ادوار مختلف برگزاری گاه خطای دید داشتهاند و گاهی هم نخواستهاند اقبالی به دستاورد خوب عوامل فنی یک فیلم نشان دهند. اما مهمترین بخشی که میتوان بیشترین خطای دید را در آن جست و جو کرد، اهدای سیمرغهای بازیگری است. در این بخش گاه خطاهایی آشکار رخ داده که تاریخ جشنواره فیلم فجر را پر از نامها و نقشهایی کرده که اکنون چندان رد و نشانی از آنها باقی نیست.
در سوی دیگر گاه هیأت داوران، سیمرغ را بیتوجه به اصالت ماندگاری نقش و با دلایلی ظاهرا فیلسوفانه و گاه بیمنطق به بازیگران اهدا کردهاند که این شیوه نیز از اعتبار آن جایزه در گذر تاریخ کاسته است. برای مثال درنظر آورید در بسیاری از دورهها سیمرغ را به جای اصالت اجرای حسی نقش و دستاوردهای بازی تنها به اصالت کاریزماتیک نقش دادهاند یا در برخی دورهها منطق تشویق جوانان یا احترام به پیشکسوتان سبب شده تا جایزه به فردی که واقعا محق است، نرسد. چنین تناقضاتی همانگونه که پیشتر هم اشاره شد، بیش از هر بخش دیگری در قسمت سیمرغهای بازیگری مرد نمود داشته است که برای نمونه میتوان به تصمیم عجیب هیأت داوران در ترجیح بازی زندهیاد انتظامی در روز فرشته به بازی مهدی هاشمی در همسر، بیاعتنایی سؤالبرانگیز به بازی اکبرعبدی در هنرپیشه و اهدای سیمرغ به فرامرز قریبیان برای بندرمهآلود، بیمهری به بازی حمید فرخ نژاد در چهارشنبهسوری و ترجیح اجرای پرستویی در به نام پدر، توجه به بازی متوسط زندهیاد انتظامی درخانهای روی آب و بیاعتنایی به بازی قدرتمندانه اکبرعبدی در نان، عشق و موتورهزار، ظلم هیأت داوران به بازی ممتاز اکبرعبدی در رسوایی یک و اهدای سیمرغ به فرخنژاد برای استرداد و دیگر نمونهها اشاره کرد.