فیلم شادی سربازان گروهان موسیقی نظامی، هفته گذشته در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد
شادی خبرساز
نگار مهدیار
این روزها سرخط بیشتر خبرها را که بگیریم به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی میرسیم. یکی از اتفاقات خوب هفته گذشته که باز هم استارتش از فضای مجازی خورد انتشار فیلم شادی و پایکوبی سربازانی است که عضو گروه مارش هستند، اما فارغ از قواعد نواختن موسیقی نظامی، قطعه معروف و محبوبی از گروه موسیقی آریان را با طنازی و شوخی اجرا میکنند.
با انتشار فیلم تفریح سربازان گروه موسیقی نظامی در شبکههای اجتماعی، حدسهای بسیاری درباره عواقب این فیلم برای سربازان زده میشد که اغلب به «اضافه خدمت» و حتمیبودن جرایمی از این دست اشاره داشت. هرچند شاید این فیلم ساده خنده را به لب بسیاری آورده و خاطرات بسیاری از سربازان سابق را زنده کرده باشد اما خیلیها بر این باور بودند که طبیعتا اتفاقاتی شبیه آنچه در فیلم منتشرشده به نمایش درآمده، با اصل و اصول لباس مقدس نظامی همخوانی ندارد و شایسته توبیخ و جریمه است. هنوز چندساعتی از این گمانهزنیها و نقدها به اتفاقی که در فیلم میافتد نگذشته بود که واکنش سردار کمالی -رئیس اداره سرمایه انسانی ستاد کل نیروهای مسلح- نشان داد که بر اساس آن، نهتنها هیچ تنبیهی متوجه این سربازان نیست که از آن فراتر، ابراز امیدواری شده که سربازان وطن همیشه شاد، دلخوش و سرزنده باشند؛ پیام دلگرمکننده و بسیار متفاوتی که در صفحه شخصی سردار در اینستاگرام منتشر شد: «انشاءالله سربازان وطن همیشه شاد و دلخوش و سرزنده باشند. عدهای گلایهمند هستند و خودشان دستدردست دشمن باعث نفاق بین یگانها هستند. یک کلیپ ساده شادی از سربازان حتما در هر جایی صورت میگیرد، اما فیلمش پخش نمیشود. فکر کنید جوان خودتان است! حق شادی ندارد؟ #دشمن_شاد_کن _نباشیم.» اما این ماجرا همینجا به پایان نرسید و یکی از سربازانی که در آن فیلم بود تصاویر پیامهایی که سردار کمالی به او فرستاده بود و از او خواسته بود اگر برایشان در پادگان مشکلی پیش آمد او را در جریان بگذراند، جریان به راه افتاده را در مسیر دیگری قرار داد و به بدگمانیهای خیلیها پایان داد.
محسن مریوانی و پویا صادقیان، از سربازانی که در این فیلم حاضر بودند، درباره اتفاقی که با انتشار فیلم شادیشان در حال نواختن موسیقی با لباس نظامی افتاد، میگویند: «ما این فیلم را برای تداعی خاطرات خود در صفحه شخصی خودمان گذاشتیم و فکر نمیکردیم جای دیگری منتشر شود، اما دیدیم فیلم دارد دستبهدست میشود. کمی استرس گرفتیم و گفتیم چهکار کنیم؟! ما نمیخواستیم فیلم منتشر شود و جالب بود که همان شب ساعت12 سردار کمالی به من در دایرکت پیام دادند که اگر فردا در پادگان برایتان اتفاقی افتاد و با شما برخورد شد به من حتما اطلاع دهید و من هم به ایشان گفتم که خدمت ما تمام شده است. اما فکر نکنید ما همیشه شاد بودیم و همه روزهایمان اینطور گذشته. همین گروه ما سال گذشته و بعد از زلزله کرمانشاه رفتیم آنجا برای کمک. خیلیها شروع کردند به مقایسه سرباز دهه 60 و سرباز دهه70. اما سرباز، سرباز است. دهه60 و 70 فرقی ندارد. همه ما زیر یک پرچمیم و برای سربلندی کشورمان کمک میکنیم».
اولین واکنشها به این کلیپ بعد از سردار کمالی، مربوط به حمیدرضا جلاییپور از اساتید جامعهشناسی دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب است. او با اشاره به اظهارات سردار کمالی مینویسد: «دستمریزاد به سردار کمالی، به همین راحتی آنچه با واکنش نامناسب و نسنجیده میتوانست به سوژه رسانههایی تبدیل شود که ایران را پیش از رسیدن به وضعیتی که مطلوب میدانند «ویرانشهر» میخواهند و برای تمهیدش به ترامپ نامه مینویسند، به یک شادی کوچک خواستنی تبدیل شد».
هرچند اغلب با دیدن این فیلم خوشحال شدند و با شنیدن واکنشهای بعد از آن حالشان خوب شد اما باز هم این سربازان که ناخواسته فیلمشان دستبهدست میشد نگران بودند. پویا صادقیان میگوید: « فکرش را نمیکردیم این کلیپ منتشر شود و آن هم به این سرعت همه فضای مجازی را تسخیر کند. اصلا نمیدانیم چهکسی آن را منتشر کرده است. ما گروه رزمنواز پادگان بودیم و هر روز تمرین داشتیم. این هم یک تمرینی بود که در سال ۹۶ انجام دادیم، اما نمیدانم چطور شد که این ویدئو منتشر شد. این فیلم مربوط به یک سال پیش است. تاکنون برخوردی با ما صورت نگرفته است و حتی یکی از بچهها که با سردار کمالی صحبت کرده بود، ایشان گفته بود اتفاقی نمیافتد؛ در واقع ایشان خیلی حمایت کردند، اما اینکه این حمایتها در دایره عمل چقدر ظهور و بروز داشته باشد، نمیدانم».
یکی از دیگر از این سربازان هم از تماسهایی که با او گرفته شده میگوید: «از ساعتی که این کلیپ منتشر شده از چند جا با ما تماس گرفتند و ما را تهدید به برخورد کردند؛ حتی گفتند از شما شکایت میکنیم. از پادگانی که ما در آن خدمت میکردیم با بچهها تماس گرفتهاند که خودشان را به حفاظت معرفی کنند .به قرآن آنقدر استرس دارم که شماره غریبه تماس میگیرد، تمام تنم میلرزد. درست است که یک سال میشود خدمتمان تمام شده، اما هیچیک دوست نداریم بهخاطر یک کلیپ در زندگی شخصیمان دچار مشکل شویم».
با همه این نگرانیها و تماسها هنوز اتفاق ناخوشایندی برای آنها نیفتاده است. هرچند میگویند نیروهای کادری حاضر در این ویدئو را به حفاظت بردهاند و 5سرباز دیگر نگران آنها هستند. اتفاق جالبی که این روزها بیشتر شاهدش هستیم تأثیر فضای مجازی روی افکار عمومی است که باعث واکنش سریع و بموقع سردار کمالی و در ادامه حمایتهای دیگران از او و سربازان شد. اتفاقی که شاید اگر در فضای مجازی اینقدر بازتاب نداشت و حمایت نمیشد عواقب دیگری برای سربازان حاضر در آن ویدئو بههمراه داشت.
کاندیدای شماره 2
افتتاح یک کتابفروشی و هزار آرزو
در روزهایی که گرانی کاغذ کار بیشتر نشرها و روزنامهها را با تهدید جدی روبهرو کرده است و در روزگاری که تنها در یک سال گذشته خبر بستهشدن چندین کتابفروشی قدیمی بهخاطر ورشکستگی کمکم به خبری عادی تبدیل شده است، افتتاح کتابفروشی اتفاق خوبی است؛ یکی از اتفاقهای خوب این روزها که یوسف علیخانی برای نشر آموت رقم زده است. هفته گذشته کافهکتاب آموت در مرزداران افتتاح شد؛ درست 10سال بعد از راهاندازی نشر آموت.
افتتاح کتابفروشی اتفاق خوبی است؛ بهویژه کتابفروشیهایی که با چیدمان و دکورهای جالب و نو فضاهای دلنشین و پاتوقی برای دوستداران کتاب فراهم میکنند تا حتی شده برای چند دقیقه بتوانند در آرامش بین قفسههای کتابها بچرخند و چند سطری از کتاب مورد نظر خود را بخوانند، انتخاب کنند و بخرند؛ برخلاف بیشتر کتابفروشیهایی که در راسته خیابان انقلاب با آنها طرف هستیم و دور تا دور مغازه قفسههایی است که زمین تا سقف آنها فقط کتاب چیده شده و گاهی تنها برای 3-2 مشتری در مغازه جا هست. اغلب مشتریها هم با یک فهرست وارد کتابفروشی میشوند و کتابهای مورد نظر خودشان را از روی فهرست با فروشنده چک میکنند و میخرند و سریع مغازه را ترک میکنند.
اما در سالهای اخیر کتابفروشیها بیشتر شبیه پاتوقهایی امن و گوشهای دنج برای کتابخوانها شدهاند. هرچند بیشتر این پاتوقهای کتاب در مرکز شهر بودند و اهالی محلههای دیگر مجال کمتری برای بهرهبردن از این نوع فضاها داشتند اما هفته گذشته نشر آموت که یکی از ناشران شناختهشده کشور است، کتابفروشیاش را در غرب تهران و در محله مرزداران افتتاح کرد؛ کتابفروشیای که قرار است پاتوقی دنج و خوب برای کتابخوانها باشد.
یوسف علیخانی -مدیر نشر آموت- میگوید: «کتابفروشیای که همزمان با آغاز دهمین سال فعالیت نشر آموت فعالیتش را شروع کرده، قرار است خانه دوستداران کتاب و کتابخوانی باشد. از آنجا که قرار است کتابفروشی گوشه دنج کتابخوانها باشد، بنا داریم در این کتابفروشی نشستهای جمعخوانی کتاب و نقد و بررسی آثار را برگزار کنیم»
راهاندازی یکی از کتابفروشیهای نسل جدید در غرب تهران و دور از محدوده اصلی کتابفروشیها اتفاق مهمی است که در محلههای دیگر هم کم وبیش شاهد آن هستیم. افتتاح کتابفروشی آموت در جایی جز مرکز شهر اتفاق خوبی است. هرچند ما کمتر شاهد این اتفاقات هستیم اما اگر کتابفروشیها هم مانند سالنهای سینما که پایشان به بیشتر محلههای شهر باز شده، در گوشهگوشه پایتخت راهاندازی شوند، با این شکل وشمایل دنجشان قطعا یکی از پاتوقهای فرهنگی و خوب هر محله خواهند شد. نشر آموت در سال۱۳۸۷ کار خود را با انتشار کتابهایی در زمینه ایرانشناسی با آثار استاد عبدالرحمان عمادی و ادبیات داستانی (کتابهای محمد شریفینعمتآباد، محمدعلی علومی، فریبا کلهر، یوسف علیخانی، بهنام ناصح) آغاز کرد.
این نشر 2 سال بعد از آغاز بهکار خود و انتشار آثاری در زمینههای ایرانشناسی، داستانکوتاه، شعر، روانشناسی عمومی و رمان، فعالیت خود را به شکل تخصصی صرف انتشار رمان ایرانی و خارجی کرد.
انتشارات آموت در سال ۱۳۹۳ و در مراسم افتتاحیه بیستوهفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بهخاطر تلاش در رونق ادبیات داستانی، شرکت فعال در نمایشگاههای استانی، اخذ جوایز متعدد از جشنوارهها، تلاش برای جذب نوقلمان و کسب دستاوردهای قابلتوجه در عین جوانی و نوپایی، با حضور رئیسجمهور و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصلای امامخمینی(ره) بهعنوان ناشر برگزیده ویژه سال۱۳۹۲ لوح تقدیر گرفت و جایزه خود را دریافت کرد.
کاندیدای شماره 3
ردپای فرهنگ مطالبهگری در اتفاقات خوب این روزها
سالها از آغاز مهاجرت افغانستانیها به ایران میگذرد و شرایط زندگی آنها در کشور ما و نوع نگاه جامعه میزبان در همه این سالها دستخوش اتفاقات و تغییرات زیادی بوده است. در همه این سالها خبرهای زیادی از تقابل و تعامل 2ملیت به گوش رسیده است و خبرهایی که گاهی آنقدر تلخ بودهاند که یادآوریشان دردناک است و گاهی آنقدر شیرین که نمیشود فراموش کرد. میزبانی از همسایگانمان در شرایطی که در کشورشان جنگ وناامنی بود برای ما همیشه هم موفقیتآمیز نبوده. گاهی اتفاقاتی افتاده که باعث رنجشها شده است. واکنش همراه با تمسخر و تحقیر علی انصاریان به نقد گزارشگر افغانستانی فوتبال درباره سانسور تماشاگران فوتبال در تلویزیون ایران، دوباره ماجرای خیلی از تقابلات و تعاملات بین این دو ملت را سر زبانها انداخت و پای حق و حقوق و احترام اتباع افغانستانی را وسط کشید. اتفاق خوبی که باعث واکنش خیلی از چهرههای معروف ورزشکار و هنرمند و خیلی از مردم عادی شد، نحوه واکنش آنها به رفتار غلط و تحقیرآمیز انصاریان باعث شد موجی از اعتراض راه بیفتد که نشان از رشد فرهنگی و تغییر دیدگاه و رفتار به پدیده مهاجرت و مهاجراست. آنهایی که در روزگاری نهچندان دور مردمی را که تنها از لحاظ ظاهری با ما تفاوت داشتند و برای کار و زندگی درکشور ما مهمانمان بودند در کوچه و خیابان مسخره میکردند حالا از علی انصاریان میخواهند که عذرخواهی کند و این موج اتفاقا جواب داد و به نتیجه رسید و انصاریان بابت گفتههایش عذرخواهی کرد. این نتیجه خوب هم قطعا ریشه در فضای مجازی و تأثیرات آن دارد؛ تأثیری که منجر به رشد فرهنگ مطالبهگری و حمایت از حرکت ها و اتفاقات جمعی دارد و باعث شده که در این سالها نگاه قومی و نژادپرستانه بین ما کمرنگتر شود، اتباع افغانستان که دارای اقامت قانونی هستند بیمه شوند و مدارس کودکان به رسمیت شناخته شود.
کاندیدای شماره 4
توزیع هزارسیمکارت اینترنت پاک برای کودکان
برای دوری از آسیبهای اجتماعی فضای مجازی، با همکاری قوهقضاییه و وزارت ارتباطات یکهزار سیمکارت ویژه نوجوانان و کودکان توزیع شد. از آنجا که در ایران بیش از ۱۳درصد کاربران اینترنت کودکان هستند که برای دستیابی به اطلاعات، برقراری ارتباط با دوستان و اعضای خانواده، انجام تکالیف درسی، دانلود موسیقی و فیلم و البته بازی رایانهای به اینترنت مراجعه میکنند، اپراتورهای تلفنهمراه براساس قانون موظف شدهاند سیمکارتهای ویژه با اینترنت پاک برای بچهها طراحی کنند. ویژگیها و قابلیتهای این سیمکارتها در اپراتورهای مختلف، متفاوت است. اینترنت سیمکارت، محدود به فهرستی از انواع سایتهای مخصوص کودکان و نوجوانان خواهد بود و کاربر امکان دسترسی به سایتهایی خارج از این فهرست را ندارد و والدین میتوانند با شمارهگیری یک کد، زمان استفاده فرزندشان از اینترنت را محدود کنند. امکان استفاده کودکان از کارتونها و انیمیشنهای تلویزیونی ایرانی و خارجی، داستان، بازی و سرگرمی، دانلود نرمافزارها و اپلیکیشنهای مورد نیاز کودکان و نوجوانان، دسترسی به تعدادی از سایتهای اینترنتی مشخص و سرعت استفاده از اینترنت منطبق با سرعت تأییدشده والدین، برخی از ویژگیهای این سیمکارتهاست.
کاندیدای شماره 5
علی دایی به نفع کارگران سایپا قید بازیکن خارجی را زد
اتفاقات خوب و خبرهای خوب به تصمیمات بزرگ و درست آدمهای خوب بستگی دارد. مثل تصمیم علی دایی برای خوب کردن حال کارگران سایپا که بعد از دیدار او از کارخانه سایپا اعلام شد. علی دایی سرمربی تیم فوتبال سایپا در هفته گذشته از کارخانه سایپا بازدید کرد و پای درددل کارگران کارخانه نشست. بعد از شنیدن حرفها و درددلهای این کارگران آقای سرمربی اعلام کرد بهخاطر وضعیت معیشتی این کارگران، تیمش برای انجام بازیهای تدارکاتی و بهدست آوردن آمادگی برای مسابقات لیگ به اردوی خارجی اعزام نمیشود. اما تصمیم دایی به همینجا ختم نشد و در شرایطی که تیمش بهشدت بهدنبال جذب بازیکن است و نباید از رقبای دیگر و تیمهای دیگر عقب بیفتد، همچنین اعلام کردکه تصمیم گرفته است به همان علت فعلا قید جذب بازیکن خارجی را هم بزند و تنها از بازیکنان ایرانی استفاده کند. تیم فوتبال سایپا با 15بازی اکنون در میانه جدول لیگ برتر یعنی در جایگاه هشتم قرار دارد.
کاندیدای شماره 6
دلجویی از کودکان گلفروش کرمانی و دستگیری کارمند مجرم
هرچند انتشار فیلمی که نشان میدهد فردی در قامت کارمند شهرداری کرمان 2 کودک گلفروش را مجبور به خوردن گلهایشان میکند، اتفاق بسیار ناراحتکننده و بدی بود اما واکنشها به این فیلم و پیگیریهای مسئولان اتفاق خوبی بود که در ادامه این ماجرای دردناک افتاد و کمی از غم دیدن آن لحظات تلخ کم کرد. ابتدا شهردار کرمان با عذرخواهی از مردم، از اخراج این فرد که کارمند پیمانی شهرداری منطقه 2 کرمان بود خبر داد و اورژانس اجتماعی کشور هم بلافاصله پیگیر این ماجرا و وضعیت آن دو کودک شد. اما اتفاق بهتر خبر دستگیری این فرد خاطی و اعلام جرم علیه او توسط مدعیالعموم بود. دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان گفت: با توجه به مشاهده و رصد فیلمی در فضای مجازی توسط معاونت امور فضای مجازی دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان با موضوع کودکآزاری، بلافاصله از سوی معاونت مربوطه اعلام جرم شد. در این رابطه پروندهای از جنبه عمومی اعلام جرم تشکیل و متهم اصلی دستگیر شد و هماکنون در بازداشت بهسر میبرد. تمام افرادی که در این رابطه کوتاهی، قصور و جرمی انجام دادهاند تحت تعقیب قضایی قرار خواهند گرفت.
کاندیدای شماره 7
جریمه یک شرکت هواپیمایی برای شکایت یک مسافر
دادگاه عمومی حقوقی تهران، یک شرکت هواپیمایی ایرانی معروف را بهخاطر لغو پرواز و بلاتکلیف گذاشتن شاکی پرونده (یکی از مسافران) به پرداخت ۲ هزار و ۲۸۰ یورو جریمه نقدی و عذرخواهی رسمی در یکی از جراید کثیرالانتشار محکوم کرد. ماجرا از این قرار است که شاکی پرونده بلیت رفت و برگشت از ارومیه به مقصد استانبول تهیه میکند اما در هنگام برگشت، پس از مراجعه به فرودگاه استانبول با پرواز لغو شده مواجه میشود و تماسهای وی با شرکت خوانده بهمنظور تعیین تکلیف بینتیجه میماند و از آنجا که ارز مکفی به همراه نداشته، نمیتوانسته از شرکتهای هواپیمایی آن شهر بلیت برگشت تهیه کند. در نهایت فردی ایرانی به او مبلغی قرض میدهد و شاکی به ارومیه میرسد اما وی تقاضای مطالبه خسارت معنوی و مادی را مطرح میکند. نماینده شرکت خوانده در جلسه دادرسی اعلام میدارد که شرکت حاضر است وجه بلیت پرداخت شده را برگرداند اما درباره دلیل لغو پرواز مطالبی که اثبات کند عوامل ناگهانی موجب این امر شده یا حتی تقصیری متوجه شرکت نیست، بیان نمیکند و در نهایت محکوم به پرداخت غرامت و عذرخواهی رسمی میشود.