![صفرهای نجومی!](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/25/varzeshi/01.jpg)
صفرهای نجومی!
![صفرهای نجومی!](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/25/varzeshi/01.jpg)
پیمان مقدم
اوضاع اقتصادی کشور بسامان نیست و به سبب تحریمها و تلاطمهای سیاسی شرایط ناپایدار و دشواری بر زندگی مردم سایه افکنده؛مشکلاتی که هر از گاهی از یک گوشه سر باز میکند. با این همه در ورزش و بهخصوص فوتبال ایران هنوز اثری از این فشارها و محدودیتها ظاهر نشده است و در بر همان پاشنه میچرخد. هزینههای نجومی و گزاف؛ ریخت و پاشهای کلان به پای پروژههای وارداتی که بسیاری در میانه راه با شکست نیمه کاره میماند. بازیکنها و مربیهایی که با قیمتهای سرسام آور در این روزگار جنون افسارگسیخته دلار به ایران میآیند؛ با کارنامههای خاکستری و سابقههای نه چندان روشن. بسیاری از این اسمها از پیش معلوم است که به جایی نخواهند رسید وتنها یک نام به فهرست طلبکارها و پروندههای باز شکایت از باشگاههای ایرانی در مراجع بینالمللی اضافه میکنند. جمع هزینههایی که در سالهای گذشته از بیت المال برای خسارت به خارجیهای شاکی هزینه شده هوش از سر آدم خواهد برد. اما حتی قیمت نجومی دلار هم نتوانسته فوتبال ایران را مهار کند. در یکسال گذشته باشگاه تازه متمول شده تبریزی میلیاردها تومان خرج کرد و فقط در یک قلم کار مربی خارجیاش به نیم فصل هم نرسید، استقلال یک چمدان دلار به پای دو خرید ناکارآمد ریخت و پرسپولیس هم این روزها یک مهاجم پا به سن گذاشته را با قیمتی ظاهرا بالا به تمرینات دعوت کرده. واقعا چرا و چطور نمیشود مهار فوتبال را برای این همه ولنگاری اقتصادی کشید و پشت علامت ایست نگهش داشت؟ آیا این همه هزینه بهخاطر قهرمانی و بردن جام متناسب با روزگاری است که در آن زندگی میکنیم؟
میلیاردها هزینه برای یک قهرمانی
محمدرضا زنوزی از زمانی که مالکیت تراکتور را بر عهده گرفته دست به هر کاری زده است تا بتواند این باشگاه را به نخستین قهرمانی خود در لیگ برساند. مالک تراکتور در نخستین اقدام دو کاپیتان تیم ملی یعنی دژاگه و شجاعی را به خدمت گرفت و بعد از آن به سراغ حاج صفی رفت تا او را در آستانه پیوستن به سپاهان، به تبریز بکشاند. کسانی که مسائل فوتبال ایران را از نزدیک دنبال میکنند خوب میدانند که هر کدام از این 3ستاره چه قیمتی دارند. زنوزی باز هم دست بردارد نبود و این بار به سراغ بازیکنان خارجی مانند سوگیتا و استوکس و اروین رفت تا آنها را به خدمت بگیرد. دو نفر از این لیست در میانه راه تراکتور را ترک کردند، یکی برگشت و آن یکی هنوز تکلیفش نامشخص است. گفته میشود زنوزی برای خرید تمام این ستارهها مبالغ را به دلار پرداخته است. مالک تراکتور در گام بعدی به سراغ یک مربی طراز اول رفت و در نهایت به توشاک رسید. پیرمرد ولزی با هزینهای سرسام آور و قراردادی 3ساله به تبریز آمد اما نتوانست در این تیم نتیجه بگیرد و در نهایت خیلی زود از کار برکنار شد. شنیدهها حاکی از این است که با توشاک برای جدایی توافق شده و خسارتش هم تمام و کمال پرداخت شده است. با آغاز نیم فصل دوم زنوزی یکبار دیگر به سراغ مربی خارجی رفت و اینبار جورج لیکنز مربی نامدار بلژیکی را بهعنوان سرمربی جدید انتخاب کرده است که بیشک بهنظر میرسد که مالک تراکتور هیچ هراسی برای هزینه کردن در تراکتور ندارد و البته بهنظر میرسد با این هزینه تنها یک قهرمانی میتواند او را آرام کند. اینکه یک باشگاه ایرانی خصوصی است و خب میتواند هر چقدر دوست داشته باشد دلار و ریال به پای تیمش بریزد اما قهرمانی با این ریخت و پاش وسیع چقدر ریشه خواهد داشت و جوانه خواهد زد و به رشد و توسعه فوتبال تبریز کمک خواهد کرد؟ آیا با این همه دلار دور ریخته شده نمیشد کارهای بهتری برای فوتبال پایه و کشف و جذب استعدادها انجام داد؟ آیا بعد از این کسی میتواند مسیری را که زنوزی به هر دلیل و با هر توجیهی رفته، برود؟
هزینه ورود و خروج خارجیها در استقلال
استقلال یک باشگاه دولتی است که انبوهی از بدهیها و معوقات در پروندهاش سنگین است اما در سالهای گذشته همچنان پروژههای خسارت بار جذب بازیکنان خارجی بیکیفیت در این تیم ادامه داشته است. پروپیچ و بویان آخرین نامهایی هستند که کلی صفر جلوی رأی شکایتشان ردیف شده.آنها در سال گذشته از پس حفظ تنها خریدهای موفق دهه اخیرشان بر نیامدند و قرارداد جدید مربی موفق آلمانیشان را هم ناگهان سه برابر بستند. آنها برای خاموش کردن صدای اعتراض هوادارانشان با دو بازیکن جدید خارجی قرارداد نوشتند و مطابق معمول این خارجیها تنها اسمهای دهان پر کنی داشتند و در نیم فصل از تیم کنار رفتند. گفته شده که با آنها توافق شده و با رضایت کامل رفتهاند. اما مشخص نشد اصلا چرا سرمربی تیم روی جذب آنها آنقدر اصرار داشت. چرا این همه حساسیت ذرهبینی که الان روی اسامی خرج میشود ابتدای فصل بهکار بسته نشد. در روزهایی که آبیها بهخاطر بیپولی گرفتار اعتراض و اعتصاب بازیکنان و تعطیلی تمرینات هستند چرا و چطور باز هم دلار به پای اسمهای ناشناس و نامرغوب به هدر رفته است؟ چرا روال مدیریت دولتی در این باشگاهها ادامه دارد و فقط نامها تغییر میکند.
هزینه میلیاردی برای بازیکن 30ساله
باشگاه پرسپولیس بهعنوان یکی دیگر از تیمهای تحت نظر دولت هم دست کمی از استقلال ندارد و بدون هیچ بررسی هزینههای زیادی انجام داده که در سالهای گذشته تاوان سختی برای آن پرداخته است. خرید دو بازیکن اوکراینی و یک مدافع استرالیایی آخرین دسته گلهای مدیریت دولتی است که بدون هیچ بازی مهمی برای باشگاه پرطرفدار پایتخت این تیم را ترک کردند و تا ریال آخر پول خود را هم گرفتند. سرخپوشان دو فصل قبل پیش از محرومیت در نقل و انتقالات به سراغ منشا رفتند اما در نهایت به بهانه عملکرد متوسط این بازیکن در نهایت برانکو او را کنار گذاشت و به سراغ یک مهاجم دیگر رفت. در شرایطی که پروژه جذب گوچی با این عنوان متوقف شد که برانکو عنوان کرده بود نمیخواهد با هزینه زیاد روی دست باشگاه خرج بگذارد اما ناگهان خبر جذب بودیمیر بازیکن بلند قد کروات رسید؛ بازیکنی که با اعلام یک رسانه کروات قصد داشته در پایان این فصل در دیناموزاگرب از فوتبال خداحافظی کند و مشخص نشد اگر این موضوع صحت داشته باشد چرا برانکو باید برای خرید یک بازیکن پا به سن گذاشته در آستانه بازنشستگی اینقدر هزینه کند؛ هزینهای که گفته میشود با توجه به قیمت دلار چند میلیارد برای باشگاه خرج داشته است. آیا درآمد با ارزش تیم از صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا را نمیشد بهتر و هدفمندتر از این هزینه کرد؟
مدال احتمالی المپیک: ماهانه 100میلیون تومان
هزینههای نجومی در ورزش ایران در شرایط اقتصادی موجود، ظاهرا تنها مختص به فوتبال نیست. در سالهای اخیر در رشتههای والیبال و بسکتبال هم هزینههای گزافی صورت میگیرد. حالا کار حتی به رشته دوومیدانی هم رسیده است. روز گذشته تیمور غیاثی بهعنوان سخنگوی فدراسیون دو و میدانی در گفتوگو با ایسنا پرده از پیشنهاد عجیب و نجومی این فدراسیون به احسان حدادی قهرمان پرتاب وزنه ایران برداشته است؛ پیشنهادی که ظاهرا حدادی را راضی نکرده است: «تمام رسانهها، وزیر ورزش، رئیس کمیته ملی المپیک، دوستان، قهرمانان همه و همه شاهد هستند که فدراسیون تا جایی که توانسته خود را در فشار قرار داده تا او را برای بازیهای آسیایی جاکارتا آماده کند. ماهی ۱۰۰ میلیون تومان کم است؟ دوومیدانی رشتهای جهانی است و چون حدادی در این رشته یک الگوست حاضر شدیم ماهی ۱۰۰ میلیون به او بدهیم، کم پولی نیست. قبل از اینکه من به آمریکا بروم، با رئیس فدراسیون نزد صالحی امیری رفتیم. او هم وعده داد که با وزیر ورزش صحبت کند و کمک کنند تا مسئله حدادی حل شود. حدادی هم باید مقداری کوتاه بیاید. زشت است که وقتی فردی یا مجموعهای برای حدادی زحمت میکشد اما در جواب گفته شود که آنها بد هستند و با او جنگ دارند. » با توجه به صحبتهای غیاثی که خودش پیشکسوت این رشته و از قهرمانان رکورد شکن بازیهای آسیایی تهران است، واقعا قهرمانی و مدال در این شرایط اقتصادی و فشارهایی که مردم در حال تحمل آن هستند، اینقدر میارزد؟