شناخت شهر، بیرتوش با دوچرخه
حسین آخانی؛ استاد دانشگاه تهران
2سال است که انتخابهای کوتاه مدت از یکسو و بدخواهی کسانی که میخواهند شورای امید شکست بخورد، سببشده تا مدیریت شهر تهران ناپایدار بنماید. اما سرانجام با انتخاب پیروز حناچی، مردی از جنس تخصص و آشنا با شهر- شهرداری زیستمحور- بارقههای امید در آسمان پایتخت پدیدار کرد.
پیروز حناچی خیلی پیشروتر از همه شهردارهای تاریخ شهر تهران، دست به اقدامی شجاعانه زد که سالها دوستداران محیطزیست آرزوی آن را داشتند. او خود پا به رکاب شد و با این کار موجی از خوشبینی و خوشحالی به راه انداخت.
در این میان اظهار نظر برخی دوچرخهستیزانه است که ما را متعجب کرد. این اظهارنظرها برخلاف تمامی موازین، اصول و آموزههای حملونقل پاک در دنیا و حتی شهر 21میلیونی مکزیکوسیتی، دوچرخهسواری را طرحی شکستخورده میدانند. مشخص نیست که این مخالفتها بر کدام پژوهش استوار است که بدینگونه بر سیاستی میتازند که تازه شروع شده است. مگر تا به حال چه هزینهای برای زیرساخت دوچرخهسواری شده که بتوان از شکست آن سخن گفت؟
اگر فقط 10درصد هزینههایی که سالانه برای گسترش و مرمت زیرساختهای خودروسواری خرج میشود به خطوط دوچرخه اختصاص دادهشود، آنوقت خواهیم دید که چه انقلابی در حمل ونقل پاک در همین شهر تهران رخ خواهد داد.
طبیعی است شهری که بیش از نیم قرن برای خودرومحوری ساخته شده است، ترغیب مردم به دوچرخهسواری کاری دشوار است. اما از سال 1392 فرهنگسازی در این خصوص شروع شده است و بخشی از جامعه انگیزه لازم برای دوچرخهسواری را دارند. اگر این روزها فقط یک ساعت در خیابانهای اطراف میدان انقلاب قدم بزنیم، تعداد زیادی دوچرخهسوار میبینیم که اگر برای عبور آنها مسیرهای مناسبی طراحی شود، خیلی زود زیادتر هم میشوند.
تغییر هر عادتی نیاز به آگاهیرسانی و پیشروبودن انسانهایی دارد که کمک میکنند تا عادت خوب جایگزین و فراگیر شود. ما برای سالمزیستن نیاز به انجام تغییراتی اساسی در ارزشهای زندگی داریم. مردم اگر در شهر بتوانند امنتر دوچرخهسواری کنند، خیلی زود ارزش رکابزنی جایگزین ارزش خودروسواری میشود. من خودم باور نمیکردم وقتی سوار دوچرخه شدم، بهرغم همه محدودیتهایی که وجود دارد، دیگر حاضر نباشم سوار خودرو شوم. همه کسانی که فاصله منزلشان تا محل کارشان زیر 10کیلومتر هست، میتوانند این راه را امتحان کنند.
دوچرخهسواری نهتنها باعث صرفهجویی یک ساعت وقت من در روز شده است، بلکه این امکان را به من داده است که یک ساعت ورزش روزانه داشته باشم. طی چند هفته یک کیلو از وزنم کم شده است و احساس شادابی بیشتری دارم.
ما قبول داریم که دوچرخهسواری در نیمه شمالی شهر دشوار است، ولی باور کنید که دوچرخههای باطریدار، انقلاب بزرگی در استفاده از دوچرخه ایجاد کرده است که اتفاقا تهیه آن برای طبقه متوسط ساکن شمال تهران مشکل نیست. اتفاقا مشکل تهران برای دوچرخهسواری شیب نیست. مشکل حجم بالای خودروها و موتورسیکلتها و بزرگراهها هستند که شهر را خفه کردهاند. ما از زبان مسئولین شنیدهایم که در همین شهر حدود 3میلیون موتورسیکلت تردد میکنند. آنها هم 2چرخ دارند. با این تفاوت که آنها آلودهکننده و خطرناکند، ولی دوچرخه سالم و بیخطر است.
در نیمه جنوبی شهر بهدلیل مسطح بودن و بهخصوص در محدوده طرح ترافیک توسعه دوچرخه هیچ محدودیتی ندارد. ضمن آنکه از نظر اقتصادی دوچرخه کمک زیادی به جیب طبقات کمدرآمدتر هم میکند. البته که مترو، تراموا، اتوبوس و مینیبوس راهحلهای عالی برای حملونقل عمومی هستند.
اما شما بهتر از ما میدانید که بهدلیل هزینه و زمانبر بودن ساخت مترو، بهخصوص بهدلیل تحریمهای ظالمانه، قطعا در روند ساخت آن مشکلاتی ایجاد شده است. لذا در کوتاهمدت دوچرخهسواری بهترین و ارزانترین راهکار است. پس بیایید همه با هم همراه شویم، دست شهردار را بگیریم تا هر روز بر شمار رکابزنان شهر افزوده شود. ما صمیمانه همه را به «کاروان رکابزان سبز اندیش تهران» دعوت میکنیم.