دخیل بر پنجره آینه
میلاد حسینی
و امیرحسن چهلتن در آغاز دهه 70 ؛نویسندهای که اوایل دهه 60 پساز تحصیل در انگلستان به ایران بازگشت و برای خدمت سربازی به جبهه رفت و تجربه حضور در جنگ تحمیلی را از نزدیک درک کرد. اویی که نوشتن را پیشاز این و دوره دانشجویی آغاز کرده بود در همان دهه60 با کتابهایش توانست مخاطبش را پیدا کند. در سالهای ۵۵ و ۵۷ مجموعهداستانهای «صیغه» و «دخیل بر پنجره فولاد» را منتشر کرده بود و در اوایل دهههای60 و 70 با رمانهای «روضه قاسم» و «تالارِ آیینه» خوش درخشید. دهه70 برای او دهه تثبیت بود و کتابهای گذشتهاش هم در این دهه بیشتر و بیشتر خوانده شد و موازی با آن رنج و سختگیری بر او بیشتر میشد.
و «تالار آیینه» رمانیاست قصهگو که اشراف نویسندهاش بر تکنیک نوشتن را نشان میدهد؛ داستانِ 5زن در جامعه ایرانی، پیوندهخورده با تاریخ و درگیری با امر اجتماعی که گویی هزارسال هم بگذرد از مادربزرگ گرفته تا نتیجه، وضع تغییر نمییابد و درد در خانه ماندگار شده است. موقعیت اجتماعی زنِ ایرانی و مصایب خانوادگی موتیفیاست پخششده در سراسر داستان و همچون عنصری اثرگذار بر زندگی روزمره، قصه را به جلو هدایت میکند. عمه فخرالحاجیه، دده، ماهرخسار و مهراعظم و مردانی مشروطهخواه آدمهای داستان تالار آیینه هستند. خواهر و برادر، قطع رابطه کردهاند و در هر فصل روی یک زن تمرکز بیشتری میشود تا روایت او جدیتر دنبال شود. اهمیت رمان چهلتن در روایتهای کوتاه و سریع و جزئیات داستانیاش است که از دلِ تکههایی کوچک، یک کل خواندنی را میسازد. تیراندازی و تظاهرات و شلوغشدن شهر و ازدواج و درد دختران سوژههای جدیدی نیست. اما داستاننویس با مهارتی که در تکنیک و امر قصهگویی داشته موفق شده رمانی روان و جذاب بنویسد که تبدیل شود به رمانی مهم در دوران خودش و البته خواندنی در دهههای بعد از چاپش.
به امیرحسن چهلتن و تالارِ آیینه که فکر میکنم به چه فکر میکنم؟ احترام بسیار زیادی که به امیرحسن چهلتن دارم و به توجه ویژهاش به جزئیات داستانی و رگههایی تاریخی و زبانی کارش فکر میکنم. چهلتن نخستین معلم داستاننویسی من بود و زمانی که هنوز چیز زیادی از عناصر داستان و تکنیک سرم نمیشد، یاد داد چگونه با داستاننوشتن میشود اینها را فراگرفت و از همه مهمتر،چگونه میشود با خواندن و دقت در جزئیات به تکنیک پی برد. امیرحسن چهلتن نویسندهایاست مسلط و آگاه بر چیزی که مینویسد و بسیار حیف است که سالهاست فرصت خواندن کار تازهای از او از من خواننده ادبیات گرفته شده. احتمالا باید دخیل ببندیم تا رمانها و داستانهایش راحت منتشر شود. او با تالار آیینه و داستانهایکوتاهش نشان داده نویسندهایاست مهم در روزگار ما و چاپنشدنِ آثارش نمیتواند ذرهای از اهمیتش بهعنوان یک داستاننویس را کم کند.