درباره مهمترین فیلمهای جشنواره سی و هفتم
صف جنجالیهای جشنواره
مسعود میر/روزنامهنگار
فهرست فیلمهایی که قرار است چراغ جشنواره امسال را روشن نگه دارند نهایی شده و حالا یک داوری دیگر تا سیمرغ فاصله داریم. اعلام اسامی فیلمهای حاضر در مهمترین بخش جشنواره یا همان سودای سیمرغ مثل همیشه با واکنشهای مثبت و منفی مواجه شد اما گویی تعداد بالای فیلمهای جشنواره سیوهفتم در بخشهای مختلف سبب شده تا تعداد معترضان هم کاهش یابد و اگر گلایههای قدیمی محسن امیریوسفی و دلخوری جدید علیرضا داوودنژاد از مسئولان جشنواره را کنار بگذاریم میتوان گفت فعلا آرامش نسبی در احوالات جشنواره حاکم است.پس باید فرصت را غنیمت دانست و نگاهی کرد به فیلمهایی که شوق تماشایشان به دلایل مختلف نسبت به سایر رقبا افزونتر است.
دوباره از همان روزها
محمدحسین مهدویان بعد از یک تغییر مسیر در جشنواره سال قبل خیلی زود دوباره فیلمش را در همان جادهای انداخت که پیشتر نشان داده مثل کف دست آن را میشناسد. درخشش «ماجرای نیمروز» آن هم بعد از فیلم قابل ستایش «ایستاده در غبار» این کارگردان بابلی را بدل به یکی از امیدهای سینمای استاندارد حاکمیتپسند کرد. حالا مهدویان با فیلمی در همان سیاق تاریخی باز هم تحولات دهه 60 را دستمایه فیلمش قرار داده است. خلاصه داستان ماجرای نیمروز2(ردخون) را بخوانید تا حال و هوای فیلم جدید مهدویان که برخلاف شایعات به فجر سی و هفتم رسید بیشتر برایتان روشن شود:«خونه افشین رو گشتن. خونه خواهر منو. بهشون گفتی من کیام؟ نگفتی چه کارایی از دست رفیقت برمیآد؟بوی سیگار میدی، اینم گزارش کن...»
143نفس کامل
نرگس آبیار پلههای ترقی را با «شیار 143» طیکرد. با «نفس» کارنامهاش را قوام بخشید و حالا میخواهد نشان دهد در سینمای ایران یک فیلمساز زن شش دانگ است. او که فیلم کمتر دیده شده «اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» را هم بهعنوان نخستین فیلم بلند در کارنامه دارد در فیلم جدیدش؛ «شبی کهماه کامل شد» سراغ قصه زندگی یک دختر جنوب شهری رفته و نقشش را هم به الناز شاکردوست سپردهاست. آبیار اگر خوب از پس این فیلم برآمده باشد تا حدود زیادی توانسته به جایگاهی که در ذهن بهعنوان یک فیلمساز اجتماعی دارد دست یابد. او میداند که فیلمسازان زن سینمای ایران در ژانر اجتماعی چقدر قدر هستند و در این مسیر کافیاست تنها نام چند فیلم بانوی اردیبهشت سینمای ایران را با خود مرور کند.
عزیزم کوک باش
محمدرضا هنرمند بعد از دوران طلاییاش در دهه 70 با «مرد عوضی» و «مومیایی3»، دهه 80 را با یک شکست مطلق در گیشه و البته روزهای خوش تلویزیون سپری کرد. «عزیزم من کوک نیستم» در سال 81در گیشه شکست سنگینی خورد اما خاطره خوب «کاکتوس» برای هنرمند با دو سریال «زیرتیغ» و «آشپزباشی» تکرار شد. حالا او در سال 97و در جشنواره سی و هفتم «سمفونی نهم» را بعد از سالها دوری از سینما و مخاطبانش به نمایش درخواهد آورد. باید امیدوار بود که تجربه آخر این کارگردان یک اتفاق خوب باشد.
ای شرقی غمگین
فریدون جیرانی بعد از «خفهگی» فیلم «آشفتهگی» را ساخته و مانند همان فیلم نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم را خودش بر عهده دارد. جیرانی دوباره سراغ یکی از «مشرقی»ها رفته و فیلمی درباره عشق و جنایت ساخته که بهرام رادان و مهناز افشار نقشهای اصلیاش را بازی کردهاند. او کارگردان پرکاری است که تماشاگر فیلمهایش در این سالها لااقل این موضوع را میداند که در تماشای فیلمهای جیرانی با یک شکست تصویری روبهرو نخواهد شد.
ناگهان ساعت چند شد؟
صفی یزدانیان با آن عاشقانه معرکهاش از همین حالا در فهرست کارگردانانی است که فیلمشان در جشنواره حسابی دیده خواهد شد. «در دنیای تو ساعت چند است؟» آنقدر صمیمی و لطیف بود که هم تماشاگر عادی را راضی از سالن بیرون بفرستد و هم جماعت منتقد و روزنامهنگار را. با همین پیشداوری و البته یادآوری اینکه مهناز افشار و پیمان معادی بازیگران اصلی فیلم هستند باید منتظر بود تا «ناگهان درخت» روی پرده سبز شود.
کاش این طلا 14عیار باشد
پرویز شهبازی «طلا» را براساس فیلمنامه خودش ساخت. او تهیهکنندگی کار را به رامبد جوان سپرد و نقش اول طلا را هم برای نگار جواهریان کنار گذاشت. قصه ماجرای راهاندازی یک رستوران توسط چند جوان و البته همزمانی این پروژه با مرگ پدر یکی از آنها نمیتواند قصه بدی باشد به شرط اینکه پرویز شهبازی دوباره «مالاریا» نگرفته باشد و حواسش جمع بوده باشد که با یک «نفس عمیق» کار آخرش را تمام کند. اگر اینطور باشد و این «طلا» مهر «عیار14» بخورد که خوش به حال سینما وگرنه باید با آقا پرویز خداحافظی کرد.
ماسکی که تختی را ضربه فنی کرد
تا همین چندماه پیش امیر جدیدی هر روز کشتی میگرفت و میخواست حالا که مرام و خلق و خویش پهلوانی است، نقش جهان پهلوان را هم برای بهرام توکلی بازی کند. سعید ملکان هم تهیهکنندهای نبود که به این راحتیها تن به تغییر دهد و از کارش عقب بنشیند اما انگار نفرین فیلم ساختن درباره تختی که یکبار داغ مرگ سعدی سینمای ایران را به دل همه ما گذاشت دوباره برگشت و ناگهان یک ماسک تختی را ضربه فنی کرد. ادامه همکاری جدیدی با فیلم میسر نشد و حالا که فیلم به جشنواره رسیده فقط باید امیدوار بود فیلم همانی شده باشد که باید...
قصرشیرین؛ در یاسوج به امید یزد
رضا میرکریمی در این یکی دو سال آنقدر درگیر جشنواره جهانی فیلم فجر شد که خودش بارها گفت:«میترسم از فیلمسازی فاصله بگیرم.» حالا او با فیلم جدیدش در جشنواره فجری حضور دارد که بخش جهانیاش را خودش دبیری میکند. او بعد از دو تجربه دلسردکننده «امروز» و «دختر» میخواهد با «قصرشیرین» که در یاسوج فیلمبرداری شدهاست روزهای خوب ساخت «یه حبه قند» در یزد را بازآفرینی کند.
بالاخره متری چند؟
کسی که نخستین فیلمش در جشنواره فیلم فجر با 9سیمرغ شگفتیساز شده باشد تجربه دومش حتما و قطعا فیلم پرحاشیه و البته با صفهایی طویل خواهد بود. سعید روستایی بالاخره «متری شیش و نیم» را به جشنواره رسانده تا عیار خودش و استعدادش را دوباره در کوره جشنواره بسنجد. فیلم روستایی با بازی فرهاد اصلانی، پیمان معادی، پریناز ایزدیار و نوید محمدزاده داستانی است درباره مصایب موادمخدر اما این فیلم فارغ از هر خلاصه داستان و نظری یک تعریف کامل دارد و آنهم اینکه:فیلمی از کارگردان «ابد و یک روز».