تهران خاکستری است
بررسی رنگهای غالب در تهران و تأثیر آن بر روان شهروندان
الهام مصدقی راد/ خبرنگار:
حس تعلق آدمها با محیطشان در گرو چند عامل است. رنگ، نور، حجم، معماری و... ازجمله این عناصری هستند که من و شمای اهل یک شهر با حس و حالیکه از هرکدام اینها دریافت میکنیم، با محیط و ظرف مکانیاش یا ارتباط میگیریم و یا کمترین تعلق را حس میکنیم. کارشناسان حوزه طراحی شهری معتقدند که رنگ از مهمترین عناصری است که میتواند بهسادگی و با صرف هزینهای کمتر از ساختوساز برای فضا، به ایجاد خوانایی و هویتبخشی یک فضا کمک کند.
به اندازه آدمهایی که در تهران بزرگ و شلوغ زندگی میکنند، رنگ برای توصیف این کلانشهر وجود دارد اما غالب آنچه درنظر شهروندان تهرانی برای توصیف شهرشان عنوان میشود، خاکستری است. آلودگی هوا، تعدد سازهها و ساختمانهای بزرگ با رنگهایی از طیف خاکستری ازجمله دلایلی است که عدهای این رنگ را نزدیکترین رنگ، برای توصیف این شهر میدانند. صدیقه راستاد خانم نسبتا میانسالی است که وجود خودروهای متعدد سیاه، سفید، طوسی و نقرهای را هم عاملی در خاکستریشدن تهران میداند و به همشهری میگوید: المانها و مجسمههای شهر اغلب خاک گرفتهاند، حتی رنگ لباس خانمها و آقایان تیره است. این حال آدم را خراب و افسرده میکند. اگر سفری به مالزی داشته باشید، آن چیزی که شما را سرحال و شاداب میکند، همین تنوع رنگی در شهر و حتی پوشش آدمهاست.
خاکستری بودن تهران را اهالی و ساکنان دیگر شهرها هم به زبان میآورند. خانم جوانی که اهل تهران است و چندسالی است در اصفهان زندگی میکند، میگوید اینجا خاکستری است. اصلا انگار آدمها یادشان رفته برای چه چیزی زندگی میکنند. تهران روح ندارد؛ برخلاف آنچه در اصفهان وجود دارد. حاشیه رودخانه که تأثیر زیادی در شهر دارد، کاملا بوستان است و سبز. رنگ غالب میدان امام هم آبی است. من در اصفهان شادابتر از تهرانم.
فقط نگاه زنانه نیست که تهران را با خاکستری توصیف میکند حتی نگاه مردانه شهروندان هم گاهی تهران را خاکستری میداند. محمد جعفری مرد سالخورده اهل تهران هم آلودگی هوا را دلیل خاکستریبودن این شهر میداند و البته این را هم میگوید که آن چیزی که موجب انتقال حس کسالت و افسردگیاش در این شهر شده، بیشتر از رنگ، معماری بدون تناسب و هماهنگی است. ساختمانهای کوچک و بزرگ بدون هیچ هماهنگی کنار هم قرار گرفتهاند، اینها آدم را کسل و خسته میکند. من عاشق شهر یزد هستم. معماری آرامی دارد.»
شاید حال و احوال درونی آدمها هم تعیینکننده رنگی است که به نقشه شهرشان میزنند. سپیده حبیبی خانم جوانی است که میگوید بهرغم وجود آلودگی هوا و ساختمانهای بلند، تهران را سبز و شاد میبیند. «من عاشق رنگها هستم و آنها را به خوبی در شهر میبینم. بیلبوردهای رنگی، مجسمههای رنگی در نقاط مختلف شهر و... تهران را دوست دارم.» شبنم ایمنی هم معتقد است که بعضی نقاط تهران رنگی و گرم و بعضی دیگر به دور از رنگ است یا حال آدم را خراب میکند مثل تونل بزرگ نواب با دیوارههای خاکستری. تهران در آستانه نوروز، زیباترین و رنگیترین روزهایش را دارد.
آلودگی هوا رنگها را خفه کرده است
ابراهیم حقیقی معتقد است که تهران سالهای گذشته و به دور از آلودگی هوا شهری بود مانند اصفهان که دیوارههای آجریرنگ خانههایش بیشتر از هر تصویری جلب توجه میکرد اما حالا غباری آلوده روی همه آنها نشسته است. این هنرمند طراح گرافیک و مدیرهنری به همشهری میگوید: غبار ناشی از آلودگی مثل فیلتری برای هر عنصر رنگی عمل میکند، همهچیز را خاکستری میکند. حتی نمای خانههایی که یک دورهای در شمال تهران با سیمان سفید کار میشد، اکنون دیگر وجود ندارد.
رد باران بعد از آلودگی هوا، این خانههای سفید را نازیبا میکرد و این سالها هم بهکارگیری سنگهای اغلب تیره به خاکستری کردن تهران کمک کرده است. «شهروندان درست میبینند، تهران خاکستری است و آنچه بهعنوان هنرهای تجسمی در گوشه و کنار این شهر دیده میشود، فقط یک مسکن است که تأثیری بر این رنگ ندارد.»محمود مکتبی، هنرمند محیطی نیز در گفتوگو با همشهری به تلاش چندساله شهرداری برای افزایش آثار حجمی و رنگ در شهر اشاره کرده و تأکید میکند: افزودن این رنگها در هر شکل و طرحی الزاما اثر مثبتی نخواهد داشت. اینکه خاکستری کاسته شود مهم است اما اینکه چه چیزی جای آن را بگیرد، مهمتر. معماری، حجم، بعد و فضا عوامل دیگری در کنار رنگ هستند که همگی حس و حال تأثیرگذاری به مخاطب منتقل میکنند و نباید آنها را نادیده انگاشت. «اتفاقاتی برای رنگیکردن تهران در بعضی فصلها انجام میشود که کوتاه و زودگذر است، کارکرد دوهفتهای داشته و بعد از گذشت زمان خودشان به معضل و آلودگی بصری تبدیل میشوند.»