جایزه بزرگ ۵۰۰ هزار تومانی
مهرداد رهسپار
نادر برهانیمرند که امسال دبیر سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر است، در سال ۱۳۷۱ بهعنوان خبرنگار مجله سینما تئاتر به سراغ حسین فرخی، دبیر دوازدهمین جشنواره فیلم فجر میرود و درباره چگونگی برگزاری جشنواره با او گفتوگو میکند. آنچه برای جماعت تئاتر در آن سال عجیب بود، مبلغ جوایز نقدی بود که بهنظر نوعی دست و دلبازی دولتی بهنظر میرسید. در این مصاحبه نادر برهانیمرند به حسین فرخی میگوید: «در مورد جوایز نقدی شایعاتی هست». فرخی میگوید: «چه شایعاتی؟». برهانیمرند: «صحبت از ۳۰۰هزار تومان است، از ۶۰۰هزار تومان و...؟!». و حسین فرخی در پاسخ ریز مبالغ را شرح میدهد؛ «به بهترین نمایش به مفهوم مطلق مبلغ ۵۰۰هزار تومان جایزه نقدی، به نمایش برگزیده اول مبلغ ۳۰۰هزار تومان جایزه نقدی، به نمایشنامه برگزیده دوم مبلغ ۲۰۰هزار تومان جایزه نقدی و نمایشنامه برگزیده سوم مبلغ ۱۰۰هزار تومان». براساس گفتههای دبیر دوازدهمین جشنواره تئاتر فجر در سال۱۳۷۱ به دبیر سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در سال۱۳۹۷، کارگردان برگزیده اول تا سوم نیز بهترتیب ۳۰۰، ۲۰۰ و ۱۰۰ هزارتومان جایزه دادند. اما خلاقیت در اهدای جوایز به همین جا ختم نمیشود. جشنواره بهمنظور حمایت از نمایشنامهنویسان، به برگزیدگان اول تا سوم، بهترتیب متعهد به پرداخت حقوق ماهانه ۱۵، ۱۰ و ۸ هزار تومانی میشود. سرانجام برنده خوششانس جشنواره نمایش «معرکه در معرکه» نوشته داود میرباقری و کارگردانی سیاوش طهمورث است که جایزه بهترین نمایش به مفهوم مطلق را میگیرد. منتقدان در آن روزها، بیش از هر چیز بازی سیروس گرجستانی بازیگر نقش لوطی را ستودند. نمایش معرکه در معرکه، سرگذشت پهلوانی است که دوران او به سرآمده و به جای معرکهگیری ، باربری میکند. از سوی دیگر، لوطی که شخصیت منفی نمایش است برای او توطئهای میچیند، اما شاگرد پهلوان که عاشق گلناز، دختر پهلوان است، سرانجام جای پهلوان را میگیرد. ظاهرا دیالوگهای آهنگین نمایشنامه در کنار شعارهای مرسوم در ستایش سنت و در نقد دوران مدرن برای اهل تئاتر آن سال جذاب بوده است.
سلولهای خاکستری در سر مرد بلژیکی
آرش نهاوندی
اوایل دهه 70 را شاید بسیاری از مخاطبان تلویزیونی یادشان باشد و بهخاطر داشته باشند که ساعاتی از یکی از شبهای هفته خود را با دیدن سریال پوارو سپری میکردند. جذابیت اصلی این سریال بازی دیوید ساچت با دوبله اکبر منانی بود. کارآگاهی بلژیکی قدکوتاه و کلهتخممرغی شکلی که به طرز بامزهای انگلیسی صحبت میکرد و به سبیلهای تابدادهاش، بسیار حساس بود.
در فصل اول «پوارو» ما این کارآگاه بلژیکی را تنها نمیبینیم بلکه او را همراه دوست جوانش کاپیتان هستینگز میبینیم که گاهی با نظرات ناپختهاش بهطرز عجیبی در حل معماها به پوارو کمک میکند. از سوی دیگر ما سر بازرس جپ را هم در کنار پوارو داریم، او به تمام معنا دارای ویژگیهای یک افسر پلیس انگلیسی است که کاملا نیز به سنتهای انگلیسی وفادار و علاقهمند است. با وجود طنز قوی که در برخی از مواقع در رفتار و سخنان پوارو در این سریال دیده میشود، سریال از روایتی بسیار استوار برخوردار است و میتوان آنها را در زمره بهترین آثاری که در ژانر جنایی ساخته شدهاند، ارزیابی کرد. برخی از منتقدان اینطور نظر دادهاند که آگاتا کریستی در آثار خود بهطور دقیقی ویژگیهای اجتماعی و آداب و رسومی که در جامعه بریتانیای نیمه اول قرن بیستم رایج بوده را توصیف کرده است، امری که بهنظر میرسد سازندگان سریال پوارو نیز توانسته باشند آن را بهخوبی به تصویر بکشند.